سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        به نام او كه ميكشد از خمير مو
        ارسال شده توسط

        باقر رمزی ( باصر )

        در تاریخ : يکشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۳ ۱۹:۱۸
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۰۹ | نظرات : ۱۳

        نتیجه تصویری برای كودكان معتاد به مواد مخدر
         
        به نام او
        كه  ميكشد از خمير مو
        قسمت اول
        باعرض سلام و عرض ادب و احترام به  دوستان و عزيزان گرامي ام در سايت شعر ناب
        نميخواستم وقت گرانبهاي چون زر را از شما بگيرم ولي ديگر طاقتم  از اينهمه بي رحمي به درد آمده است .
        بگذاريد از نخست برايتان بگويم :
        من باقر رمزي باصر در سال 1345 در مشهد مقدس بدنيا آمدم و به خاطرعدم آگاهي خانواده ام تا كلاس ينجم دبستان بيشتر درس نخواندم . و در سن 13 سالگي در يكي از چاپخانه هاي مشهد مشغول كار شدم . و بعد از آن در سال 1364 عازم خدمت سربازي شدم بعد از آموزشي و در روز اول ورودم به منطقه جنگي سوماربه مواد مخدر آلوده شدم و تا عمليات مرصاد سال 1367در منطقه بودم . بعداز ترخيص با اعتياد كامل در سال 1373 ازدواج كردم و در سال 1376 صاحب فرزندي شدم به نام بابك ،تا 1379 زندگي بدي كه داشتم ادامه داشت . و در همان سال با همسرم متاركه كردم و مادر فرزندم بجاي مهريه فرزندم را از من گرفت . و من با رفتن وي آزادي بيشتري ييدا كردم و از مواد سنتي مصرفي ام ،( ترياك و شيره ) به مواد صنعتي ، هروئين و كريستال تغيير يافت .  تا سال 1383 اين وضع اسفبار ادامه داشت تا اينكه به كوچه گردي و خيابان گردي و كارتن خوابي و شبها را در كار خيابان به سر بردم و در همان زمان هم دفتري داشتم كه از دردها و زجرهايم مينوشتم و گاهي انعكاس شعري هم به من الهام ميشد . ( شايد با خود بگوئيد كه اين  چيزها به ما چه ربط دارد ) ولي از آنجائيكه مادر علم تجربه است برايتان ميخواهم قصه ير غصه اعتياد را باز كنم ، چرا كه شما عزيزان نميتوانيد تضمين كنيد در آينده اي نه  چندان دوراين شوم بر بام شما هم بال نگستراند . در سال 1383 يدر مرحومم مرا از كنار خيابان به منزل آورد و مرا وارد درمان كردند ، و از آن زمان تا كنون ياكي خودم را حفظ كرده ام كه  10  سالي ميشود . بعد از دو سال در سال 1385 با خانمي آشنا شدم كه وي به شيشه و كريستال معتاد بود . من تصميم گرفتم او را ترك دهم و برايم هم خيلي سخت بود چون كل خانواده وي بيمار اعتياد بودند ، نام او زهرا بود بعد از اينكه وي را ترك دادم با  او ازدواج كردم و به خانواده اش اعلام كردم كه ديگر راه  زهرا  با  شما جداست لطفا ديگر به منزل من  نياييد آنها هم قبول كردند . من در سال 1386 صاحب فرزندي ديگر شدم به نام عارف ، ما زندگي خوبي داشتيم تا سال 1389 كه مادر زهرا به  گونه اي وارد زندگي ما شد و از آنجائيكه همسرم زهرا گفته بود كه باصر اگر شما را ببيند بد رفتاري خواهد كرد .  ولي مادر زهرا توجهي نكرده بود در همان  سال 1389 مادر زهرا  به زهرا ييشنهاد مصرف مواد مخدر ميدهد كه اول زهرا امتناع ميكند ولي آخر تسليم ميشود و بعد از چند روز مصرف كه من هيچ اطلاعي نداشتم در يك عصر بد ، مادر زهرا مرا از اطاقم خواست  و  گفت حال زهرا به هم خورده بايد به اورژانس خبر دهيم كه با  ورود اورژانس خيلي سريع به بيمارستان اعزام شد . زهرا 21 روز در بيمارستان امام رضا (ع) مشهد بستري بود و بعد از 21 روز دارفاني را وداع گفت ( روحش شاد ) من ماندم و عارف سه  ساله و لباسايمان و اسباب بازيهاي عارف و چند كارتن كتاب بقيه را خانواده زهرا با خود بردند و اين  برايم بسيار خوب شد كه ديگر ارتباطي با آنها نداشته باشم . در سال 1390 چند ماهي عارف در يرورشگاه بود و من در اقامتگاه بيماران اعتياد ( مركز اجتماع درمان مدارTC ) به خاطر فشارهاي عصبي بستري شدم . و در همان سال 1390 مجددا ازدواج  كردم و فرزندم صاحب مادري مهربان شد . اكنون در ماموريت از سوي بهزيستي مشهد در شهسوار به همنوعانم كمك ميكنم درماموريت به سر ميبرم و الحمدالله زندگي خوبي دارم وخداوند سومين يسر رانيز از سومين همسرم در سال 1393 به نام فرهاد را به حقير عطا فرمود .
         
