شنبه ۳ آذر
|
آخرین اشعار ناب فرهاد معارفوند
|
یاس وحشی
یاس وحشی یاس وحشی
زندگی ساکت و سرده
عطر خوب دستای تو
دیگه حیف – برنمگرده
اونروزا دسته گلاتو
روی سفرهها می زاشتی
دست هر عابره کوچه
شاخه هاتو جا میزاشتی
سایه بونت کنج دیوار
واسه عاشقای خسته
جای امن بوسه بود و
گفتن از عهدای بسته
.....اما هر چی تشنگیتو
روی آسمون نوشتی
سهمی از ابرای سنگی
قد یک قطره نداشتی
آدمای که یه عمری
زیر سایت می نشستن
جای دادن یه مشت اب
شاخه هاتو می شکستن
حلا که خشک شده ساقت
شدی مثل یک کتیبه
یکی با چاقو نوشته
مزد خوب بودن همینه
یاس وحشی زندگی ساکت سرده – میدونم
تو دلا بجای عشق غصه و درده – میدونم
شاخه تو اگه خشکه اگه بی برگ و زرده
من به یاد اون قدیما زیر سایت میمونم.
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبرشما
زیبابود