سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        تحلیل و نقد ساخت و محتوای شعر و ترجمه لنگستون هیوز مترجم احمد شاملو
        ارسال شده توسط

        یاسر رییسوند(پاییز)

        در تاریخ : سه شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۲:۳۸
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۴۰ | نظرات : ۲

        سلام ؛
        مقدمه ای مرتبط: 
        قدمت ترجمه شفاهی زبان را نمی توان حدس زد،اما می توان گفت با موجودیت زبان ارتباط مستقیم دارد . به عبارتی دیگر از زمانی که زبان وجود داشته است و تعاملات و ارتباطات میان جوامع انسانی نیاز به فهم متقابل ضروری بوده است ، وجود شخص دو زبانه یا همان مترجم شفاهی برای تحقق آن موارد ، بدیهی می نماید interpreter 
        بنابراین کارکرد زبان ( ارتباط) به همراه فرهنگ ، باور و اندیشه گویش وران آن زبان ، حائز اهمیت است . در ترجمه یک زبان ( زبان مبدأ) به زبان مقصد ، بینش هایی می باید در نظر گرفت . یک طرف ساخت زبان است و یک طرف دیگر موارد فوق الذکر .خاطرنشان می سازد مترجم باید نشانه های زبانی متناظر را در زبان مقصد با توجه به ویژگی های زبان مبدأ بیاید ، چه از طریق معادل یابی یا معادلسازی مطلوب .بدون تردید دستگاههای چهارگانه هر زبانی با زبانی دیگر متفاوت است و گاها مشترکاتی نیز وجود دارد . به این برگردیم که ترجمه مکتوب از چه زمانی آغاز شد ؟ 
        زمانی که بشر نویسه ها را برای آواهای زبان اختراع کرد و کتابت آغاز شد ( حدود ده هزار سال پیش) ، ترجمه مکتوب از زبانی به زبان دیگر با آن زمان تلاقی دارد . 
        در تمامی دوران ترجمه هایی انجام گرفته که با رشد زبان شناسی ، ترجمه روش مند تر و سازگارتر در ارتباط با چگونگی در نظر گرفتن شباهت ها و تفاوت های زبانی قوت یافت .نظریه های گاها متضادی در ترجمه ارائه شده است که هرکدام نقاط قوت و ضعف خود را دارد . به مانند نظریه ورف ، نظریه چامسکی ، نظریه رده شناسی ، نظریه شناختی ، نظریه هومبولت ، مکتب پراگ ، نایاک و دیگران . 
        ترجمه انواعی دارد که خط سیر آن از ترجمه واژه به واژه تا ترجمه آزاد امتداد می یابد و این بستگی به بافت و متن مورد نظر دارد .عموما واحد ترجمه در زبان با نقش ارتباطی،  جمله است اما چون در اینجا بحث شعر و ادبیات است موضوع گسترده تر و تفاوت نیز بارز تر از نوع ترجمه های علمی به مانند علوم پایه است .برای اجتناب از اطناب کلام یادآوری می شود میان مترجم شفاهی و مترجم کتبی تفاوت هایی وجود دارد و در حد همین اشاره کفایت می کند . در نهایت ترجمه علاوه بر دارا بودن دانش زبانی از زبان مبدأ نیازمند به دانش زبانی کافی از زبان مقصد نیز می باشد . 
        نکات مهم ؛ 
        ذوق هنری مترجم برگرفته از اثر مبدأ ، عدم تصرف در نیت زبان مبدأ ، میزان انتقال ساخت زبان مبدأ با توجه به امکانات نحوی ، واژگانی ، آوایی و گفتمانی که معادل یابی و معادل سازی مأنوس در زبان مقصد را موجب می شود . در ترجمه کلا اینگونه نیست که شخص ، فرهنگ لغت دو زبانه ای را به دست گیرد و بی توجه به آن موارد دست به ترجمه زند.
        اهداف :
        1-تحلیل ساخت شعر زبان انگلیسی  
        2-تفسیر شعر زبان انگلیسی 
        3-نگرش غالب نظریه های مرتبط زبان شناسی با ترجمه 
        4-بررسی مقابله ای ترجمه ادبی شاملو از شعر مذکور 
          
         
             In times of stormy weather 
                 She felt queer pain 
                That said, 
                  "You’ll find rain better 
                Than shelter from the rain." 
          
