به نامِ او که سرایش آموخت!
به یُمنِ تاریخِ: ۱۲/ ۵/ ۱۴۰۰:
سَر زده از کوهِ صفا، صبحِ جان
شاد شده، حسّ نهان، بیکران
در ورقِ رویشِ تقویمِ مِهر
زَروَرقِ عشق زده، سیمِ مِهر
روشنیِ روزِ دلافروز، باز
بیش شد از، شیدِ جهانتابِ راز
روزِ خوشی هست، که زیبا شده
با گُلِ حسّی که شکوفا شده
حسّ خوشایند، زده، سَر به جان
چون که شده، رویشِ تقویممان
سخت مزیّن به شمارِ صفا
پنجِ مَهش، پنجهی آلِ عبا*
روزِ دَه و، دو، زِ اَمرداد ماه
ماهتر از، ماه شده، پیشِ ماه
با لبِ یُمنِ تبِ اعدادِ ناب
دل بدمد، بادِ دعا، پُرشتاب
کاش، اجابت بشود هر دعا
کاش، رود غصّهی خلقِ خدا
باشد الهی که پناهِ اَنام
پرتوی از، مِهرِ ده و، دو، امام
لطفِ خداوند بُوَد یارشان
چارده معصوم نگهدارشان
کاش، نه امروز؛ که هر روزِ سال
با دمِ حق، بِه شود احساس و حال
ماه به ماهِ همهی سالها
نیک شود، گسترهی حالها
سال، ده و، دو، مهِ خود را رود
با تب و تابی که به دلها رود
زهرا حکیمی بافقی، ۱۲/ ۵/ ۱۴۰۰.
دوازده امام، یارتان؛
پنج تن آل عبا، مددکارتان؛
و چهارده معصوم، نگهدارتان!
***
پ. ن:
_ «شمار»: عدد.
_ در بیتِ:
روزِ ده و، دو، زِ امردادماه/ ماهتر از ماه شده، پیشِ ماه
واژهی «ماه» آرایهی تکرار و نیز جناس تام دارد و به ترتیب معانی زیر را داراست:
۱_ برج، ماهِ سال. ۲_ مجازا به معنای زیبا. ۳ و ۴_ کرهی ماه.
«ماهتر از ماه»: مجازا: زیباتر از ماه.
_ «پنجِ مه»: ماهِ پنجم؛ امردادماه منظور است.
_ «پنجه»: پنج انگشت؛ در اینجا پنج تن آل عبا.
ضمنا با توجّه به اینکه «پنجهی آفتاب»، مثالِ زیباییست و ماه هم مظهر زیباییست، در بیت ستارهدارِ شعر جاری، با کاربردِ واژگانِ «مه» و «پنجه» به گونهی ایهامی، مفاهیم زیبایی و خوبی نیز به ذهن تداعی میشود.
_ «ده و دو»: دوازده. (در شعرِ جاری اشاره دارد به: دوازدهمین روزِ مردادماه، دوازده امام و دوازده ماهِ سال.)
_ «اَنام»: مردم؛ آفریدگان.
سپاس از خوانشِ پُرمهرتان!