سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
لزوم وزن در شعر
وزن لازمة شعر و موسیقی نمایة آن است. فارابی وزن و موسیقی را از عوامل تخییل به شمار می آورد و اخوان الصفا، موسیقی را بحث از نسبتها ــ در هر حوزه ای از حوزه های وجود که باشد ــ می دانند (شفیعی کدکنی، 1373: 335 ).آندره موروا شعر بدون وزن را جز نثر زشتی نمی بیند که بیهوده بریده بریده شده است. ورلن در شعر بیش از هر عنصری دیگر، وزن را مؤثر می شمرد و نیما نیز شعر بی وزن را شبیه به انسان برهنه و عریان دانسته است.
ابن سینا معتقد است: « علم موسیقی، بخشی از علم ریاضیات است که در آن از احوال نغمهها، درصورت هماهنگی یا ناهماهنگی و از احوال فواصل نغمهها، بحث می شود تا چگونگی تألیف لحن معلوم گردد. »( ابن سینا، 1405: 9 ) و برخی در این میان، بین وزن و موسیقی تفاوت قائل شده اند.
لامبورن می گوید: موسیقی درونی که در شعر پیدا می شود، از وزن و نظم وسیعتر است و چه بسا شعرهایی که از نظر نت موسیقی مساوی هستند و از نظر موسیقی اصوات کلمات و موسیقی درونی متفاوتند و حتی هر بیت از یک شعر ممکن است، موسیقی خاصی داشته باشد که با موسیقی درونی بیت دیگر متفاوت باشد ( شفیعی کدکنی، 1373: 51-50 ) در صورتی که هیچ لزومی برای تفکیک وزن از موسیقی نیست و این موضوع در الگوی نهایی شرح داده خواهد شد؛ بلکه آنچه که الزام آن اهمیت دارد، وجود آهنگ موزونی است که از بافت ساختاری شعر برمی آید.
همانطور که ات ریدج می گوید: «انسان از شعری که می خواند، وقتی لذّت می برد و در مقابل آن واکنش نشان می دهد که آهنگ آنرا دریافت کند» ( ات ریدج، 1995: 1 ). و برخلاف نظر بعضی از نظریه پردازانی چون کالر که معتقد است: « شعر نظمی در خود دارد که مایة لذت می شود؛ پس چه حاجت به پرسش از معنای آن و چیزی که باعث می شود تا زبان از حفاظ خرد عبور کرده و خود را در حافظة مکانیکی جای دهد، همان سازمان موزون شعر است.» ( کالر، 1382: 107-106 ) من فکر میکنم، معنای آهنگ موجود در وزن شعر، بیشتر از شکل آن، داعی لذت بردن از شعر است.
شفیعی کدکنی معتقد است که گروه موسیقایی سبب رستاخیز کلمه ها و تشخص واژه ها در زبان می شوند که خود عواملی شناخته شده و قابل تحلیل و تعلیلند از قبیل: وزن، قافیه و... و همچنین عوامل ناشناختهای که فقط حس شدنی هستند و نمی توان برای آنها قانونی کشف کرد ( شفیعی کدکنی، 1373: 8).
در هر حال، شعر به هر وجهی که ارائه شود، وزن دار است.
حقیقت وزن، همان چیزی است که ما از حضور آهنگین واژگان در تناسب با معنای آنها در بافت شعر دریافت می کنیم؛ بی آنکه لازم باشد به نوعیّت قاعده های از پیش تعیین شده ( وزن کلاسیک یا نو) اتّکا کنیم. در واقع عادتها تعیین کننده نیستند؛ چراکه عادت به نامتعارف، می تواند آن را متعارف گرداند؛ یعنی هر شعر در حالت حضور خود می تواند به انحاء مختلف تولید موسیقی کند. همانطور که غزل با ساختار موزونش به عنوان یک شعر آهنگین، متعارف دانسته شده است، شعر در هم ریختة سپید هم به عنوان یک نامتعارف، مجال شناساندن خود به عنوان یک شعر آهنگین را دارد. پس تصدیق موزون بودن شعر بستگی دارد به حس دریافت و حالت ایجادی آن در لحظۀ حضور مخاطب در برابر متن؛ چه آن مخاطب، مؤلف باشد و چه خواننده؛ پس عوامل تعیین کنندۀ ساختار معنایی وزن، متن وخواننده هستند.
بنابراین، با توجه به فرآیندهای ذکر شده، ساختار ریخت شناسی وزن، از طریق رویکرد معنایی آواها، واژگان و نحو شعری که هرکدام در زمینة بافت شکلی خود، به نحو شگفت انگیزی تولید صدا و موسیقی می کنند و در لحظة حضور متن، حالت تأثیر و دریافت خواننده، مورد تحلیل واقع می گردد.
بخشی از مقاله تحقیقی ریخت شناسی معنایی وزن در شعر فارسی
نویسنده:پوران (صدیقه) علیپور
باسلام ارجمند ...بخشی از مقاله فوق بی ارتباط با سوال شما نیست با اجازه شما اینجا قرار دادم تا نگاهی اجمالی داشته باشیم ...
ولی بنظر می رسد با توجه به تجارب کسب کرده در این مدت شاگردیم شعر خوب شعری ست که هم از لحاظ اصول فنی ونوشتاری کامل باشد وهم اینکه در معنا زیباو بی نقص باشد بهرحال بنظرم انچه می نویسیم در واقع مشق هایی ست که از احساس واندیشه هایمان ریشه گرفته وانقدر باید خواندونوشت تا به شعر بی نقص نزدیک شود ...