سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        تحول
        ارسال شده توسط

        زهرا حسین زاده

        در تاریخ : پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۱۱:۱۸
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۹۳ | نظرات : ۲

        الهام قاجار
        به نام خدا
        فکر کنم اگه بخوام از ابتداي تغييرم بخوام بگم بهتون ابتدائی ترين قدمي که در زندگي من خودم برداشتم و يه باني داشت که باعث شد تمام اين تغييرات بعداً پشت سرش ايجاد بشه يه معلم ديني بود که من درسن 15 سالگي در دبيرستان با ايشون آشنا شدم
        ما سر کلاس نشسته بوديم خيلي هم توي اون دوران  شيطون بوديم شر و شور جوني داشتيم نوجوني داشتيم و اين خانم يه خانم بسيار متين و خيلي رنگ و رو پريده اين خانم خيلي جوني بود بنام فرشته تقي زاده اومد سر کلاس ما و اصلاً ما نه جلوي معلما بلند ميشديم  نه حرف گوش ميداديم يه زنه خاصي بود اين خانم اومد سر کلاس و خيلي آروم نشست پشت ميزش با صداي خيلي کم شروع کرد آيه رب اشرح لي صدري رو خوندن من جلوي کلاس ميشستم درسمم خيلي خوب بود . من يه دفه کنجکاو شدم اين چي داره ميگه  همه دارن حرف ميزنن و وقتي که خوب گوش دادم ديدم داره آيه قرآن ميخونه بعد از پشت بچه ها گفتن خانم ميشه بلندتر صحبت کنيد ؟ گفت نه من نميتونم من مشکل داره حنجره م  اگه شما ميخواين بشنوين آروم حرف بزنيد . و فرشته اي بود واقعاً فکر کنم اين خانم . چون بعدها ميديدم  مامانم بهم ميگفت الهام تو از وقتي که اون خانم اومد سر کلاست اينطوري شد ي فکرت اينقدر عوض شد .
        سوال : مگه الهام چه فکري داشت ؟..... ادامه دارد

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۶۶۶۸ در تاریخ پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۱۱:۱۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۷ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۱۰
        خندانک
        غلامرضا مهدوی (مهدوی)
        دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۴ ۲۰:۴۰
        سلام
        و ممنون از حضورتون توی صفحه ی شِبهِ سروده ام با موضو \"زهرا بمان\"
        خندانک
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2