آثار روزی رسان
آثار روزی رسان به آثاری می گویند که تنها برای کسب معاش و روزی نوشته می شود. قدمت آن دست کم به سده ی ١٨ میلادی می رسد. نمونه ی کلاسیک "اثر روزی رسان" رمان فلسفی راسلاس اثر جانسون است که نویسنده آن را برای تأمین هزینه کفن و دفن مادرش و ادای وام های خود در یک هفته شب ها نوشت.
آرایه بیرونی
آرایه های بیرونی آن ها هستند که بیش تر پیکره سخن را زیبا می کنند. مثل سجع، ترصیع، جناس، عکس، اشتقاق، رد المطلع، ذوقافیتین، در العجز علی الصدر، اعنات و ...
آرایه درونی
آرایه های درونی همان صناعات معنوی و آرایه هایی هستند که اگر ظاهر واژه دگرگون شود، باز آن آرایه از میان نمی رود. مثل پرسش بلاغی التفات، قلب و جمع.
آرکائیسم
آرکائیسم (باستان گرایی) آن است که شاعر یا نویسنده در اثر خود از کلمات مهجور وساختارهای دستوری قدیم استفاده کند. باستان گرایی بر دو نوع است: باستان گراییواژگانی و باستان گرایی نحوی.
باستان گرایی اگر در خدمت زیبایی شعر باشد از محاسن شعر است، اما اگر سدّ و مخل زیبایی شعر باشد در زمره معایب شعر قرار می گیرد.
آغنات
Leonine Rhyme برابر انگلیسی برای اَعنات است. اَعنات را لزوممالایلزم هم میگویند. در لغت به معنی به رنج افکندن، رنجانیدن، آزردن و در کاری دشوار انداختن است. و اما در علم بدیع به صنعتی میگویند که گوینده ملزم به چیزی شود که لازم نیست. مانند غزل سعدی که شاعر حرف "یا" را قبل از حرف رَوی "لام" (خرف آخر قافیه) تا به آخر غزل تکرار میکند:
چشم بدت دور ای بدیع شمایل / ماه من و شمع جمع و میر قبایل
جلوهکنان میروی و باز نیایی / سرو ندیدم بدین صفت متمایل
نام تو میرفت و عارفان بشنیدند / هر دو به رقص آمدند سامع و قایل
در مجموع لزوممالایلزم چنان است که شاعر یا نویسنده برای آرامش کلام یا هنرنمایی، خودش را به آوردن حرفی پیش از رَوی مجبور کند یا در اثنای سخن، آوردن کلامی را بر خودش لازم کند که در اصل لازم نباشد. به عنوان مثال، شاعر خودش را مقید کند که کلمهی "روشن" را با "گلشن" و "جوشن" قافیه کند، در حالی که میتواند از "گلخن" و "مسکن" و "وطن" و ... هم کمک بگیرد.
آواشناسی
آواشناسی شامل ۳ موضوع است:
الف) آواشناسی تولیدی، که به بررسی نحوهی تولید اصوات توسط اندامهای صوتی میپردازد.
ب) آواشناسی فیزیکی، که به بررسی خواص فیزیکی اصوات سخن در گذر از دهان تارسیدن به گوش شنونده میپردازد.
ج) آواشناسی شنیداری، که به بررسی واکنشهای خنثی نسبت به اصوات سخن در گوش، اعصاب شنیداری و مغز میپردازد.
اصطلاح آواشناسی آزمایشگاهی نیز برای اندازهگیری جریان هوا یا تجزیه امواج صوتی به کار میرود.
آوانگارد
در زبان فرانسوی Avant به معنی پیش و garde در اصطلاح نظامی به معنی نگهبان و محافظ است و اصطلاح ( Avant gardeطلایهدار) به معنی جلودار و پیشلشکر است.
معادل انگلیسی آن ریشهی فرانسوی دارد و در اصل از واژگان نظامیگری به وام گرفته شده است.
در اصطلاح ادبیات، طلایهدار یا پیشتاز به آغاز کنندهی شیوههای نو در شعر و نویسندگی گفته میشود. این شیوهها اغلب بدعتهایی را در زمینهی قالب و صناعات ادبی دربر دارد.
امروزه شعرای سمبولیست، مانند ورلن، رمبو و مالارمه را شعرای آوانگارد بدعتها ادبی اواخر قرن نوزدهم مینامند.
آیرونی نمایشی
آیرونی نمایشی وضعیتی است در نمایشنامه یا داستان که در آن، بین آگاهی تماشاگران یا خوانندگان نسبت به موضوعی در آن اثر و ناآگاهی شخصیت داستان فاصله ایجاد میشود. در نتیجهی این وضعیت، شخصیت مزبور به دلیل ناآگاهی سخنانی میگوید و کارهایی میکند که تماشاگر یا خواننده از نامربوط بودن آنها با وضعیت واقعی آگاه است. یکی از اقسام این نوع آیرونی، آیرونی تراژیک است و بهترین نمونهی آن را میتوان در نمایشنامهی اودیپ ِ سوفوکل یافت.
