چندغمگنامه از:خالدبایزیدی(دلیر)
تقدیم :به کودکان فلسطین که چه
غم انگیزنگاه کودکانه شان هدف بمب
وراکدوبمباران رژیم صهیونیست اسرائیل
قرارمی گیردوآن فرشته ها زیرآوارجان میدهند
من کودک فلسطینی ام
درآستانه ی زایش
هرچه خنده است ازلبانم می گیرند
نگاه چشمه سارم
دود سیاه است وخون قرمز
باران اشک است یکریزیکریز
هرچه فریادمی زنم
هیچ کس نمی شنودفریادم
ای داد...ای داد ازاین جهان کوروکر
هم بازی هایم افتاده اندبی دست وپاوسر
میخواهم !به کودکان جهان بگویم:
آخه...منم کودک ام
آشقه...بازی وبادبادک ام
می خواهم!کودکی هایم رادرباد
بابادبادکی رهاکنم
اماافسوس!..
توپ وخمپاره وراکدوبمباران نمی دهندامانم
....................................................................................
کودکی که همیشه میخندید
سرانجام!
خنده هایش را
زیرآوار
پیداکردند؟!
....................................................................................
دیگرهمبازی هایم را
گم کرده ام
اسباب بازیهایم رانیز...
شهرویران
تنهابازی بامرگ است
برای ماکودکان
.................................................................................
عاقبت یکی خواهد آمد
ودستهایم را
درمیان انبوه گرگهای درنده
خواهدگرفت
وآنگاه خواهد گفت:
بازی کن کودکم
بازی کن کودکم
....................................................................