          
                 Days filled vith fiery sunshine
                 Strange
        hurt she knew 
        That made 
            Her seek 
        the burning sunlight 
               Rather than the shade. 
          
          
               In months of snowy winter 
                 When cozy houses hold, 
                  She’d break down doors 
                  To wander naked
               In the cold
         
         
        شاعر : لنگستن هیوز(سیاه پوست ) 
        ملیت : افریقایی-امریکایی 
        متولد : 1902 _ 1967
        عضو کانون ادبی – هنری رنسانس هارلم واقع در شهر نیویورک 
        نام شعر : strange hurt 
        «دردی زننده » ( باتوجه به گفتمان شعر انگلیسی این نامگذاری انجام شده است)
        وزن شعر انگلیسی : iambic 
        (weak stres-strong stres) 
         قالب شعری : jazz poem . شاعر در اینجا در هر بند قافیه را مستقل، اما با ارتباطات انتزاعی آورده است و این نشانه رهایی عملکرد او همراه با خلاقیت در راستای پرداخت مفهوم اثر می باشد . حالت روایی شعر parable allegory است و ایماژها بهمراه ارتباطات ذهنی و عینی آن در شعر برگرفته از خلاقیت شاعر است.
        در محتوای شعر پویایی وجود دارد و در هر بند she  بعنوان سمبل با رخدادهایی تا رسیدن به اصالت وجودی،  مواجه می شود.تم شعر:
        شاعر دردمندانه روایت گر سرگذشت she در فضای اجتماعی تبعیض آلود و متاثر از نژاد پرستی ِ ضد سیاهپوستان است.لحن شعر ترغیبی و تحریکی برای رویارویی و رودررویی با واقعیت و اصالت وجود است.شاعر در این اثر به نکوهش نژاد پرستی و نگرش آنان نسبت به سیاهپوستان با ظرائف ادبی بسیار بالایی همت گمارده است.ظرائف ادبی در این شعر تشبیه است و کنایه.بطور کلی این شعر دارای سه رویداد است:she از سبب پیرامون متلاطم خود ، دردی درونی نسبت به اصالت وجودی خود احساس می کند.she در پی یافتن اصالت وجود با مشکلاتی رو به رو می شود.she بنابر تجربه و پی بردن ، مصمم است برای رویارویی و رودررویی در راستای تحقق هدف اش جامه عمل بپوشاند.
        کنایه ی طعنه آمیز  شاعر( با توجه به تصویرسازی های مندرج در شعر و ارجاعات برون متنی  ) به جامعه سفید پوستی است ، که جمله دشواری های موجود از ستیز با سیاهپوستان ایجاد شده است و در نهایت خودباوری تا رسیدن به خود با توجه به دشواری ها مسیر در این شعر تمثیلی غایت شاعر است.در آخر، تمام طرحواره های ذهنی منفی معطوف به آن فضای پیرامون است.
        بند اول:
        In times of stormy weather 
        در دوران تلاطم پیرامون
        ( causer نقش مسبب) 
        She felt queer pain 
