سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 24 آبان 1403
  • روز كتاب و كتاب‌خواني
  • روز بزرگداشت آيت الله علامه سيد محمدحسين طباطبايي، 1360 هـ ش
13 جمادى الأولى 1446
  • شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها، 11 هـ ق، به روايتي
Thursday 14 Nov 2024
    مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

    پنجشنبه ۲۴ آبان

    اسرار چه می کند

    شعری از

    محترم قلی پور(همسر و نویسنده ی استاد باقر صادقی)

    از دفتر عُسر یسرا نوع شعر

    ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۱ ۰۲:۵۱ شماره ثبت ۱۰۲۰۷
      بازدید : ۷۳۷   |    نظرات : ۱۱

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر محترم قلی پور(همسر و نویسنده ی استاد باقر صادقی)
    آخرین اشعار ناب محترم قلی پور(همسر و نویسنده ی استاد باقر صادقی)

    ای دل چه کند هوای حرم یار کند

    این عشق جنونم که دلم را بیدار کند

    ای دل تو بگو این حرم یار کجاست

    در گوشه ای از خانه ی دوست چو بازار کند

    ای دل تو بگو حرم، اگر جهانت پیداست

    عشق است که کندآسان و، دشوار کند

    ای دل اگر این جمعه تو را هست نظری باز

    یا در دل و در خانه ی تو دیدار کند

    سرگشته ی این عشق و جنونم بسیار

    شادم اگر این شیفته مرا بیمار کند

    من خسته و شیفته ی دل عشق

    این دل که برای دیدنش هزار کار کند

    هر چند که من از یار غریبم نِی لایق

    این شیفتگی ام، هر دم مرا آزار کند

    یادم نرود چه محملی در پیش است

    آخر این عشق و جنون، مرا گرفتار کند

    من خادم آن خلوت حرم چو باشم

    آقا مددی است مرا مددکار کند

    با نام علی، فاطمه در قلب من است

    دانم که او هر لحظه بدان کرده مثمار کند

    من خفته از این مجلس بیگانه شدم

    زین صبح طلوع است، او مرا هوشیار کند

    گر من چو روم پای پیاده در حرم یار

    اول آن مرد بزرگ، دیده بر این خار کند

    غزلم قصد بر این دیده منوّر نشود

    هر مصرع این گفته تو را، چو اشکبار کند

    گر خلوت این خانه تو را نیست و نیاسود

    او هست که تو را دیده در انظار کند

    گر خواست تو نیست ببینی حرم دل

    آقا طلبد، پس تو را اصرار کند

    گر چه طلب علم برونی، درونی است

    شاید به خواستش، تو را دیده بر ابرار کند

    پس بیا خانه نشین دل بیگانه مشو

    شاید این جمعه تو را این دفعه احضار کند

    گویا او هر جمعه به دهن روزه ای هست

    خواهم که بدانم امشبی را ز چه افطار کند

    آقا همه را وصل نصیحت بکند، نی به جنون

    حتی او رحم بدان شیوه ی اَشرار کند

    آیا که کسی هست شنیدار صدایش باشد

    یا روز و شبش را بنشیند هِی اصرار کند

    یا جمله کسی هست که در این عالم مست 

    هر جور وجودش خیر در این کار کند

    دستش به سر آدم و هر جن و پری

    چون گفته ی او هست، مرا مست ز اشعار کند

    ۰
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    9