سه شنبه ۴ دی
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
وطن ستاره های شانه ی پدربزرگست
وطن...
، نغمه های گرم آغوش پدریست
وطن کیک شکلاتی نیم خورده ای ،
در جیغ زنبق های شهریور ..
.
.
.
وطن ، غازهای وحشی زرینیست
آویخته بر گلوی آسمانها..
وطن چمدان غم توست ، آواااره ،
در شیارهای ابری تنم..
وطن نجوای نهنگ خسته ی تنهاست
پیچیده در تنپوش شرابی شن
.
.
.
امشب کش آمده است
برایم شکسپیر میخوانی
دهان ما ، چقدر به افقهای آبی می چسبید؟!
.
.
.
آگوستهای دلمه بسته می آیند
دستمالم ، بوی سلسله ی اشک میدهد
و دلم
مجال کوچهای پنهانیست
-تندیس سنت جوزف ، در حیاط خلوتمان پنهان می کنند-
.
.
.
وطن !
عروسک های خیابانی جاسوسند
وقتی زنی بزرگ
از تو روی بر میگرداند.
٭٭٭
دستهای تو
در سگک پیشانی باد
باد ، پیچیده بر اندام خسته ام
لبهای ما
موزه ی خاکستر یدوشم ماند..
فتح میشویم
در فعل خون
ساعتی مانده به شب
زندگی ، لعبت زیباییست ،
شاید نمی دانستیم!!
٭٭٭
گل سوری !
چشمک لحظه های مهجوری !
خزان می آید
بادها
مخمل تنت را میبرند ..
پروانه های شرابخوار ، میمیرند
تو میمانی و
دهن کجی آخرین بندر خیس
تو می مانی و آه..
٭٭٭
عشق خام ، شیر تلخ
دریای آبی ، غمگینست
دایره های یخ
از رقص آتش و پیراهنی سرخ میگویند..
وقتی زمستان می آید
تا من
شفیره ی تمام ملکه های آغوش تو باشم.
|