دوشنبه ۳ دی
زندگی نامه ابو نواس
ارسال شده توسط احمدی زاده(ملحق) در تاریخ : شنبه ۳ تير ۱۳۹۱ ۲۰:۲۲
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۶۷۳ | نظرات : ۴
|
|
ابونواس اهوازی کیست؟(برگرفته از سایت ویکی پدیا)
حسن بن هانی حَکَمی شناختهشده به ابونُواس اهوازی (۱۳۳-۱۹۶ هجری قمری در اهواز ، ۷۵۰-۸۱۰ میلادی) معروف به ابونواس،شاعر عرب زبان اهوازی بود. ابونواس از بزرگان شعر عاشقانه عرب بود. از او بعنوان یکی از بزرگترین شاعران کلاسیک عربی نام میبرند. او استاد تمامی شاخههای شعر عربی زمان خویش شده بود، اما شهرتش بیشتر به خاطر تصنیفهای بادهگساری و ستایش شراب و شعرهایش در مورد شاهد بازی. از ابونواس در روایتهای فولکلور نیز یاد شده و یکی از شخصیتهای کتاب هزار و یک شب نیز هست.
زیادهروی او در خوشگذرانی و آوردن شعرهایی در وصف آن سبب شد که وی را شاعرالخمره لقب دهند. دیوان شعرهایش امروزه در دست است و چندین بار در مصر به چاپ رسیدهاست. وی باورهای شعوبی داشت و به برمکیان نزدیک بود.
پدر ابونواس، هانی عربتبار و از سربازان سپاه مروان دوم آخرین خلیفهٔ اموی و مادر ایرانیاش، گُلبان از پارسیانِ زاگرسنشین بود. گفته میشود مادرش بافنده بود. در مورد تاریخ زایش او اختلاف نظر وجود دارد، سال تولد او را از ۱۳۰ تا ۱۴۵ هجری قمری (۷۴۷ تا ۷۶۲ میلادی) نوشتهاند. نام اصلی او «الحسن بن هانی الحکمی» و ابونواس نام مستعارش بود. موهایی مجعد و مشکی داشت.
هنگامی که ابونواس در کودکی پدرش را از دست داد، پس از ازدواج مادرش به بصره رفت و شاگرد عطاری ایرانیتبار شد. او شیفتهٔ شعر ابن حباب بود و سرانجام او را یافت و شاگردی او را پذیرفت. ابن حباب بسیار او را دوست میداشت و در هر نشستی، سخن خود را با غزلی از این نوجوان ایرانی آغاز میکرد. پس از چند سال ابونواس در مکتبخانههای محمد بن ادریس شافعی، احمد بن حنبل، محمد بن جعفر غندریه و خلف احمد حاضر شد. همچنین بر اساس یک روایت او به مدت یک سال در میان اعراب بادیه نشین زندگی کرد تا شناختش از زبان عربی خالص، کامل شود.
ابونواس در زمره یکی از بزرگان ادبیات کلاسیک عربی به شمار میرود. او تاثیر زیادی بر نویسندگان و شاعران پس از خود از جمله منوچهری دامغانی داشت. گفته میشود او از راه شعر، نزدیک به پانصد واژه فارسی را به زیان عربی وارد کرده است.شعر زی نمونه ای از آثار اوست :
دَع ِ الرسم الذی دُثرا
یُقاسی الرَیحَ والمطرا
و کُن رجلاً اَضاعَ العُم... ر ِ فی اللذات والخطرا
یُرینا صفحتی قمر ٍ یَفوقُ سناهما القمرا
یُزیدُک وِجهُهُ حُسناً اذا ما زِدتَهُ نظرا
ترجمه: رسمی را که در گذر و زمان نابود شده و باد و باران به باد فناد داده، رها کن. و از آنان باش که زندگی را در لذتها و خطرات میگذرانند. [آن مرد] چهرهٔ ماهگونش را به ما مینمایاند که از ماه پرفروغتر است و رویش زیباتر میشود وقتی بیشتر نگاهش میکنی.
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۹۸۱ در تاریخ شنبه ۳ تير ۱۳۹۱ ۲۰:۲۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.