باسلام واحترام حضور استادان ودوستان ناب
وبا کسب اجازه از مدیریت محترم استاد بزرگوارم جناب احمدی زاده
یک شعر بدون نام شاعر ارسال می شود ،چنانچه عزیزان مایل بودند
این شعر را از لحاظ ساختار ومحتوا وپیام به زیر چاقوی نقد برده و
با توجه به مفاهیم مثبت ومنفی واز هر دو دیدگاه بررسی بفرمایند.
فعلا این طرح آزمایشی بوده
وچنانچه مفید واقع شود از تمام قالب ها واوزان شعری هم اشعار منتخب می شوند
ونحوه ارسال ومدیریت ها اطلاع رسانی می شود.
ضمن اینکه از شاعر محترم که شعرشان نقد می شود تقاضا می کنیم تا پایان وقت نقد
صبر داشته وبا دل دریایی خود تحمل بفرمایند.
بااحترام وتشکر از شاعر عزیز وشما خوبان که در بحث شرکت می نمایید.
شعراول...سپید ...نام شاعر؟
.................................................................
*دل بارانی
کجاست آن دل بارانیت؟
تو که می دانی
دل طوفان زده نمی خواهم!
بی ریا باش
شبیه دیوارهای کاهگلی
پس از باران...
کو بال پُراز پروازت؟
پرنده ی مُردنی نمی خواهم !
شهپر بال هایت بگشا
تا اوج آبی
خورشید صدایت می کند!
...کجا رفتی؟
گُمشده ی بی نشان نمی خواهم!
بگذار برایت
یک کهکشان ستاره بچینم؛
تا پیداکنی خودت را
ومرا... که در تو پنهانم!
اما نزدیک ...نزدیک
کاش بشناسیم، باز
می تپم در شاهرگ گردنت ،
-روزی مثل همه ی جهان
عاشقم خواهی شد-
تا آن روز منتظرم!