سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        این چهار نفر
        ارسال شده توسط

        علی سنگستانی

        در تاریخ : سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۷ ۰۲:۲۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۹۰ | نظرات : ۱

        به نام خدا
        هفت جام جهانی را درک کرده ام ،از هفت سالگی.
        درین جامها مردانی  را دیده ام که تک نفره جور یک تیم را کشیده  و مانند سرداری از جان گذشته تیمشان را تا فینال رسانده اند ،ولی در لحظه آخر گویی که سرنوشت شوم همه شان باشد از دست یافتن به جام بازمانده اند .مردانی بزرگ با سرنوشتهایی مشابه،انگار که تکرار تاریخ.
        جام جهانی ۱۹۹۰. دیگو مارادونا را دیدم با اشکهایی بر چهره ،از شکست در برابر آلمان در فینال.گریه کردم در هفت سالگی برای مردی که مثل بچه ها گریه میکرد.
        جام جهانی ۱۹۹۴. روبرتو باجو ایتالیایی  با آن موهای دم اسبی که با کوبیدن پنالتی اش به آسمان،برزیلیها را به آسمان برد و خود قهرمانی شد ناتمام.اشکهایش از یادم نمیرود و اشکهایم.
        جام جهانی ۲۰۰۲.الیور کان ،شیر  زدمبوی آلمانها با آن عزم و اراده و با آن هیبت .اما او هم در فینال ناکام ماند تا شاهد قهرمانی برزیل باشد.
        الیور به تیر دروازه تکیه داده بود و هیچ نمیگفت،من هم خیره به تصویر سیاه سفید تلویزیون و تا مدتی هیچ نمیگفتم.
        جام جهانی ۲۰۰۶.زین الدین زیدان،بازگشته بود و فرانسه را به دندان کشیده بود تا فینال،برای قهرمانی دوباره .اما نتوانست از سر فحاشی ماتراتزی ایتالیایی بگذرد و روی دیگرش را به دنیا نشان داد تا اخراج شود تا ایتالیاییها آنقدرناکام نمانند.او اشکی نریخت ،من هم.
        انگار هر دو میدانستیم که زیدان تمام ناشدنیست.
        چهار روایت از چهار مرد که یک تنه تیمشان را تا فینال بردند ،اما ناکام ماندند .
        چهار قهرمان خسته و دردمند که شکست خوردند اما سرافرازانه،باختند اما پیروزمندانه.
        چهار قهرمان ناتمام.
        شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفی
        مردی از خویش برون آید و کاری بکند؟
        حافظ
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۸۷۹۹ در تاریخ سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۷ ۰۲:۲۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2