پنجشنبه ۱۵ آذر
بهار انتظار
ارسال شده توسط زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس) در تاریخ : جمعه ۴ فروردين ۱۳۹۶ ۰۹:۳۸
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۰۶۲ | نظرات : ۳۶
|
|
باز، بهار...
باز، آدینه...
باز، انتظار...
باز، آدینه ی انتظار...
باز، بهار و آدینه ی انتظار...
تمام هستی من،
سرشار از شمیم توست...
تمام دشت،
از عطر تو پرگشته است...
شقایق ها؛
لاله ها؛
سوسن ها؛
یاسمن ها؛
نسترن ها؛
نرگس ها،
تمام گل های زیبا،
عطر خوبشان را،
وامدار تواند؛ ای گل نرگس!
زهرا حکیمی بافقی
بهار 96.
***
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۷۷۹۳ در تاریخ جمعه ۴ فروردين ۱۳۹۶ ۰۹:۳۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
اللهم عجل لولیک الفرج 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 | |
|
گفته اند: می آيی؛ من، تمام نفس های جمعههای عمرم را شمردهام؛ و بارهای بار، آمدنت را، از در خانهی سبز اميد، به انتظار نشستهام... 🌹🌹🌹 گفته اند: می آيی؛ من، با بصيرت روان؛ با تمام جانم، حقيقتِ آمدنت را، می بيوسم... 🌹🌹🌹 گفته اند: می آيی؛ من، با لبان احساس، قداست انتظارت را، می بوسم... 🌹🌹🌹 گفته اند: می آيی؛ من به اندازه ی وجدانِ بيدارِ بشريت؛ و به اندازهی تاريخ محبت، منتظرت هستم... 🌹🌹🌹 گفته اند: می آيی؛ سال هاست كه انتظارت را، در باغ دلم، كاشتهام؛ منتظر هستم تا: باغ باورم را، با قدم های سبزت، بارور سازی... 🌹🌹🌹 گفته اند: می آيی؛ من، با صدای تپيدن سينه، تو را می خوانم؛ و همچنان انتظارت را، به قدم های گل شكوفای اميد می سپارم... 🌹🌹🌹 گفته اند: می آیی؛ آری می آیی؛ می دانم؛ من آمدنت را، با ژرفای دل، باور دارم؛ باور دارم... زهرا حکیمی بافقی، کتاب آدینهی انتظار🌹 | |
|
اللهم عجل لولیک الفرج 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 | |
|
سپاس از مهرتان نازنین | |
|
اللهم عجل لولیک الفرج 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 | |
|
سپاس از مهر شما لحظه هاتون سرشار از عطر انتظار | |
|
اللهم عجل لولیک الفرج 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 | |
|
اللهم عجل لولیک الفرج 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 | |
|
اللهم عجل لولیک الفرج 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 | |
|
تو میآیی؛ دلم، این را گواه است؛ همه، آدینهها، چشمم به راه است؛ پر از نرگس شده، گلدان قلبم؛ بیا؛ احساسم آخر، بیگناه است! زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس) اللهم عجل لولیک الفرج! | |
|
اللهم عجل لولیک الفرج 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 | |
|
به زير سايهسار سرو انتظار، گل شور می تپد انگار؛ و صدای تپيدن احساس، از سينهی هر ياس، در گوش جانم، می زند آواز؛ می نوازد زنگ... من بدين آهنگ، می روم، تا بی کرانهی راز؛ تا آستانهی پرواز؛ تا بدان اوج، كه عروجش نام است؛ و به معراج بلندِ انسانيتِ بيدار، می رسم هر روز... *** من، هر روز، در سرای سينهی سبزِ هر نهالِ رسته بر جويبار، حضور سبز قدم هایت را، احساس می کنم... *** سینه ام، آشنای نفس سرخ احساس است... من، به یمن نفس احساس، بوی سبزینه ی سبز قدم هایت را، می شنوم هر روز؛ و با صدای سبز چمن سينه، نفسِ سرخ رسيدن را، می بینم... *** من، در برگبرگِ هر گلبرگ؛ كه می ريزد بر زمین مرگ، پرواز عاشقانهی عشق را، می شنوم هر روز... *** من، هر روز، تو را، در تبسّمِ هزاربارهی شوق، ياد می كنم؛ تو را، به تكرار هزاربارهی عشق، فرياد می كنم... *** تو در دشتدشتِ وجود، جريان داری چون روح؛ می روی چون رود؛ می دوی چون باد؛ می دوی آزاد... *** تو در موجموجِ سينهی من، می تپی، با صدایی، آبی و روشن؛ من، صدای سينهام را، در تپيدنِ احساس، دوست می دارم؛ زيرا، زنگ صداقتِ صدايش، ازبرای توست... ازبرای تو ای گل نرگس! برای تو؛ ای مقدّس و محبوب! برای تو؛ ای مهربانِ خوب! *** بيا؛ که سينهی بسياری، پر از صداست... بيا؛ كه سينههايی بسيار، گرم از تپيدن است؛ لبريز از عطش انتظار؛ سرشار از انتظارِ رسيدن... *** بيا؛ و گلِ سپيد رسيدن را، به سينههای پرتپش، هديه ببخش! *** بيا؛ و نفس های خسته و بريدهجان را، زندگی ساز! *** بيا؛ و سينههای مانده در جادّههای بس دراز انتظار را، به گل وصالت برسان!
