سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        بارون
        ارسال شده توسط

        منوچهر فتیان پور (راد)

        در تاریخ : پنجشنبه ۵ دی ۱۳۹۸ ۰۶:۳۲
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۱۱۱ | نظرات : ۳

        عصرروز سه شنبه آذرماه 98خانمم صدام زد بلند شو،از خواب برو ،دم دانشگاه این دختر تماس گرفته بارون شدید شده دم دانشگاه آب جمع شده نمی تونم بیام باعجله زود لباس تنم کردم ماشین ازپارکینگ درآوردم رفتم به سمت دانشگاه، باورتون نمی شه فاصله منزل تادانشگاه زیاد نبودحدوداًسیصد مترولی اینقدر بارون شدید بود که برف پاکن ماشین جواب نمی دادکه مجبور شدم بخاری  روشن کردم چون اب زیادی توی خیابان جمع شده بود بخارتمام فضای اتاق ماشین راپر کرده بودشیشه جلو ماشین مات شده بودناچاراً باید آهسته رانندگی می کردم بااین حال جلوی خودم نمی دیدم چهاربار دور میدون دانشگاه آزاددورزدم تا مسیر دانشگاه پیداکردم هواتاریک شده بودهمه مردم تلاش می کردند تاخودراازاین مهلکه خارج کنندحالا که رسیدم دمه دانشگاه  نمی تونستم دخترم پیداکنم چون کلی دانشجو منتظر تاکسی واتوبوس بودندمن هم نه چترهمرام بود نه موبایل که زنگ بزنم ناچاراً نزدیک یه کافی نت  که فاصله کمی بادرب دانشگاه داشت رفتم پارک کردم وبعد پیاده شدم رفتم  داخل کافی نت سلام کردم گفتم ببخشید آقا  دخترم دانشگاه هستش ،تلفن همراه فراموش کردم بیارم لطف می کنی یک دقیقه  با گوشیتون تماس بگیرم بادخترم  ،بهش بگم من دم دانشگاه منتظرم،گفت بفرمائید خیلی دست پاچه شده بودم تلفن همراه فراموش کردم بیارم تااینکه با شماره خانمم تماس گرفتم چون شماره دخترم حفظ نکرده بودم دیدم پسرم جواب داد گفت بله بابا چی شده گفتم من تلفن همراهم نیست شما زنگ بزن به خواهرت بگو جلوی درب دانشگاه جنب کافی نت ایستادم تا بیاد ،خلاصه آمد سوارشدیم آمدیدم خونه  تومسیرمون یک پراید یه چرخش رفته بود توی حوضچه فاضلاب گیر کرده بود اما دوستان باید بگم بارون وحشتناکی بود تمام راهها بسته شده بود خیابانها تبدیل شده بودند به رودخونه  خیلی از مناطق زیرآب رفته بود همه زندگی مردم زیرآب فاضل آب رفته بودخونه های زیادی زیرآب رفته بود مردم دسترسی به مواد غذایی نداشتند همه داد وفریاد می زدند راه چاره هم نداشتند  توی بیمارستان امام خبررسید که 4تاخانم بدلیل کمبود اکسیژن جان خودراازدست دادند چون بابرش بارون برق قطع شده بودخلاصه مردم بیچاره هردم بامصیبتی جدید گرفتار می شن کسی بداد آنها نمی رسه هرسال این بازی سرمردم پیاده می شه کسی دلسوز مردم نیست همه شعار می دن ولی بداد مردم نمی رسن اکثر مجتمع ها فرهنگ شهر آساسنورهاش زیرش آب گرفته شده که باید آبش تخلیه بشه واز کارافتاده خلاصه ساکنین باید روزانه هنگام ورود خروج روزی چندبارپله های زیادی را بالا وپایین کنن ،دوستان خسته تون نکنم مردم بیچاره خوزستان روی  معدن  طلای سیاه زندگی می کنن اما بوی فضلاب می چشند این زندگی ما مردم خوزستانِ  دادرس ندارند . یکی ازمناطق اهواز بنام حصیرآباد چون بافت ساخت آن قدیمی ساز هست شاید هریکی ازخونه ها  بیش از 45 سال قدمت ساخت داره که بدلیل فرسودگی بااین بارش بسیاری ازخونه ها تخریب شدند جوانهای فداکار اهوازی تونستن برای یه تعدادی از آنهاجهت اسکان منزل یاچادر تامین کنن ویاآنهارا به مکانهای امن هدایت کنن اما مسئولبن که خودشون مشغول کرده اند چه می کنن چه خدمتی به این مردم بیچاره فقیر که بایک نون بخورنمیرراضی بودندهستند کردند،ای وای خدای من، چقدر هم استانی یهای من مظلومانه  تحت هرفشاری آزمایش می شن دوراز انصافه که یکی خودش  وکیل مردم بدونه ولی شریک غمشون نباشه./
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۹۶۱۸ در تاریخ پنجشنبه ۵ دی ۱۳۹۸ ۰۶:۳۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        اکرم بهرامچی
        سه شنبه ۳ دی ۱۳۹۸ ۱۸:۲۳
        سلام
        موضوع داستا ن خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک چه حقیقی ویا تخیلی جالبه اما ویرایش میخواد بعضی جاها بعضی کلمات جا افتادند و زمان بعضی از افعال باید تغییر کنه
        مانا باشید
        منوچهر فتیان پور (راد)
        چهارشنبه ۴ دی ۱۳۹۸ ۱۷:۰۳
        سلام
        سپاس از اظهار نظرشما خیلی لطف فر مودید
        خندانک خندانک خندانک

        منوچهر فتیان پور (راد)
        پنجشنبه ۵ دی ۱۳۹۸ ۰۰:۰۴
        با سلام
        مطلب کاملاً واقعی است
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4