قانون مورفی
طبق این زبانزد همیشه همه چیزها در بدترین و نامناسبترین زمان به خطا میروند و کارها را لنگ میگذارند. معمولاً هنگامی که شخصی همواره بدشانسی میآورد او را مشمول قانون مورفی مینامند.
باران روزی میآید که کارواش رفته باشی.
اگر قرار باشد کسی اشتباهاً پا روی کفشت بگذارد، این اتفاق همان روزی میافتد که کفش نو خریدهای.
اگر قرار باشد کلاغها روی لباست خرابکاری کنند، حتماً این کار را در مسیر یک جلسه یا مهمانی مهم انجام میدهند.
اگر نان و کره از دستت روی زمین بیفتد، احتمالاً از سمت کرهای روی زمین خواهد افتاد [تا کثیفی بیشتری به بار بیاید].
اگر رویدادی وجود داشته باشد که بتواند موجب بروز تأخیر در یک پروژه شود، آن رویداد، روی خواهد داد.
اینکه ترافیک در مسیرت زیاد باشد یا نه، بستگی به این دارد که دیرت شده باشد یا نه.
اگر یک شیء گرانقمیت از دستت بیفتد، به احتمال زیاد از نقطهای به زمین خواهد خورد که بیشترین آسیب را ببیند.
اگر قرار باشد بچهی فامیل روی فرشتان خرابکاری کند، احتمالاً گرانترین، تمیزترین و بزرگترین فرشتان را انتخاب خواهد کرد.
اگر تمام کتابخانهی خود را به دنبال یک کتاب بگردید، احتمالاً آن را در آخرین طبقه خواهید یافت.
هنگام رانندگی در خیابان، همیشه مسیرهای دیگر، خلوتتر از مسیر شما هستند.
در صف صندوق فروشگاهها، همیشه کار افراد در صفهای دیگر زودتر از صفِ شما انجام میشود.
مشارکت در بحث قانون مورفی
چه خاطرات و نمونههای دیگری در ذهن خود دارید که میشود آنها را به عنوان مصداق قانون مورفی طبقهبندی کرد؟
باقر رمزی باصر
موضوع جالبي است حتما از اين اتفاقات براي همه ما افتاده و همه مون خاطراتي داريم .اصلا وقتي مشكلي بوجود مي آيد زنجيروار مشكلات ديگر هم سر بزنگاه پيدايشان مي شود .ولي اينكه قانون مورفي چه چيزي را اثبات مي كند و نتيجه آن چيست هم از ابهامات است.
در كشاقوس حوادث حكما را مثلي ست
در جهان هر عملي موجب عكس العملي ست