        زن( she) دردی غریب را در خود احساس کرد . انتخاب صفت معادل queer با توجه به بافت متن است.
        She  ضمیر فاعلی ست و دارای نقش تجربه گر. 
        Generic pronoun  برای اشاره به کل یک نوع 
        That said، 
        آن درد به او گفت، 
              "You’ll find rain better 
        .‏!      Than shelter from the rain." 
        در حالت نقل قول : تو با توجه به این دوران تلاطم پیرامون ات ( تشبیه فضای حاکم بر جامعه) ( نماد باران)  
        برای درک اصالت وجود بهتر است که با واقعیت رودررو شوی.بدور از هر گریزگاه یا پناهگاهی که مانع از رسیدن تو به خود می رسد. 
        مفهوم shelter  دارای سنس منفی است با توجه به بافت کلامی اثر.چون این حس غریب با توجه به مسبب در درون روح و روان she  اتفاق افتاده است  
        نشانگر پویایی  she  برای شنیدن ندای درون اش است .چرا شاعر generic pronoun را در حالت دستوری فاعل آورده و چرا در این بند از واژگان محتوایی و مشخص نمای نوع بمانند  women /woman استفاده نکرده؟ 
        یا چرا she  را نقش دستوری مفعول نداده است؟ 
        اول اینکه شاعر با استفاده از کاربرد مجاز ( جز از کل) خواسته است آن طبقه از جامعه را مورد خطاب قرار دهد و she  را مفعول قرار نمی دهد تا هم بر فاعلیت و اراده شخصی تاکید کند و هم در بند های در پی، پویایی در اثر را تدارک ببیند. وجود کاما قبل از آن ساخت نقل قول، نشانگر مکث است برای she بمنظور درکِ با دقت ندای درون.
        تشبیه stormy weather  با دیگر تشبیهات در بند دو و سوم مرتبط است. 
        فعل اصلی fellt  باز زمان گذشته ساده.با این کاربرد که این آغاز از درون she  شروع شده است . 
        قافیه های این بند  pain-rain  است . 
        با نگاهی گذرا به بند اول متوجه میشویم که این شعر برای درک شدن نیاز به دانش زمینه ای دارد .از جمله شناخت شاعر ، آثار او و دغدغه های فکری و اجتماعی او ، خصوصا شاعری بمانند لنگستن هیوز.
        شاعر در این بند دست به تصویر سازی از طرفی هم شاعر خواسته است در داخل گیومه توان proverb  را به آن نقل قول بدهد .
        نکته: معنای تداعی گر connotative words در ترجمه ادبی بسیار حائز اهمیت است و معادل یابی مطلوب ضرورت دارد.
        Figurative meaning 
        معنای مَجازی که در شعر و ادبیات بسیار مورد استفاده قرار می گیرد ، در ترجمه نیز باید لحاظ بشود .
        بار کنایی این بند و دگر بندها بر دوش لاین آغازین است .
        معنای ضمنی واژگان implicit meaning در درک و ترجمه همان اهمیت را دارد که در پی به این موضوعات اشاره می شود بهمراه قضیه های معنایی و رویدادهایی که شاعر آنان را مد نظر دارد.سطح خودآگاهی شاعر در خلق این اثر برگرفته از عوامل درونی و بیرونی در سرایش بوده است.
         