ابطا
اصطلاحی در مبحث عروض است و عیبی است که در قافیه شدن کلمات مرکب پیش میآید. یعنی وقتی که قافیه تنها بر اساس تکرار جزء دوم کلمهی مرکب پدید آمده باشد، مثل قافیه ساختن بَتَر (بدتر) با خوشتر. ایطا بر دو نوع جلی و خفی است. در ایطای جلی تکرار جزء دوم کلمهی قافیه آشکار است. مثل قافیه کردن بتر و خوشتر. اما در ایطای خفی تکرار جزء دوم آشکار نیست. یعنی کلمهی مرکب بر اثر استعمال، حکم کلمهی بسیط را پیدا کرده باشد. مثل قافیه شدن کلمات "گلاب" و "غراب" یا "رنجور" و "مزدور".
اُپرتا
اپرتا Operetta نوعی درام سبک است که شامل بخش های موزیکال و گفت و گو و اغلب طنز آمیز و هجایی است.
اتساع
اتساع در علم بدیع به سخنی گویند که آن را بتوان به چند گونه معنی و تفسیر کرد. مانند:
لبان لعل تو با هر که در حدیث آمد / براستی که ز چشمش بیوفتد مرجان
براستی: به حقیقت یا سوگند به راستی
از چشم افتادن: فروریختن یا خوار شدن
مرجان: اشک خونین یا جان
اتفاق
اتفاق در علم بدیع به معنی آوردن اسم ممدوح یا تخلص شاعر به نحوی جالب و ماهرانه است که تصادفی و اتفاقی جلوه کند. مانند:
سِرّ غم عشق بوالهوس را ندهند / نور دل پروانه مگس را ندهند
عمری باید که یار آید به کنار / این دولت سرمد همه کس را ندهند (سرمد کاشی)
اثلم
در علم عروض هر گاه در بحر متقارب، از پایهی فعولن، تنها دو هجای بلند، یعنی "فع لن"، بر جای بماند، آن را اثلم میگویند. مانند پایهی نخستین و سومین مصراعهای بیت زیر:
چندان که گفتم غم با طبیبان / درمان نکردند مسکین غریبان (حافظ)
ادبیات تفکری
ادبیات تفکری شامل آن دسته از آثار ادبی می شود که پدیدآورندگان آن ها به طرح جنبه های اساسی در هستی انسان می پردازند و برای نیل به این مقصود، انگیزش عاطفی و احساسی مخاطبان خود را در جهت ایجاد تحول در باورها و نگرش آنان به کار می گیرند. شیوه طرح این گونه مسائل می تواند طنزآلود، درون گرایانه، برون گرایانه، جدی، غم انگیز، شاد و ... باشد. یکی از مشخصه های عمده ی ادبیات تفکری، ماندگاری و جاودانگی آن هاست. این ماندگاری، مدیون فضائی است که ادبیات تفکری برای تعبیر و تفسیر در ذهن مخاطبان خود فراهم می آورد.
ادبیات تفننی
ادبیات تفننی شامل آن دسته از آثاری میشود که اغلب جنبهی سرگرمی دارند. پدیدآورندگان این گونه آثار، تحریک شدید احساسات و عواطف خواننده را دستمایهی کار خود قرار میدهند. از اینرو، خواننده پس از اتمام اثر تنها نوعی تهییج را بدون کسب باور یا جهانبینی ویژه ای تجربه میکند. یکی از مشخصههای عمدهی ادبیات تفننی آن است که به ندرت موقعیتی برای تعبیر، تفسیر یا مکاشفه در ذهن خواننده فراهم میآورد.
استتباع
در علم بدیع، استتباع به سخنی در مدح یا ذم کسی گفته می شود که در آن سخن، شاعر صفتی از ممدوح یا مذموم را به گونه ای بیان کند که در ضمن توضیح آن، صفت دیگری هم از او گفته شود، مانند:
از آن به طلعت زیباش روی اهل دل است / که نیست روی دل الا به سوی یزدانش (ربّانی)
استثنا
استثناء به صنعتی میگویند که با آوردن یکی از الفاظ استثناء (مانند مگر، به جز، الا و غیره) و سخنی که در پی آن میآید، بر لطف سخن پیشین و تمامی آن افزوده گردد. مانند:
کس از فتنه در پارس دیگر نشان / نبیند مگر قامت مهوشان (سعدی)
استعاره
استعاره به معنی عاریه خواستن ِ لغتی است به جای لغتی دیگر. زیرا شاعر در استعاره، واژهای را به دلیل مشابهت به جای واژهی دیگری به کار میبرد. اگر از جملهی تشبیهی، "مشبه" و "وجه شبه" و "ادات تشبیه" ( به علم بیان نگاه کنید) را حذف کنیم به گونه ای که تنها "مشبه به" باقی بماند، به این مشبهٌبه استعاره میگویند.
استعاره در حقیقت تشبیه فشرده است. یعنی تشبیه را آنقدر خلاصه و فشرده میکنیم تا فقط مشبهٌبه از آن باقی بماند. هنگامی که میگوییم "خورشید همانند گلی زرد بر باغ آسمان جلوهگر است". خورشید را به گل زرد تشبیه کردهایم. در تشبیه، دستکم مشبه و مشبهٌبه باید حضور داشته باشند و در این جا هم خورشید که مشبه است وجود دارد و هم گل زرد که مشبهٌبه است. اما وقتی میگوییم:
هزاران نرگس از چرخ جهانگرد
فرو شد تا برآمد یک گل زرد
مشبه (خورشید) را نیز حذف کردهایم و تنها مشبهٌبه (گل زرد) را باقی گذاشتهایم، لذا در این بیت، گلزرد استعاره از خورشید است. به واسطهی همین حذف مشبه. درک استعارهاغلب دشوارتر از درک تشبیه است.
ادامه دارد......