سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        کوچ آخر(یک داستان واقعی)
        ارسال شده توسط

        فرامک سلیمانی دشتکی(مازیار)

        در تاریخ : جمعه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۱ ۱۶:۵۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۹۶۵ | نظرات : ۳

        برف می بارید.خانعلی با همسرش همدم و سه فرزند در کوهستانی پر ز برف در راه کوچ بودند آنها دیرتر از ایلات دیگر قصد کوچ کردند ، در تنگه ی چِور بادِ سختی می وزید و حرکت را برای او و خانواده اش سخت تر می نمود.او خوب می دانست اگر تنگه را سریع عبور نکنند سرانجام تلخی در انتظارشان می باشد.همسرش و دو دخترش را از تنگه عبور داد و برای آوردن تنها پسر خود به پایینِ تنگه بازگشت .اکنون برف شدتِ بیشتری یافت.همدم و دخترانش در انتظار بازگشت ناامید و ناامیدتر می شدند.همدم تصمیمِ مرگباری گرفت .او به سمت پایین حرکت کرد به همسرش رسید ، همسر او در حال تلاش برای بالا کشیدن پسرشان بود.باد شدید نفس کشیدن را برای آنها سخت کرده بود .اکنون مادر نیز گرفتار شده بود.دختران نگران دیرآمدن خانواده به پایین سرازیر شدند آنها به بدن نیمه جان پدر و مادر و برادر برخورد کردند .تلاش آنها برای نزدیک شدن بی حاصل بود و آنها نیز اسیر برف و باد شدند.فردای آنروز مردانِ ایل نگران از آمدنشان ، به جستجو پرداختند.پیکرهای یخ زده و بی جان خانعلی و خانواده اش را در کنار سنگی در تنگه چِور یافتند پسر بچه هنوز دستهایش لبه ی سنگی را برای بالا رفتن گرفته بود در حالی که بر شانه های پدر ایستاده بود ومادر دستهایش را برای بالا کشیدن پسر دراز کرده بود.دختران چند متر آنورتر ایستاده یخ زده بودند، چشمانشان باز بود و گویی در انتظار کمک به دوردست نگاه می کردند.
        تنگه ی چِور: نام تنگه ای در کوه سفید از کوهای بختیاری که مسیر کوچ برخی از عشایر می باشد

         
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۹۴۲ در تاریخ جمعه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۱ ۱۶:۵۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2