        بند دوم:
        Days filled with fiery sunshine
        در این بند she  دگر از گریزگاه ، پناهگاه برای رویارویی و یافتن اصالت وجودی خود را می آزماید.
        شاعر در این بند تصویر سازی ملموسی از یک  واقعیت عینی برای تداعی و درک یک تشبیه ذهنی فراهم می آورد.sunshine بعنوان مجاز جز از کل ( اشعه های مضر خورشید که برای جانداران و آدمی سبب آزار می شود) و یا اینکه در یک حوزه معنایی یکسانی با خورشید است و فاقد نگاشت، بطور کنایه ای به روزهایی که مملو از تحقیر، تمسخر و زنندگی های در نگاه نظاره گران ( سفید پوستان نژاد پرست) به she است ؛ از دشواری و مشکلات او سخن به میان می آورد.صفت fiery  نیز در همان راستا کاربرد دارد.
        Strange hurt she knew
        ابتدا گفته شود strange دارای بار معنایی متفاوتی از queer  است و اینجا بیشتر این معنا با توجه به بافت کلامی بعنوان صفت برای hurt  مفهوم زنندگی را داراست یا درد غیر معمول و دور از انتظار .
        Knew 
        از نظر نوشتاری با new بگونه ای شاعر خواسته است به تجربه جدید از طریق تداعی استعاره نوشتاری در شباهت ، به ظرافت شعر و مفهوم آن بیافزاید.
        در این بند she بعنوان تجربه گر و نقش دستوری فاعل از آن مسبب ، 
        این درد زننده ( تحریک کننده بطور ضمنی) پی برد ( فهمید ، دانست).
        That made 
        فعل made ( زمان گذشته make )
        در بطن، هم دارای حالت دستوری سببی است برای she و هم دارای بار معنایی ساختن و آماده کردن.
        Her seek the burning sunlight
        Rather than the shade
        در اینجا با توجه به فعل دانست knew ( آگاهی یافت ، رسیدن به سطحی از خود آگاهی ) و همچنین کارکرد فعل made که حالت دستوری she را به her تبدیل کرده است ؛ تفاوت felt  احساس درونی با knew  خود آگاهی را شاعر در اینجا نشان می دهد زیرا در بند اول she  حالت دستوری فاعل بعد از felt  را دارد.
        تشبیه چشم نظاره گران به خورشید با صفت سوزان ( معنای ضمنی همان فرو دست بین) .
        She 
        دگر با توجه به قید rather than که هم بار معنایی priority و هم مقابله به مثل را دارا ست ، تمام خواسته اش در معرض دید نژاد پرستان سفید پوست می شود تا اینکه بخواهد از کناره ها یا کوره راهها برای تحمل آن نگاههای زننده برگزیند.با توجه به بافت این شعر و ارتباط معنایی منفی shade با shelter گریزگاه یا پناه گاه متوجه می شویم که she مرحله به مرحله درحال رویارویی و رودررویی با پیرامون خود است.
        قافیه ها در این بند make و shade است.
         
