يکشنبه ۲ دی
گربه گیاهخوار
ارسال شده توسط عزیزکلهر بنیانگذار شعر وحشت ایران در تاریخ : سه شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۳ ۰۲:۳۷
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۸۶۰ | نظرات : ۱۲
|
|
چند عدد ترپچه و سبزس مانده را توی حیاط قدیمی خونه استیجاریمون شبونه ریختم گفتم شاید پرنده ای بخوردش شاید ....
سحر برای مناجات بلند شدم از خواب ، با حیرت دیدم گربه ای دارد ترپچه ها را می خورد
با خودم گفتم چه دوره ای شده در محل فقیر نشین ما گوشت و استخوان مانده هم دیگر پیدا نمی شود وگربه به گیاهخواری افتاده است ، سخت محزون و دل زده شدم وبجای اینکه وضو بگیرم سیر دلم گریه کردم گربه بیچاره چقدر لاغر شده بود واصلا شباهتی با گربه های بالاشهر وتیتیش مامانی در ناز ونعمت نبود
من هم آدم جنوب شهرم و همان وضعیت گربه گیاهخوار را دارم
این داستان واقعی است
التماس نگاه
عزیز کلهر شاعر درد کشیده روزگار شما !
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۴۰۰۱ در تاریخ سه شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۳ ۰۲:۳۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.