سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 22 اسفند 1403
  • روز بزرگداشت شهدا، سالروز صدور فرمان حضرت امام خميني -ره- مبني بر تأسيس بنياد شهيد انقلاب اسلامي، 1358 هـ ش
13 رمضان 1446
    Wednesday 12 Mar 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

      چهارشنبه ۲۲ اسفند

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      در اعتراض به برخی از سپیدسرایان
      ارسال شده توسط

      عباس یزدی (طوفان)

      در تاریخ : شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۰ ۱۸:۵۱
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۲۷۳ | نظرات : ۶

       

      آنهایی که سن و سالشون قد میده ترانه های شادروان فرهاد را شنیده اند فرهاد از شاعران سالم و متعهدی بود که در زمان طاغوت با ترانه هایش ارتباط بسیار مطلوبی در بین نسل جوان ایجاد کرده بود

      برای اینکه ثابت کنم بنده با اصل شعرنو مشکلی ندارم و تنها با سپیدسرایانی که اشعارشان قابل درک برای عموم نیست و بیشتر معما سرایانی هستند که منتظرند تا یک نفر مقصود ذهنی آنها را متوجه شود

      این افراد شاید توان ارتباط با افراد بسیار انگشت شماری میباشند

       

      هفته خاکستری -  شادروان فرهاد

       

      شنبه روز بدی بود، روز بی حوصلگی

      وقت خوبی که می شد غزل تازه بگی

       

      صبح یکشنبه ی من ، جدول نیمه تموم

      همه خونه هاش سیاه، روی خونه جغد شوم

       

       

      صفحه ی کهنه ی یادداشت های من

      صبح دوشنبه روز میلاد منه،

      اما شعر تو میگه که چشم من تو نخ ابره که بارون بزنه

      آخ اگه بارون بزنه ، آخ اگه بارون بزنه

       

      غروب سه شنبه خاکستری بود

      همه انگار نوک کوه رفته بودن

      به خودم هی زدم از اینجا برو

      اما موش خورده شناسنامه ی من

       

      عصر چهارشنبه ی من، عصر خوشبختی ما

      فصل گندیدن من ، فصل جون سختی ما

       

      روز پنجشنبه اومد

      مثل سقاهک پیر ، رو نوکش یه چیکه آب

      گفت به من بگیر بگیر

       

      جمعه حرف تازه ای برام نداشت هر چی بود پیش تر از اینها گفته بود


      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۸۱۲ در تاریخ شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۰ ۱۸:۵۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2