        بند سوم:
        در این بند she مصمم است برای انجام آنچه که در بند اول در درون خود احساس کرده است و در بند دوم بدان آگاهی یافته.
        In months of snowy winter
        شاعر دگر در اینجا بر طبق رویدادهای پیشین، به ترسیم فضا سازی نهایی می پردازد.
        ابتدا تشبیه in months بر می گردد به In times .
        ماهها را ( اشاره به خُرد کردن زمانهای پیرامون که شمول معنایی گسترده تری نسبت به ماهها دارد) 
        در کاربرد تشبیه برای فضای جامعه ای که از گستردگی کمتری برخوردار است و برای واقع نگری و ملموس نگری در راستای هدف شعر انجام داده است.
        snowy winter
        در ماههای زمستان برفی، در ماههایی که برف بر زمین نشسته است.
        شاعر با اشاره به ماههای زمستان برفی ، درواقع دارد به ورود she در به فضای ملموس تری تاکید می کند.
         تشبیه snowy winter برای جامعه ای که سفید پوستان نژاد پرست برضد سیاهپوستان دارای اکثریت در شمار است.
        When cozy houses hold,
        در آن شرایط پیرامون که خانه های امن و گرم (سنس منفی در ارتباط با هم shelter و همچنین در ارتباط با ایجاد مانع شدن برای انجام آنچه که she با مشکلات فراوان بدان پی برده است ) مانع محسوب می شوند.نقش دهی instrument به cozy houses که بصورت جمع آمده است و کاربرد کاما در انتهای آن برای منظور و تداعی ممانعت شاعر بکار گرفته است.
        She ' (would) break down doors
        فعل مُدال وجهی would  برای اشاره به انجام کاری در زمان که باتوجه به گفتمان شعر زمان گذشته است ، از آن طریق شاعر بطور ضمنی ( بکار بردن ظرافت های ادبی) بیان می کند که she بر موانع توفق یافته است. 
        او ( برابر با اسم جمع خانه ها) در ها را شکست و در هم کوبید.( شدت فعل break down برای نمایاندن جسارت و آگاهی بالای she  در اینجا آمده است.
        در این لاین نقش دستوری فاعل ( در دو بند پیشین experiencer  یا تجربه گر بود با نقش معنایی آن دگر یکسان می شود( agent ).
        این ظرافت ادبی نشان دهنده توان شاعر در پرداخت دو رویداد پیشین و چگونگی برقراری ارتباط این دو موضوع است.
        To wander naked
        معنای این عبارت مصدری( بی زمان tensless phrase )با توجه به گفتمان شعر: she  بی تفاوت و خرامان  ( بی توجه به فضا های پیرامون که در ابتدای هر بند آمده است )
         در جامعه پُر از سفید پوستان نژاد پرست ، قدم زند و 
        In the cold
        در رویارویی و رودرویی با محیطی که سیاهپوستان از آن واهمه دارند ،
        اصالت وجودی خود را ملاک قرار دهد و انسان بودن را فارغ از نگاههای سرد سفید پوستان تجربه کند ، زندگی کند.
        میان snowy که شاعر ضمنی آنرا به سفید پوستان نژادپرست ضد سیاهیوست بعنوان صفت بکار می برده است با cold ارتباط وجود دارد.
        و با توجه با مفهوم این بند:
        In the cold
        هم به جامعه سیاهپوست ستیز اشاره دارد
         هم به پیشگاه نگاه های سرد شان.
        (ایهام تناسب).
        در این بند دگر she موضع ضعف را اتخاذ نکرده است که در برابر نگاه سرد ستیزه گران اش بر خود بلرزد.
        قافیه های این بند:
        hold _ cold 
        در تمامی بندها رابطه انتزاعی میان قافیه ها و مفهوم هر بند با توجه به ارتباط همنشینی عناصر ادبی بسیار متناسب می باشد .
        شاعر به منظور برجسته سازی و اهمیت دادن ، هر لاین در شعر را با نویسه الفبای بزرگ زبان انگلیسی آغاز کرده است.نشانه های سجاوندی برای شاعر بسیار حائز اهمیت است و بنابراین معنا دار.
         
