سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        کلاس2
        ارسال شده توسط

        حسین خسروجردی (خسرو)

        در تاریخ : دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۳ ۱۱:۴۱
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۳۵۵ | نظرات : ۸

        ادامه کلاس 1
        به لبخند اون یکی نگاه کنین . 
        زمستان ، هوای بیرون سرد است و لباس غواصی گرم . یک دفعه کنار چولان ها مار چنبره می زد یا مرغ های دریایی که بین چولان ها تخم گذاری کرده بودن ، می پریدن به هوا و ترس می افتاد توی دلمان .
        بعضی وقت ها هم توی گودی جای گلوله ی خمپاره می افتادیم و زیر پاها خالی می شد و آب تا روی سرمان می اومد در هوای سرد .
        عراقی ها برای این که جلویشان را ببینن ، چولان ها را با کامبین می بریدن . یکی از شب ها همین سعید احمدی که می بینید از بچه های گراش و سط چولان ها بود . عراقی ها آمدن . نه داد زد ، نه فرار کرد . همان جا موند و بی سر و صدا تکه تکه شد و مزارش آب های آن جا شد . 
        به چشم اون یکی نگاه کنین . 
        گردان غواص ما خط شکن بود . شب اول ما باید در ورودی میدان مین ، خط را می شکستیم ، با دشمن درگیر می شدیم و منتظر می موندیم تا بچه های دیگر واحدها برسن . آن شب بچه ها دلاورانه خط را شکستن . به میدان مین هم رسیدن ، معبرها را هم باز کردن ، اما تیربارهای بی رحم عراقی ها به آنها امان ندادن . 
        بچه هایی که ماه ها با هم بودیم ، اکثرشون پرپر شدن . کانال ها بوی عطر عجیبی می دادن . منور ها بر پیکر غواص ها نور می پاشیدن و ماه کمی آن طرف تر بر پیکر های غریب ، آوازهای دلتنگی می خواند . 
        نمی تونستم باور کنم دوستانم رفتن . کنار ورودی معبر ، تعدادی از بچه های شهید توجهم را جلب کردن . اومدم بالای سرشان . پیکر اولین کسی را که دیدم ، شناختم . پیکر کمال بود . آرام و سر به زیر گوشه ای از میدان مین آرمیده بود . به نزدیکی اش اومدم . لباس غواصی هنوز بر تنش بود . دوست داشتم چهره اش را سیر نگاه کنم . به چشم هایش دقیق شدم که دیگر پلکی نمی زد و دهانش که پر از گل و لای بود . تعجب کردم که چرا گل و لای ! پاهایش هر دو قطع شده بود . دل کندن از او برایم سخت بود .
        عملیات کماکان ادامه داشت و نیروهای تازه نفس جایگزین ما شدن. به عقب که اومدیم ، هنوز گل و لای دهان کمال ذهنم را به خود مشغول کرده بود . یکی از بچه ها را دیدم که آن شب کنار او بود . وقتی که جریان را از او پرسیدم ، گفت : کمال از درد به خود می پیچید ، نمی خواست صدایش در بیاید و عملیات لو برود . به همین خاطر ...
        - اون موقع آنان دم را غنیمت شمردن و روی مین رفتن ، روی سیم خار دار خوابیدن ، در آب های خروشان و سرد اروند فرو رفتن ، در برف و بخبندان غرب روی کوه ها تحمل کردن ، در صحراهای داغ جنوب تشنگی کشیدن ، از زن و بچه ، درس و دانشگاه ، پست و مقام ، خانه و امکانات ، شهرت و افتخارات گذشتن . سختی های طاقت فرسا را تحمل کردن . زجر و درد و زخم ها و جراحت ها را به جان خریدن که چه ؟ دم را به غنیمت بشمارن .
        امروز هم ، ما باید پا روی علائق ، وابستگی ها و هواهای نفسانی بزاریم .
        ما نباید نفس خود را روی سیم های خاردار دنیا طلبی و عیش و عشرت و تجملات بندازیم .
        ما باید مین های خودخواهی و خودبینی و زیاده طلبی را خنثی کنیم ، چرا ؟
        اما اگه خوب نزدیک بشین ، پسرا می تونین جوابشو از خودشون بشنوین که دارن زمزمه می کنن . برین جلو ، خم شین . نزدیکتر . (او بلند زمزمه می کند) : «پسرا ، دم را غنیمت بشمرین . کاری کنین زندگیتون استثنایی باشه»
        دانش آموزان به عکس های شهدا روی دیوار خیره شده ان . همه غرق در فکرن .

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۴۵۰۵ در تاریخ دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۳ ۱۱:۴۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4