منبع: کتاب آدینه ی انتظار، زهرا حکیمی بافقی، اصفهان: نشر شهید فهمیده، ۱۳۹۲. | |
|
اللهم عجل لولیک الفرج 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 | |
|
اللهم عجل لولیک الفرج 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 | |
|
ای موعود خدا! می شود آيا، كه جانمان را، مجال نفس كشيدن، در هوای وصالت باشد؟ می شود آيا، كه بوی شببوی مويت را، در سراپردهی جان هوادارانت، پرواز دهی؛ و از شميم خوش رخسارت، مشام جان مشتاقانت را، عطرآگين سازی؟ ای ماه پرفروغ حسن! می شود آيا، كه پرده از رخ برگيری؛ و همه آفاق را، از خورشيد رويت، در نور بنشانی؟ می شود آيا، كه جمال بگشايی؛ و آن سيمای پنهان نموده در سراپردهی غيب را، پيشاپيش پنجرهی دیدگان قلب منتظرانت، آشكار سازی؛ و از منظرهی زيبای رخسارت، دیدگان خستهی مانده در راه را، به باغی از چشم انداز نگاهِ مهربانت، ميهمان سازی؟؟؟ ای كاش همين آدينه، دولت وصلت فرابرسد؛ و از می نوشين وصال، كام دلمان را شيرين؛ و جام جانمان را لبريز سازی! ای کاش! زهرا حکیمی بافقی، کتاب آدینهی انتظار، اصفهان: نشر شهید فهمیده، ۱۳۹۲. | |
|
اللهم عجل لولیک الفرج 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 | |
|
اللهم عجل لولیک الفرج 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 | |
|
جمعه است و، سازِ قلبِ من، صدایت کرده؛ کوکِ سینه، ساز با شورِ نوایت کرده؛ حسّ خوبی میتپد؛ وقتی بیایی؛ وانگه، بشنوی حرفِ دلی که، جان فدایت کرده... 🌻🌻 جمعه است و، دل من باز هوایت کرده؛ تا فراسوی تپش، سینه صدایت کرده؛ میشود نیم نگاهی به تبِ سینه کنی؛ بشنوی حسّ دلی را که فدایت کرده؟ زهرا حکیمی بافقی اللهم عجّل لولیک الفرج! 🌻 🌻 | |
|
اللهم عجل لولیک الفرج 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹
| |
|
جمعه شد؛ سهمِ دلم، بغضی نهان است؛ التهابِ لحظههایم، بیکران است؛ نرگسینِ سینهام، دیده، به راه و، حسّ بیتابی میانِ نبضِ جان است... زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس) اللهم عجل لولیک الفرج! | |
|
اللهم عجل لولیک الفرج 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
پیشکش به پیشگاهِ پرشکوهش:
صدای آمدنِ نوبهار، در راه است
شمیمِ باغِ گلِ انتظار، در راه است
نشستهاَست دلِ من، در انتظاری سبز
قرارِ این دلِ بس بیقرار، در راه است
یقین شدهست دلم را، که بیگمان آید
امیدِ باورِ امّیدوار، در راه است
پُر از صدای محبّت شده، گلِ احساس
سرورِ سینهی گشته دچار، در راه است
فضای باغِ دلم، پُرشده، از عطرِ نور
شکوفه گل شود و، سبزهزار، در راه است
ندا رسیده به جانم، که میرسد، آخر
قرار و ساعتِ دیدارِ یار، در راه است
شمرده شورِ دلم، هرچه روز بود از، عمر
شمارشِ تپشی بیشمار، در راه است
شمرده نبضِ دلم، جمعههای بیاو را
کنون زمانِ ظهورِ نگار، در راه است
نسیمِ مهر وزیده، به گلشن و، اینک
صدای بلبلِ هر شاخسار، در راه است
زهرا حکیمی بافقی (الههی احساس)
کتاب: آوای احساس
اللهم عجّل لولیک الفرج