        نقد ترجمه ادبی شاملو از شعر مذکور با توجه به تحلیل و تم اثر در زبان مبدأ:
        در نعره خیز توفان
        عالم کر از هیاهو
        دردی غریب ، با زن
        میگفت:
        _ زیر باران
        بی سرپناه خوشتر!
        در نیزهبار خورشید
        تفسیده آتش از آب
        دردش به طعنه میگفت:
        _ گرمای سختِ سوزان
        بی سایهگاه خوشتر!
        در چارچار سرما،
        که لانه گرم بهتر
        در میگشاد و روزن
        میگفت: 
        _ لخت و لرزان
        در جایگاه خوشتر!

        این ترجمه بصورت شعر است با ردیف و قافیه و بر وزن افاعیل.
        بحر مضارع مثمن اخرب
        مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن
        پرسش ها:
        آیا ساخت های ادبی متناظر مطلوب با شعر انگلیسی را بکار گرفته است؟ آیا وابستگی ساختی به شعر مبدأ داشته است؟ آیا ظرائف ادبی شاعر اثر مبدأ توسط شاملو لحاظ شده اند؟ آیا درک مترجم از اثر زبان مبدا مورد نظر، مطلوب است؟ آیا شاملو کارکردهای نحوی و سجاوندی اثر مبدأ را در نظر داشته است؟ آیا انتقال بار معنایی ساخت ها و یا واژگان از شعر مبدا به ترجمه مقصد بهینه است؟ آیا کنایه ها و تصویرسازی های در شعر مبدا در ترجمه معادل یابی یا معادل سازی مطلوب شده اند؟به چه میزان شاملو ذوق ادبی اش برگرفته از شعر مبدأ است ؟ آیا گفتمان و تم ترجمه او با اصل اثر یکسان است بگونه ای که یک شخص دو زبانه انگلیسی _ فارسی یا برعکس قادر به درک آن باشد( بار فرهنگی و نگرش و...)؟ دخل و تصرف شاملو در ترجمه این اثر آیا قابل مشاهده است؟ 
        چون پاسخ اکثر این پرسشها در تحلیل ساخت و محتوای شعر مبدأ وجود دارد، برای به اطناب نکشیدن کلام ، ضروریاتی نوشته می شود.
        شاملو با توجه به وزن شعر انگلیسی ریتمی را برمی گزیند که با گفتمان اثر مبدأ متناسب است .این وزن دارای ویژگیهای کاربردی شورانگیز و شعف آور است.اما همین انتخاب متناسب او را دچار اشتباه مهلکی می کند.و آن، عدم توانایی اش در درک و انتقال مختصات شعر مبدا در ترجمه است.شاملو متناسب با وزن عروضی شعف آور خود ، حال و هوای شعر مبدأ را در آن دخل و تصرف می کند و همین سبب دور شدن ترجمه از متن اصلی ست.
        بگونه ای که می توان گفت شاملو دست به یک ترجمه آزاد زده است مبتنی بر برداشت سطحی و ذوق ادبی خود.
        این موضوع اول درباره انتخاب ریتم و نتیجه آن.
        بار معنایی تداعی گر shelter را که منفی است در معادل گزینی بی ربط ، بی سرپناه قرار می دهد.ردیف شعر ترجمه، در فحوای شعر مبدأ موجود نیست.کنایه و طعنه ای که شاعر اثر مبدأ به مسبب می زند برعکس، آنرا به she  معطوف می کند.تکرار سه فعل ِ می گفت، در ترجمه اثر مبدأ ، دو موضوع را روشن می کند: یک : روابط انتزاعی ( نحوی ، منطقی، معنایی و کاربردشناختی را درک نکرده است .دوم: قانع شدن اش به یک برداشت آزاد و پردازش آن مبتنی بر قریحه و نگرش خود او.
        مثلا snowy  که یک واژه کلیدی در شعر است را حذف می کند و برای آن لاین " در چارچار سرما" می نویسد که نتیجه ترجمه آزاد حذف عناصر کلیدی در شعر مبدأ است.
        یا ترجمه To wander nacked  در شعر اصلی با توجه به بافت کلام ، 
        _ توضیحات در تحلیل بند مربوطه موجود است_ به تقریبا ترجمه تحت الفظی در می آورد آنهم در راستای قریحه و شعری سازی خودش و بیهوده.بی توجه به کارکرد لاین های آغازین هر بند و نقش آنان، عملا نگرش نکوهشی و کنایه ای شاعر زبان مبدا را نادیده می گیرد.
        دو بند آغازین شعر مبدأ که تحلیل محتوا و ساخت آن ذکر شده است و حاصل آن دو پویایی اثر در ارتباط با she تا به تم و هدف اصلی   است در ترجمه اثر توسط شاملو وجود ندارد.در آثار هنگستن نشانه های سجاوندی حائز اهمیت است و مثلا _ خط فاصله اشاره به manner  رویدادها در دشواری هاست ، شاملو با استفاده از آن نشانه سجاوندی تلاش، بیهوده ای انجام داده است زیرا نه گفتمان شعر مبدا برایش مهم بوده است و نه تاکید های گزاره ای .مثلا لاین " تفسیده آتش از آب " در شعر مبدا، فاقد ایماژ است.بطور کلی این ترجمه کمترین ارتباط فرهنگی و گفتمانی بین دو زبان فارسی و انگلیسی  برقرار کرده است .
        و یک گویشور دو زبانه اینرا خوب درک می کند.
        این تحلیل و نقد به افتخار شاعر آسمانی ام سرهنگ خلبان محمدرضا ملکی ( باتیس ) نوشته شد.
        ( به ترجمه های ادبی شاملو از شاعران خارجی که بعدا نام شان را در بخش نظرات خواهم نوشت در راستای موضوع قالب سپید اش توجه کنید)
        پاییز

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۹۹۹۷ در تاریخ سه شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۲:۳۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        یاسر رییسوند(پاییز)
        سه شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۰:۳۴
        ...تصمیم داشتم نام چند شاعر خارجی که
        شاملو آثارشان را ترجمه کرده است ، فقط بنویسم،
        که از نظرم بهتر است بررسی مقابله ای دیگری در ارتباط
        با قالب سپید انجام بگیرد .بنابراین نوع نوشته های شاملو را
        با ترجمه های شاعران خارجی بررسی خواهم کرد.
        نکته ای مختصر:
        این ترجمه از شاملو از نظر ارزشیابی ترجمه
        بسیار ضعیف است‌.ترجمه یک زبان به زبان دیگر
        که مبتنی بر اعمال قریحه نیست.وقتی بنده اثری را
        مثلا ترجمه کنم ، قرار است ترجمه پلی باشد برای
        شخصی دیگر که نمی تواند آن اثر را به زبان مبدا بخواند و درک کند.نه اینکه با برداشتی آزاد و بی اصالت سبب شوم آن فارسی زبان ، اثر زبان مبدا را با نگرش و رویکرد من در ترجمه، غیر از واقعیتِ اصلِ اثر را دریافت کند ؛این خود به دور از وظیفه مترجم در قبال مخاطبی است که زبان مبدا اثر را نمی داند.شاملو از این دست ترجمه ها، بسیار دارد اما هنوز کسی آنان را به چالش عینی نکشانیده است.
        اصلا شاملو با توجه به ترجمه اش از این شعر لنگستن، نشان می دهد ظرائف ادبی و هدفمند شاعر زبان مبدا را درک نکرده است.
        قضیه های معنایی را ندانسته است.روشن تر دانش زبانی شاملو از زبان مبدا این اثر بسیار سطحی بوده و نمی دانم در دوره ای که در قید حیات بوده است چرا مورد پرسشی این چنینی قرار نگرفته است.البته در بحبوحه ای شاملو از این ترجمه انجام داده است که جامعه ادبی_ دانشگاهی متاثر از نام خود شاملو ، این جسارت را در خود نمی دیده اند .همین اکنون هم خیلی ها حتما ناراحت شده اند که چرا شاملو در ترجمه ضعیف بوده است را یکی بمانند پاییز با تحلیل و نگرش زبانشناختی نشان داده است.البته شایان ذکر است این روند برای شناخت آثار شاملو ادامه خواهد داشت در راستای اهداف ادبی پاییز( کمک به ادبیات در حد توان خود).
        نیما با توجه به رویکرد اش ، نظرگاه شعر مداری داشته است.
        یعنی می دانسته است دارد دست به چه اقدام عملی ای در ادبیات می زند _ حالا مثلا قریب یا شاگردش یا هر شخص دیگر ، قبل از او ساخت شعری نیمایی در آثارشان مستند و مستدل وجود دارد_ مد نظر، شناخت بهتر نیما و اقدام اش است.شعر نیمایی در قیاس صوری هرگز معادل blank verse در زبان انگلیسی نیست اصلا نمی توان این دو ساخت شعری را به دلیل اختلافات ساختی _ ماهیتی به قیاس گرفت.
        موضوع آتی قیاس اشتباه free verse با قالب سپید است به همان دلایل .باید در ادبیات روشن شود که تطور واژگانی از زبان و سپس شعر یا گونه های ادبی گذر می کند.نمی توان گفت نیما در دوره خود تعبیرات ادبی شاعران گذشته را در شعر بیرون رانده و ساختها و واژگان ادبی جدید را وارد قلمرو شعر کرده است .این فرض محال است.در آثار شاعران هم دوره نیما این تطور واژگانی کاملا مشهود است .نمی توان به قرن هفتم و هشتم ایراد وارد کرد که چرا تعابیر ادبی بمانند تعابیر امروزه کاربرد ندارند .زبان در سیال ترین بخش خود، واژگان در هر دوره تغییر می کند غیر از این می بود الان فارسی دری غالب واژگانی زبان معاصر بود.ما یک دوره تکوینی واژگانی که ساختهای ادبی را هم در شمول خود دارد، داشته ایم و این تکوین در زبان اتفاق افتاده است سپس شاعران که گویشوران همین زبان هستند از آن استفاده کرده اند.اگر بخواهیم مثلا ساخت های ادبی مثلا موج نو را در نظر بگیریم که بسیار بسیار عجیب تر و نامانوس ترین ساخت واژگانی ای را دارا ست که گاهی از سبب شکستن زنجیره محور همنشینی و محور جایگزینی به مرز مهمل می رسد و در انتقال مفهوم دچار نارسایی اند.البته این انتزاع سازی نه مبتنی بر استعاره است و نه دیگر صناعات ادبی بلکه متاثر از نگرش های موجود در مکاتب ادبی ست که سیالی ذهن را ملاک خلاقیت در آفرینش می دانند و هنجارگریزی را مطلوب.ممکن است اینگونه ساختها در زبان صادر کننده این مکاتب ادبی فکری جایگاه و مخاطب و مطلوبیت داشته باشد اما زبان فارسی از این نگرش در ساخت تعابیر ادبی آسیب دیده است و بدتر بنام شعر هم تمام شده است.مفصل پیرامون نیما و شاملو و نحله های ادبی و نقش های زبان در زیبایی آفرینی و کارکرد ادبی و انواع آن سخن گفته خواهد شد.موج نو صرفا یک مثال بود از انواعی که بعد از شاملو در ادبیات وارد شدند .به قالبهای شعری وارداتی مثلا از فرانسه که خانلری در پی آن بوده و ساختهای بی اساس دیگر نیز خواهم پرداخت.



        پاییز
        مهرداد مانا
        چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۳۶
        با حرفات موافقم
        ولی با اخلاق ت مشکل دارم
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2