سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 18 ارديبهشت 1403
    29 شوال 1445
      Tuesday 7 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        تقدیر وتشکر
        ارسال شده توسط

        ابوالفضل خداوردی پور

        در تاریخ : چهارشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۴ ۲۱:۲۰
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۴۰۱ | نظرات : ۳

        من از شما متشکرم دوست عزیزم.شما به من لطف دارید ومن یاد گرفته ام که متشکر باشم.از همه ،چرا که احساس میکنم این امتنان چون موج در فضا متبلور خواهد شد وکمترین تاثیر آن تزاید وافزایش ضریب لطف دیگران به سمت من خواهد بود.حسن دیگر این اتفاق این است که وقتی همه ی فضای موجود با باور این که هر عمل و عکس ا لعمل من موجب و موستوجب سپاسگزاری ام خواهد بود،سبب خواهد شد که چیزی واتفاقی بنام حقوق و حق مدنی ام خواسته و ناخواسته محو شود.و سطح توقع من به ژرفنای خضوع و افتادگی محض سقوط کرده و بنده به درجه ی عند تواضع ارتقاع میابم وبصیرتم افزایش یافته و از جمله ی خواص محسوب خواهم شد.
        این ماجرا وجه دیگری هم دارد که بازهم موجب امتنان است.وآن این که من شخصی خواهم بود که از خودم متشکر نباشم.
        حتما به وفور در اطرافتان دیده و میبینید هستند افرادی که براحتی و بسیار و خودبخود و اتوماتیک از خودشان متشکرندو احساس میکنند که با هر تماس و مراوده هر آن ممکن است لطمه ای به این شمایل ایشان وارد شده و نمای بدیعشان دچار خدشه شود....
        خب ازاین که اینجا در خدمتتان هستم متشکرم
        -این را عرض کردم که فراموشم نشود چون دل پر دردی دارم و بداهه و مستقیم فقط دارم مینویسم-  و نمیدانم چه از آب در خواهد آمد ، و گیرمم که از نظر فنون ادبی و نثر قابل قبول شد،اما به چه شکلو شمایل و فونت و فاصله ای منتشر شود؟؟؟؟؟ خدا عالم است!!!!
        اما:
        اگر خدا خواست وحوصله ای بود ،چند وقتی است در نظر دارم تحلیلی بنویسم مبنی بر نحوه ی توقعات کاربران در دنیای مجازی .یا زیست اینترنتی و چیزی توی همین مایه هاو بنا بر این است فضایی را متصور شوم که با شناخت اندک در روابط؛ توقعات مختلف چگونه نسج پیدا میکند وچکونه موجب سرخوردگی مضاعف میشود!!!
         حتما هر کدام از شما مثال های متعددی در این باب در ذهن و اندیشه دارید.
         
         
        اما در این مقال: واقعادسترسی به کسانی که نمیخوان در دسترس عموم باشن،خیلی سخته! یک گستره ی بازاز فعالیت جلوی چشمتونه که همگی یکطرفه طرح شده و فقط یک پنجره ی کوچک توی یک سانتی متر جایی که نوشته : ارتباط با ما. و شمارو به یک آدرس ایمیل مرتبط میکنه ،که اونم خدا میدونه که کسی اونو باز میکنه؟ میخونه؟ و اگه در کمال امتنان همه ی این اتفاقا افتاد پاسخی به شما میده؟؟؟؟ اینو اسمشو چی میشه گذاشت؟ قدیما اقلا یک شماره تلفن بود،یک صدای بوق که به مخاطب دلگرمی میدادیا پاسخ یک نفر اونطرف خط...........
        ماجرا رو اینجوری خلاصه کنم که:
        یکی از همین آدمای خود متشکر از سر بیکاری گاهی توی گوگل اسم و فامیل خودشوسرچ میکنه .اونجا یه سایتی به اسم کریاس مخاطبو ارجاع میده به آثار و اشعار و نوشته های اون آقای از خود متشکر.سایتو که باز میکنی با کمال تعجب پروفایل خالی رو میبینی .خب بماند .
        میای عضو بشی یکسره ارور میده آخر خسته میشی .توی همون یک سانتیمتر جای تماس با مدیرسایت
        ماجرا رو شرح میدی و منتظر پاسخ میمونی .اما دریغ از یک نقطه.این چرخه چند بار هم تکرار میشه اما نتیجه هیچ.
        حالا چاره ای جز تشکر داری؟؟؟؟؟
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۵۵۹۱ در تاریخ چهارشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۴ ۲۱:۲۰ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        فقط در شعر قبلی حروف واو اضافی تایپ شده اااا خونه مامان چایی نعلبکی چینی ااا
        شاهزاده خانوم

        یه جوری پشت کوه انداختی که پیدام نشد ااا چجوری زنجیرمو بافتی که هی پاره شد ااا ای عمو زنجیر باف حیف عمو زنجیر باف
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        دبیر فارسی و علوم و دینی ااا زنگ های تفریح و شکوفه چینی ااا ریاضی و اعداد و نمره و جبر ااا الهی روزگارِ خوش ببینی ااا یادش بخیر بچّگی و نفهمی ااا میونِ مردم و بازی و شادی ااا خونه مامان و چائی و نعلبکی چینی ااا بزرگ شدن خوب نبودِش بی صفاست ااا حتی پیشِ تو که عزیزترینی ااا بداهه ی
        شاهزاده خانوم

        تا چشم گذاشتم همه قایم شدن ااا هیچی نداشتم واسه عاشق شدن ااا دیدی عمو دنیا سرم چی آورد ااا دیگه مهم نی که کی چی چی آورد
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        مسرور آن عزیزی ست که نشکند دلی را ااا محبوب تک رفیقِ یکتای بی بدیل است ااا ماءنوس با خدایَم از هرچه درد رهایَم ااا نورِ شَعَف نَویدَش بر روشنی وکیل است ااا بداهه ت

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0