جمعه ۷ دی
شعر فرآمدی(اپیزودیک)
ارسال شده توسط سعید فلاحی در تاریخ : دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۷ ۰۲:۵۱
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۶۶ | نظرات : ۰
|
|
شعر فرآمدی(اپیزودیک)
عنوان مجموعه اشعار : همیشه دوستت دارم...
شاعر : سعید فلاحی
عنوان شعر اول : همیشه دوستت دارم... 1
1. به شعر چشم هایت خرابم کن
که تاتار چشم تو
به تیر مژگانش
سالهاست کشته است مرا !
2. مشهور به کفرم و شرک و الحاد
حالی که مومن به توام ، و
خال سیاهت.
3. ضریح چشم های تو
نینوای دلِ من است.
از عطش ات جان به لبم ،
آبی بده
یا بمیران.
4. دستانت انتهای تمام خواستن هاست
خواستنی تر از دستت
چه بخواهم...
5. تمام تنت
باغ شکوفه های سیب است
سهمم برسان.
6. بیا و شیرین کن کام دل
که شیرینی ِ گزِ لبت
به هیچ جای اصفهان پیدا نشود.
7. به خدا قسم ، دروغ نگفتم !
تا همیشه ،
به کعبه ی تن تو
ایمان دارم.
8. بی قراری ام را نگذاشته ام کس بفهمد
ز خیل کبوترهای گسیل به راهت
تو فهمیده ای لابد !.
9. نوازشگر بهار تن ات است
چشم هایم ،
این نگاه عاشق
مدام باد !.
10. چه نسیم خونکی ،
وزیدن گرفته است !
در فروردین ماهِ حضورت.
عنوان شعر دوم : همیشه دوستت دارم... 1
11. ماه را می بینی؟!
دارد برای دیدنت،
از پشت ابرها سَرَک می کشد ؟!.
12. سیبی و از بهشت
من خورده ام و
خاک نشین شده ام.
13. از تو چه پنهان
کمی دلتنگ ام !
ولی اینجا ،
همه به صبر و متانت می شناسند ، مرا !.
14. پیله وار ،
سخت در خود می پیچیدتم !
تنهایی و نبودت ...
تا دست زمانه
چگونه ،
پروانه ام کند !.
15. خیابان های شهر
پر است از آواز تنهایی من !
چگونه نمی شنوی ؟!
سرگذشت من ...
نقل زبان تمام گنجشک های شهر است.
16. روایت باغ بهاری است
آغوش تو ،
مباد ، گذر پاییز به جان ات !.
17. تعبیر تمام خواب های آشفته ی منی !
یوسُف به حسد
از تو نمی گوید.
18. لبانت ،
باکره مانده اند
که به ما دختر لبانت را نمی دهی ؟!
19. انار سینه ات ، سهم کیست ؟!
من از بهشت
به هوای آن آمده ام !.
20. تمام فروردین و بهار است
تنِ تو ،
جانا شبی ،
مهمانم کن !.
عنوان شعر سوم : همیشه دوستت دارم... 2
21. نارونی های خیابان
همه ،
سراغ ات را از من می گیرند !
صبح ها آنها ها هم ،
بی تو ،
کسل از خواب بر می خیزند.
22. چتر ها را بسته ام
زیر بارانِ نگاهت می روم
بگذار از نگاه تو خیس شوم ،
عاشق بشوم !.
23. آستان مقدس کوچه
قدمگاه هر روزه ی توست ،
مرا لیاقتی ده و
به زیارتی ، نائل.
24. تمام صبح های جمعه
در هوای تو
پرسه می زنم !
کلاغ هایِ پیر ...
شاهد این ادعا و گفته اند.
25. صندلی ما دو نفر خالی است !
تو دلِ نشستن نداری و
من، دلیلِ نشستن.
سعید فلاحی
نقد این شعر از : محمد مستقیمی (راهی)
ظاهراً شعر شما یک کار فرآمدی(اپیزودیک) است که رشتهی ناپیدای اعضای معشوق پیوند آنهاست این ساختار و فرم جالب است و انگار شما هم با آن الفتی ناخواسته دارید از فرم و ساختار که بگذریم در هر قسمت از این نوشتهی فرآمدی شما به بیان صرف احساس خود پرداختهاید بیان صرف احساس با روایتی شاعرانه و البته گاهی تقلیدی مثل: تاتار چشمان و تیر مژگان باید اشاره کنم که اگر بیان این احساس اینقدر شخصی نشده بود میتوانست فضای استعاری که مخصوص شعر است شکل بگیرد همان گونه که در بعضی قسمتها شکل گرفته است مثل:
2. مشهور به کفرم و شرک و الحاد
حالی که مومن به توام ، و
خال سیاهت.
که در این قسمت هم شعری سروده نشده است فقط از شخصی بودن دور شده است و کمی بهتر در این قسمت:
10. چه نسیم خنکی ،
وزیدن گرفته است !
در فروردین ماهِ حضورت.
