جمعه ۲ آذر
تماشاگه راز..... شعری از دانیال فریادی
از دفتر نرگس های سوخته نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۴۳ شماره ثبت ۱۰۰۳۳۵
بازدید : ۲۳۷ | نظرات : ۳۰
|
آخرین اشعار ناب دانیال فریادی
|
منطق الطیر ورق خورد
در باد
شام اخر صرف شد
در باران
وکلاغانی
که عاشق تیر چراغ برق شدند
جغدی از شاخه تنهایی پر زد
هدهد شاکی دور شد از ادم
و رفت...
اژدهایی که مقوایی بود
وفقط دست تکان می داد!
از هم اغوشی پرده ی اویخته
نفس پنجره بند امد!
واناری از شاخه فرو میافتاد!
ماه در برکه ای
خودش را میدید!
دختری دست در گردن معشوقه
به خیانت می اندیشید!
قد زرافه
چشم ارتفاع را باز کرد!
و...
و دماوند
از دور به تماشا نشست!
لانه ی سیمرغ
دکه ی سیگار
تندیس ارش
حوضچه ای خالی
رفتگری فرسوده
با جارو
با تشکر
دانیال فریادی
با نظرات و نقد خویش راهگشا باشیم
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام بانوی شعر ممنون از لطف شما پاینده باشید و شاد | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبرشما
زیباوتامل برانگیزبود