سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        آموزش وزن شعر و ترانه شماره ۵
        ارسال شده توسط

        احمدی زاده(ملحق)

        در تاریخ : جمعه ۹ تير ۱۳۹۶ ۰۴:۰۳
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۱۰۴ | نظرات : ۷


        ارکان عروضی: 
        وقتی هجای شعری را به اجزای چهار تا چهار تا يا سه تا سه تا و يا غیره جدا کرديم به شکلی که نشان دهنده ی نظمی در آن ها باشد. ساده تر ان است که به جای آن که بگوييم وزن فلان شعر از دو هجای بلند و يک هجای کوتاه در چهار بار تکرار تشکيل شده است، نام ارکانی ان را بگوييم.
        به عنوان مثال در شعر بالا که تقطيع کرديم و از چار بار تکرار __ __ U __ تشکيل گرديد، به جای آن که بگوييم اين شعر داراي دو هجای بلند در آغاز و يک هجای کوتاه و در پایان يک هجاي بلند ديگر است که چهار بار تکرار می شود، بگوييم از رکن "فاعلاتن" است.
        ارکانٍٍٍ عروضی، مدل "افاعیل" را به وجود می آورند و تمام این ارکان بر مبنای ۳ حرف ف و ع و ل ساخته می شوند.

        مهم ترين ارکان عروضي بر حسب تعداد هجا به قرار زيرند:


        تقسیم بندی ارکان عروضی بر حسب جای آن ها در مصراع:

        الف - ارکانی، که در آغاز، ميان و پايان مصراع می آيند:
        ١- فاعلاتن __ __ U __
        ٢- فاعلن __ U __
        ۳- مفاعيلن __ __ __ U 
        ٤- فعولن __ __ U 
        ۵- مستفعلن __ U __ __ 
        ٦- مفعولن __ __ __ 
        ۷- فَعَلاتن __ __ U U 
        ٨- فَعَلن __ U U 
        ٩- مَفاعلن __ U __ U
        ١٠- مفتعلن __ U U __

        ب - ارکان غير پايانی که در پایان مصراع قرار نمی گيرند:
        ١- فاعلاتُ U __ U __
        ٢- فَعَلاتُ U __ U U
        ۳- مَفاعيلُ U __ __ U 
        ٤- مُستفعِلُ U U __ __ 
        ۵- مَفعولُ U __ __
        ٦- مَفاعِلُ U U __ U

        ج - ارکان پايانی که فقط در پایان مصراع می آيند: 
        ١- فَعَل __ U
        ٢- فَع __ 

        آرایش ارکان عروضی گوناگون در کنار یکدیگر، "وزن ها" یا "بحرهای عروضی" را ایجاد می کند (که در دنباله ی این بحث به تفصیل معرفی خواهند شد). مثلن این مصراع شعر حافظ :« که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها» دارای وزن "مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن" است که از تکرار رکن "مفاعیلن" ایجاد شده است. 
        مثال های زیر از جمله وزن های پرکاربرد شعر کلاسیک فارسی هستند:
        • فـَعـولـُن فـَعـولـُن فـَعـولـُن فَعَل (وزن حماسی شاهنامه ) :
        کنون گر به دریا چو ماهی شوی / و یا همچو شب در سیاهی شوی
        • مـَفاعیلـُن مـَفاعیلـُن مـَفاعیلـُن مـَفاعیلـُن :
        سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی / خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
        • مـَفاعیلـُن‏ مـَفاعیلـُن ‏فـَعولُن (وزن دوبیتی و فرهاد و شیرین از نظامی):
        بگفتا جان‏فروشی از ادب نیست / بگفت از عشق‏بازان این عجب نیست
        • فاعـِلاتـُن فاعـِلاتـُن فاعـِلاتـُن فاعـِلـُن :
        بر نیامد از تمنای لبت کامم هنوز / بر امید جام لعلت دردی ‏آشامم هنوز
        منبع نت:

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۸۰۸۴ در تاریخ جمعه ۹ تير ۱۳۹۶ ۰۴:۰۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2