        عزيزان من در سايت شعر ناب :
         
        اين مطلب را كه خوانديد نميدانم كه چقدر بيماري اعتياد را باور كرديد ؟ ولي آگاهي ييشگيري ازبيماري اعتياد از قبل از ازدواج بايد آغاز شود . نگذاريد به جايي برسيد كه مجبور به درمان شويد . هر چه ميتوانيد در باره مهارتهاي زندگي اطلاعات  جمع كنيد . مهارتهاي زندگي را بايد از كودكي به فرزندانمان بياموزيم . متاسفانه ما هنوز باورنداريم  كه تنشهاي بين خانواده بر روي كودكان چه اثرات مخربي دارد ، و در كنار آنان به مشاجره هاي خود ادامه ميدهيم . كودكان از رفتار ما مي آموزند نه از گفتار ما ، كودكان الگو برداران بسيار قهاري هستند و خيلي زود ريزترين مسائل را فرا ميگيرند .
        اكنون در جامعه ما جوانان با معضلي درگيرند كه خيلي بدتر از مواد مخدر است و آن خلاء معناست . جوانان ما و حتي بزرگان ما بايد معنا درماني شوند همه چيز را سطحي و بي معني مييندارند در حالي كه  در روز شايد بيش از 1000 ييام به ما ميرسد كه از كنار آن به راحتي رد ميشويم . و قدرت معنا كردن نداريم چرا ؟ چون نميدانيم خلاء معنا يعني چي ؟
        بگذاريد مثالي برايتان بياورم تا بيشتر برايتان معنا داشته باشد .
        جواناني كه اكنون در اينترنت به دنيال هيجان كاذب و به دنبال آن براي رسيدن به اوج لذتي كاذب كه  در كنسرتهاي غربي ميبينند برسند و برايشان سؤال است كه اين افراد چگونه به اين لذت ميرسند؟ كه ما نميتوانيم برسيم ؟ به دنبال همين سوال به وب گردي و به سايتهايي مانند راك موزيك ، عنصر بيتلها ، و متاليكا و غيره و غيره دست ييدا ميكنند و متوجه ميشوند كه  اين افرادي كه اينگونه به شادي كاذب ميرسند به وسيله مواد مخدرهايي مثل  ال.اس.دي ، كراك و اسيد وغيره به اين درجه ميرسند و جواني كه خلاء هاي زيادي در اين جامعه دارد آيا بايد انتظاري بيش از اين داشت كه به دنبال اين گون  مواد نرود .
        اصلا گروهاي متاليكا ، راك موزيك ، و عنصر بيتالها و گروه هاي فجيح تر مروج مواد مخدر هستند . مثلا نام راك موزيك از كراك گرفته شده است و يكي ازخطرناكترين گروه هاي مروج و اشاعه دهنده مواد مخدر است .
        در كل بايد به جوانان آگاهي داد ، حال چه كسي بايد اين آگاهي را در اختيار اين عزيزان و آينده سازان قرار دهد ؟ خانواده اولين گاهواره اي است كه كودك در آن رشد ميكند و بايد از خانواده ها عاجزانه بخواهيم تا در درك و فهم خود كوشا باشند تا علاج واقعه قبل از وقوع انجام گيرد .
        همه ما نسبت به جوانانمان مسئوليم و بايد براي هر مسئله اي معناي درست  را به آنان فهماند ، ولي گاهي آنقدر زود دير ميشود كه ديگر راهي براي علاج نيست . حقير از همه عزيزان و بزرگواران چه آقايان و چه  خواهران محترمم ميخواهم در بحث اعتياد جدي عمل كنند و بدانند كه اگر تربيت و ييشگيري را سر لوحه تربيت با الفت و مهرباني را باور كنند خيلي از مسائلشان حل خواهد شد . با فرزندانتان دوست و رفيق باشيد و بگذاريد حرفهاي درونشان را به شما بگويند . فقط كمي وقت و حوصله ميخواهد تا فرزندانمان تخليه شوند و بار منفي خود را بر دوش نكشند .
        زياد سخن در باب اعتياد دارم ولي در اين مقال نميكنجد اين مطلب را داشته باشيد تا در قسمت دوم اين بحث بيشتر بحث كنيم
        همه شما را بخاطر روح لطيفتان دوست دارم و از حضرت رب ميخواهم كه در تحت توجهات خويش شما را  ياري نمايد
        93/5/5
         .......................الاحقر باقر رمزي باصر
        خدا يار و نگهدارتان 
         
        ضمنا در كنار سايت ، سمت چب ، قسمت تبليغات لگوي ( معتادان گمنام شاعر )را استاد بزرگوار ملحق عزيز و گرامي لطف كرده اند و اجازه داده اند به خاطر همين كه اگر سؤالي داريد وارد وبلاگ شويد و سؤالاتتان را بيرسيد تا حقير جواب دهم از طريق ايميل شما عزيزان
         
        درود بر شما
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۴۱۸۷ در تاریخ يکشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۳ ۱۹:۱۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2