يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر آرزو هرسیج ثانی(دلدار)
آخرین اشعار ناب آرزو هرسیج ثانی(دلدار)
|
زده به سرم که بزنم برم
آخه میدونم من
کسی نمیخواد که بمونم
من همونم که ندیدن چشمای عاشقمو
نخواستن بشنون دردای توی دلمو
اینجا دیگ اونجا نیست
اینجا یه دنیای دیگست
عاشقاش دیگ عاشق نیستن
انگاری توی شهر
ریختن گرده مرده هارو
انگاری نشسته
تو چشمای همه
یه غم خاصی دوباره
بیا برگرد که بد
حال این دیوونه
دیگ جای ما اینجا نیست
جای آدم بداست انگاری
اینو خود خدا نوشت برای ما
اینکه تو بری و تنها بزاری منو
اما من بازم تو شهر مرده ها
بگردم به دنبال تو
نباشی اونجا
رفتی بی ما کجا؟
حال ما اینجا خوب نیست خدا
درد دلمون بیداد میکنه از تو چشمامون
خدا کاشکی بفرستی باد صبا را
خبری دارم از این پایین به اون بالاها
برسان صبا دردهای این دل را
بگو به خدا که شاکی ام من ازین دنیا
ندارم دیگه امید به فردا
اینجا به خدا که آنجا نیست
دیگر سخنی از زندگی نیست
هرکس تیشه به دست
منتظر کشتن هزاران آدم
میزنن خنجر از پشت
همانانی که می دهند به تو دست
خدا بشنو درد دلمو
خدا خستم میدونی اینو
بشنو فریاد دل پر غممو
انگاری مستمو
کسی باور نمی کنه که خستم و
کاری نمی کنه واسه این آدم داغون و
دیدی چجوری جون داد دلم رو دستامو
نکرد کاری همونی ک داغون کرد این آدمو
بیا خدا روی زمین
ببین خراب شده آرزوهامون
ببین یا سیگار داریم و دود تو ریه هامون
یا مست و داغون تو خیابون
اینجا اونجا نیست خدا؟؟
اون زمینی ک آدم خورد گول هوسشو ؟؟
پس چه انتظاری داشته باشیم ما
که نخوریم گول ظاهر ادمارو
زده به سرم که جمع کنم برم
چون میدونم کسی نمیخواد من بمونم
خدا یه برنامه بچین برا ما
یه بلیط یه طرفه
از اینجا به اون بالا ها
بزار خلاص بشیم
ازین دود ریه و مست و داغون تو خیابونا
خدا کاری کن دلم آروم بگیره
خسته شدم من ازین زجه های بی فایده
چرا تموم نمیشه این دردا
خداااا
✏♥
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
ترانه زیبایی است
هر کجا که روی آسمان همین رنگ است