شاید دلیل این که نتوانستهای به فضای استعاری برسی ساختاری است که بیشتر مبتنی بر تشبیه است حکومت تشبیه را مشاهده کن:
شعر چشمها، تاتار چشم، تیر مژگان، ضریح چشم، نینوای دل، باغ شکوفه، گز لب، کعبهی تن، بهار تن
این تشبیهات که همهی آنها در شکل اضافهی تشبیهی است تنها سازهی ادبی نوشته شماست و همین سازه اجازه نمیدهد به استعاره برسید البته منظور من استعارهی لفظ نیست بلکه این سازه اجازه شکلگیری فضای استعاری که در شکلگیری شعر اصل است به شما نمیدهد.
عنوان شعر دوم : همیشه دوستت دارم... 1
11. ماه را می بینی؟!
دارد برای دیدنت،
از پشت ابرها سَرَک می کشد ؟!.
12. سیبی و از بهشت
من خورده ام و
خاک نشین شده ام.
13. از تو چه پنهان
کمی دلتنگ ام !
ولی اینجا ،
همه به صبر و متانت می شناسند ، مرا !.
14. پیله وار ،
سخت در خود می پیچیدتم !
تنهایی و نبودت ...
تا دست زمانه
چگونه ،
پروانه ام کند !.
15. خیابان های شهر
پر است از آواز تنهایی من !
چگونه نمی شنوی ؟!
سرگذشت من ...
نقل زبان تمام گنجشک های شهر است.
16. روایت باغ بهاری است
آغوش تو ،
مباد ، گذر پاییز به جان ات !.
17. تعبیر تمام خواب های آشفته ی منی !
یوسُف به حسد
از تو نمی گوید.
18. لبانت ،
باکره مانده اند
که به ما دختر لبانت را نمی دهی ؟!
19. انار سینه ات ، سهم کیست ؟!
من از بهشت
به هوای آن آمده ام !.
20. تمام فروردین و بهار است
تنِ تو ،
جانا شبی ،
مهمانم کن !.
نقد:
این شعر هم فرآمدی است که باز هم پیوند ناپیدای قسمتها، معشوق است با این تفاوت که از شخصی بودن به مرور دور میشود و این نشان میدهد که سیر تکاملی دارید بعضی از قسمتها خوب اجرا شده است مثل:
11. ماه را می بینی؟!
دارد برای دیدنت،
از پشت ابرها سَرَک می کشد ؟!.
14. پیله وار ،
سخت در خود می پیچیدتم !
تنهایی و نبودت ...
تا دست زمانه
چگونه ،
پروانه ام کند !.
15. خیابان های شهر
پر است از آواز تنهایی من !
چگونه نمی شنوی ؟!
سرگذشت من ...
نقل زبان تمام گنجشک های شهر است.
بقیهی قسمتها یا اجرا نشدهاند یا این که بیش از حد شخصی شدهاند شما باید تفاوت این قسمتها را بخوبی بشناسید تا سیر تکاملی شعرتان در مسیر درست بیفتد البته ادامه اعداد شمارهی هر قسمت در شعر دوم را نفهمیدم.
عنوان شعر سوم : همیشه دوستت دارم... 2
21. نارونی های خیابان
همه ،
سراغ ات را از من می گیرند !
صبح ها آنها ها هم ،
بی تو ،
کسل از خواب بر می خیزند.
22. چتر ها را بسته ام
زیر بارانِ نگاهت می روم
بگذار از نگاه تو خیس شوم ،
عاشق بشوم !.
23. آستان مقدس کوچه
قدمگاه هر روزه ی توست ،
مرا لیاقتی ده و
به زیارتی ، نائل.
24. تمام صبح های جمعه
در هوای تو
پرسه می زنم !
کلاغ هایِ پیر ...
شاهد این ادعا و گفته اند.
25. صندلی ما دو نفر خالی است !
تو دلِ نشستن نداری و
من، دلیلِ نشستن.
نقد: این شعر هم مثل دوتای پیشین فرآمدی(اپیزودیک) است البته با اعدادی که ادامه اعداد شعرهای قبل است و باز هم نمیدانم چرا؟ و باید بگویم که سیر تکاملی شعر شما در این شعر به انتها رسیده است و تمام قسمتهای این شعر سوم، شعر است و موفق البته زبان روایت شما نقصهایی دارد که من منتقد عقیده دارم در زبان شاعر بهتر است دستکاری و نقد نشود مگر ایرادهای صرفی و نحوی و شاعر آرام آرام به زبان خاص خود دست مییابد به حدی که زبانش امضای او خواهد شد و نیازی نیست اشاراتی در حال حاضر داشته باشم در هر حال این سه شعر بیانگر رشد شماست و از نقد همین سه شعر میتوانید به ضعفها و قوتهای خود پی ببرید و از این به بعد از نوع شعر سوم بسرایید نه شعر اول.
منتقد : محمد مستقیمی (راهی)
محمد مستقیمی با نام هنری (راهی), شاعر , نویسنده, پژوهشگر, مترجم, منتقد در یلدای سال 1330 در روستای چوپانان بخش انارک شهرستان نایین در خانوادهای که از پدر انارکی و از مادر بیابانکی بود متولد شد، نسب او از طرف مادر با فاصلهی چهار نسل به هنر جندقی و با ...
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۹۰۱۰ در تاریخ دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۷ ۰۲:۵۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید