سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 31 ارديبهشت 1404
    25 ذو القعدة 1446
      Wednesday 21 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        امام علی ع :خودپسندی سر آغاز کم خردی است.

        چهارشنبه ۳۱ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        بله ، بنده عقده « عدالت » دارم ... مهدی اخوان ثالث
        ارسال شده توسط

        علی غلامی

        در تاریخ : يکشنبه ۲۸ تير ۱۳۹۴ ۰۲:۵۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۵۵ | نظرات : ۶

         

        بله ، بنده عقده « عدالت » دارم ... 
        مهدی اخوان ثالث

        شعر یعنی صمیمیت, یعنی صداقت, یعنی دردی داشتن, حرفی از درد دیگران داشتن, یعنی زخم دیگران را خوردن.» ( 1 )
        من همیشه برای ادبیات وظایفی قائل بودم و آن وظایف همیشه وظایف اجتماعی و اخلاقی ادبیات بوده است و اثری را جزء آثار پیشرو می‌دانم كه دارای اثرات اجتماعی و انسانی باشد. این نوع آثار در بعضی خصایص با سیاست همسایگی و گاه برخورد پیدا می‌كند ... رسالت های انسانی و اجتماعی و مترقّی همیشه با ادب مقاوم و مبارز بوده و آثار درخشان ادبی ما هم دارای این وجه و خصوصیت است. ( 2 ) 
        شعر روزگار ما شعر فریاد و خشم و خروش است, شعر گریه و اندوه است, شعر درد و تأمل بشری است. شعر حركات زمانه است. شعر ضجه‌های گرسنگی و دربدری و فریاد از ستم و ناروایی‌هاست, این است آنچه باید باشد, مایه‌های روحی و انسانی, وجود انسان, این باید در شعر باشد, شعر باید پر باشد از انسان و محیط و تأمّلات در این دو. ( 3 ) 
        شاعر همیشه باید نسبت به مسائل زمانه‌اش داوری كند.... بیشتر سروده‌های من به بیان دردهای جامعه مربوط می‌شود. شكوه و شكایت دارد, خلاصه نق نق می‌كند, فریاد می‌زند, ناله می‌كند. ( 4 ) 
        اگر از شعر اجتماعی منظور این باشد كه نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی روز به شكلی ابتدایی و گذرا توجه داشته باشیم و شعرمان بشود آیینه و پرونده منظوم خبرهای اجتماعی و سیاسی روز, باید بگویم این شعر نیست نمی‌ماند و گذراست ( 5 )
        درست است كه شعر اجتماعی است ولی نوع عرضه‌داشت و به قوام آوردن تأثّرات اجتماعی, و هنری كردن یك تأثّر مطرح است نه به صراحتهای روز نزدیك كردنش. در این صورت است كه شعر حالت شعار به خود می‌گیرد و ارزش هنری ندارد.
        ... پس من برای شعری ارزش قائل هستم كه تأثّرش, تأثّر اجتماعی باشد. برداشتش, برداشت اجتماعی باشد ولی نحوه بیان, بیان هنری و شعری باشد. شعر اجتماعی آنست كه سراینده‌اش به وقایع زمانه‌اش پوشش هنری بدهد نه جلوه خبری. ( 6 ) 
        ... من معتقدم كه شعر و هنر باید همیشه ریشه در مسائل زمانه‌اش داشته باشد, از آنها بارور شـود تا اثری زنـده باقـی بماند, اگر این حالت نباشد, شعر یا هر اثر هنری دیگر, بی‌روح می‌شود, خیلی زود می‌میرد. ( 7 ) 
        در شعر اجتماعی باید توجه داشته كه شعار به جای شعر ننشیند, شعر را به حد خبر و شعار تنزّل ندهیم بلكه فكر و شعار را به مرتبه شعر ترقّی دهیم و این نكته اصلی و اساسی است. ( 8 ) 
        ... شعر اجتماعی به یك حساب دشوارترین نوع شعر است. چون از جمله انواع و اغراض شعر هر كدام جلوه وجذبه و كشش خاصی دارد كه به كار شعر و شاعری و توفیق شاعر بسیار كمك می‌كند و از آسانی های دنیای شعر است. ولی اجتماعیات لغزشگاه هـایی دارد و دشواری هایـی كـه توفیق در آن كـار هـر كسی نیست . ( 9 ) 
        . بله بنده عقده عدالت دارم ... تاریخ مملكتم را دوست می‌دارم و خودم را از این سرزمین می‌دانم و داوری دارم راجع به زمانه خودم و مردم زمانه خودم( 10 )
        _________________________________________
        منابع : 
        1 - مرتضی كاخی (گردآورنده), صدای حیرت بیدار (گفت وگوهای مهدی اخوان ثالث), چاپ اول, انتشـارات زمستـان, تهـران 1371, « دیدار و شناخت م. امید ( ص 94 ) 
        2 - مرتضی كاخی, همان كتاب, « رسالت اجتماعی و اخلاقی ادبیات ( ص 252 )
        3 - مرتضی كاخی, همان كتاب, « دیدار و شناخت م. امید ( ص 112 ).
        4 - همان كتاب, « مرشدی به گوشه عزلت نشست ( ص 242 ) .
        5 - مرتضی كاخی, همان كتاب, « هنوز هیچ‌كس نیما را بدرستی نشناخته است »( ص 183 ) 
        6 - همان كتاب, ص 185
        7 - همان كتاب, « مرشدی به گوشه عزلت نشست », ص 241
        8 - همان كتاب, « دیدار و شناخت م. امید » ص 99
        9 - همان كتاب, ص 100
        10 - همان كتاب, « یادواره امید », ص 499
        این مقاله از یکی از سایت های ادبی دانلود شده است و متاسفانه نام تهیه کننده آن درج نگشته بود.

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۵۸۵۲ در تاریخ يکشنبه ۲۸ تير ۱۳۹۴ ۰۲:۵۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        یا وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم ااا درد دارد که می بینم ااا دیگران یاد عشق هایشان می افتند ااا ولی تو هنوز در عالم بی خیالی طی می کنی
        ساسان نجفی(سراب)

        یاد شهدای خدمت خصوصا سید مظلومان گرامی باد اا هارداسان یعنی کجایی مرد میدان هارداسان اا ای دل غمگین و ای لب های خندان هارداسان اا در کدامین کوچه دنبالت بگردم بعد از این اا در کدامین روستا در زیر باران هارداسان اا خاطرت می آید آن شب را که در مه گم شدی اا تا کجاها رفته بودی ای مسلمان هارداسان اا زیر و رو کردیم و پشت میز عکسی از تو نیست اا با عبای خاکیت استان به استان هارداسان اا آن یتیم آن دخترک آن کارگر آن پیرمرد اا از چه دنبال تو می گردد کماکان هارداسان اا آهنگ هارداسان با صدای مهدی رسولی
        سیده نسترن طالب زاده

        ن کمر بستند بهر کین شهان ترکان پیکاری اااهمه یکدل به خونخواری اااا همه تاجی ز جراری
        شاهزاده خانوم

        ن دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من
        سیده نسترن طالب زاده

        ش دل بردی از من به یغما اااا ای تُرک غارتگر من

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1