سه شنبه ۴ دی
|
دفاتر شعر محمد علی رضاپور
آخرین اشعار ناب محمد علی رضاپور
|
بوسه بر مشک های او زده بود
آب می خواست نذر او بشود
ساقی از دست… نه! خدا نکند!
رفت تا ساقی و سبو بشود
مشک ها، چشمه سار اشک شدند.
شعر پیشرو
شعر سروش
محمدعلی رضاپور (مهدی)
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود و سپاس از نقد شما گرامی | |
|
سلام و درود و سپاس | |
|
درودتان، بنده هم موافق ام که جنبه ی استفاده ی عقلانی از کربلا را باید گسترش بدهیم، اما این را به معنای نفی جنبه ی عاطفی قضیه نمی دانم. درباره ی جمع یا مفرد بودن کلمه ی مشک، شاید حق با شما باشد. با این حال، مطلب قابل تأملی است و گویا حضرت عباس، بارها اقدام به آب آوری فرموده بودند. پیشرو بودن شعر سروش را نیز در کلیت آن نظاره بفرمایید که زیرگونه های چندگانه ای دارد که همه اشتراکی دارند و براین اساس، مجموعه ی آنها را شعر سروش می گوییم. سپاس از نظر شما، گرامی | |
|
صلی الله علیک یا اباعبدالله | |
|
عرض سلام اگر چند بار برای آب رفته فقط یک مشک همراهش بوده نشنیدهام چند مشک داشته ساقی از دست رفت نه خدا نکند در صورتی که اینجا تجاهل العارف است و خوب است .و اما (رفت تا ساقی و سبو بشود) هم اگر ساقی عشق باشد باز شعر اتفاق افتاده، اما چرا پیشرو؟ آیا سروش موسیقی کناری و میانی نمیخواهد تا گوش را بنوازد؟ ... | |
|
درود بر شما جناب رضاپور عزیز چون میخواهید که شعرتان نقد شود؛ با اجازه دو سه مطلب را بیان میکنم. و البته شاید خالی از اشکال هم نباشه. در مصراع اول معلوم نیست چه کسی به مشک او بوسه زد . اما اگر بگویید: « بوسهها بر مشکش زده بود» تصویر به دندان گرفتن مشک تداعی می شود _«آب میخواست نذر او بشود» چون عباس خود تشنه بود و اگر کسی آب به او می داد واجبتر بود اما آبی نمانده بود حال نمی دونم منظور نظر شاعر شاید چیز دیگری باشد. سبوی سقایت شود را نمیدونم چطور؟ و مرجع ضمیر (ت) کیست؟ از نظر نحوی ضعف تالیف دارد. مصراع آخر می تواند زیبا باشد و صنعت تشخیص به خود گیرد و اشک ریختن انسانها را سالها چون چشمه تداعی کند. ولی این سروش باز قافیه را به قالبهای دیگر بدهکار است. با آرزوی موفقیت برای شاعر گرامی
| |
|
سلام و درود و سپاس از نقد و نظر شما گرامی | |
|
سلام و درود و سپاس و ارادت دوست عزیز و روشنفکرم به به! واقعا به چه نکته ی ژرفی اشاره کردی! بله، صد در صد موافق ام. | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
چون میخواهید که شعرتان نقد شود؛ با اجازه دو سه مطلب را بیان میکنم. و البته شاید خالی از اشکال هم نباشه.
در مصراع اول معلوم نیست چه کسی به مشک او بوسه زد .
اما اگر بگویید: « بوسهها بر مشکش زده بود» تصویر به دندان گرفتن مشک تداعی می شود
_«آب میخواست نذر او بشود»
چون عباس خود تشنه بود و اگر کسی آب به او می داد واجبتر بود اما آبی نمانده بود
حال نمی دونم منظور نظر شاعر شاید چیز دیگری باشد. سبوی سقایت شود را نمیدونم چطور؟ و مرجع ضمیر (ت) کیست؟ از نظر نحوی ضعف تالیف دارد.
مصراع آخر می تواند زیبا باشد و صنعت تشخیص به خود گیرد و اشک ریختن انسانها را سالها چون چشمه تداعی کند.
ولی این سروش باز قافیه را به قالبهای دیگر بدهکار است.
با آرزوی موفقیت برای شاعر گرامی