جمعه ۲ آذر
استاد محمد علی کاظمی سنگدهی (شروین)
ارسال شده توسط حامد زرین قلمی در تاریخ : شنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۰ ۰۴:۱۳
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۷۶۳ | نظرات : ۱۰
|
|
محمد علی کاظمی سنگدهی
( شروین ) یا \" چکل \"
استاد محمد علی کاظمی متخلص به « شروین» بیستم اردی بهشت سال 1330 در روستای سنگ ده متولد شد و در سال 1354 موفق به دریافت فوق لیسانس مهندسی برق از دانشکده فنی تبریز گردید.
او با توجه به تخصص در سمت های مختلف حتی وقتی که در موقعیت های اداری و سازمانی فعالیت داشت، هرگز از نوشتن و سرودن غافل نشد. وی آثاری زیادی را مکتوب نموده است که بصورت تیتروار می توان موارد ذیل را نام برد : موریانه ها از درون می تراشند – سال 1368 - سال های تبعید در خانه 63 تا 72 ( خاطره نویسی) - ذوالفقار کربلا- سال 1373 او در سال 64-65 هم کار تحقیقاتی در مورد مسائل فوق طبیعت و متافیزیک را در 800 صفحه تحت عنوان « عالم دوم » به نگارش در آورده است. دو کتاب معروف وی « دائره المعارف سادات » و « نخبگان میانه هرم » است که بیش از یک دهه نگارش آن به طول انجامید.
در سال 54 حماسه منظوم « چکل» را سرود و آنقدر بر جامعه مازندرانی و اهالی هنر تاثیر گذاشت که بسیاری استاد را با نام « چکل » می شناسند .
در سال 55 « تاریخ منظوم مازندران » ( در قالب مثنوی حماسی و هم وزن عروضی شاهنامه ) و کتاب طنز \"ایمان بیاوریم به طبیبان عصر خویش \" را سروده است. آدم ها در زمستان ، آیینه های شکسته و ... بسیاری آثار دیگر که در این مجال اندک نمی گنجد.
استاد کاظمی از محضر بزرگان زیادی چون آیت الله طالقانی ، شهید مطهری، دکتر شریعتی ، آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله حسن زاده آملی نیز برخوردار بوده است و در مقطعی از مبارزات سیاسی همان دوران مجبور به گوشه گیری و انزوا شد.
مصاحبت با شاعران بزرگی چون احمد شاملو ، فروغ فرخزاد، مهدی اخوان ثالث و محمد حسین شهریار و دکتر قدسی و تجربیاتی که از این رهگذر دست یافت، موجب انگیزه ها ی تازه ای در سروده های جدید استاد گردید.
جدای از همه اشعار و نوشتار او هر گز به نقد دیگران همتی نداشت و در این رابطه هرگاه از او سوال شد گفت : هرگاه عیبی را در دیگری دیدم باید اول به اصلاح خود بپردازم و این خود مستلزم پروسه ای است....!!
علیرغم ارزش های ادبی و علمی و جوهره تحقیقی آثار استاد کاظمی باید گفت : مازندرانی ها نوستالژی خاصی در هم گرایی با مجموعه حماسی و ماندگار « چکل » دارند اگرچه می دانم و می دانید که به این مجموعه آنطور که باید و شایسته آن بود بها داده نشد ، اما نمی توان از تاثیر ژرف و خاص آن بر زندگی روزمره مردم ما غافل بود .
اشعار چکل از سویی دریافت از اجزاء زندگی مرد و زن مازندرانی است از سوی دیگر خوانندگانش را به اصلی باز می گرداند که گوهر انسانیت انسان در آن جلوه می کند.
شعر امروز با گذر از دالان های پرپیچ و خم تئوری ها و نظریه های گوناگون راهش را یافته است و خوب می داند این مسیر باید از دل زندگی ِ مردان و زنان پر تلاش ایران همراه با غم و شادی ، جنگ و عشق ،معنویت و پایداری ، تفرد و زیبایی شناختی ، سیال و جسورانه به افق های والای تفکر و هنر متعهد و بالنده دست یابد ! جایی که شتاب و سرعتِ تغییرات، باعث شد تا بحران هویت و اندیشه گی را مثل سایه ای تاریک مشاهده کند اما به خوبی درک کرده است که شعر، این دوره پر اضطراب را به سلامت پشت سر می گذارد.
در زندگی روستاییان مازندران در همه دوره های تاریخی زنان نه تنها در خانه بلکه در محل کار و زندگی و مهم تر از آن در مبارزات سخت نیز دوشادوش مردان خود بوده اند و این را می توان در آثار استاد کاظمی با همه سوز و درد اما غرور و افتخار درک کرد :
آثار و آواهای چکل بعد از مدتی رکود و سکوت یکبار دیگر در این چند سال اخیر بر سر زبان ها افتاد و دیده می شود که با رویکرد تازه ای به آن رجوع می شود در محافل شعری و کارگاه های جوانان نیز توجهی خاص به آثار استاد شده و در پایان کارگاه های سال 88 شعر ساری نشست نکوداشتی نیز برای این بزرگ مرد شعر مازندران برگزار شد .
منبع : اساس
به نظر این حقیر شخصیت هایی مانند استاد محمد علی کاظمی سنگدهی (شروین) از مفاخر این خاک هستند زیرا رسالت ایرانی بودن و زنده نگه داشتن فرهنگ محلی خویش را به دوش می کشند واز فراموش شدن آن جلوگیری می کنند . ودر عصر و زمانی به این کار پرداخته اند که اکثر شعرا به زبان معیار در آثار خود به چالش های درونی خود می پردازند . و در پی شهرت و آوازه اند و کمتر شعری اجتماعی و یا فرهنگی میخوانیم که بیان گر نگاه عمیق شاعر به مردم خود و فرهنگ سرزمین باشد . و رسالت واقعی شعر را به جا آورد .
حامد زرین قلمی
گوشه ای از سروده ی استاد محمد علی کاظمی سنگدهی تحت عنوان تاریخ حماسی مازندران
\'\'\'تاريخ حماسي مازندران\'\'\'
ز خون گلـو رود مـرغـاب رنگ
سرشـک اسیرش در اعراب ننگ
نـه امـروز شـایستـه شـادی اسـت
نـه فـردا ضمانـت بـه آزادی اسـت
به چند مرد زنگی وسنگ وکلوخ
نـه جنگی بماند و نه کاخ ونه کوخ
نـه یک خـانه در ملک ایرانیـان
ز طـاعــون تـاراج مـانـــده امـــان
نـه یـک تـن ز نســل رسول خـدا
ز اعــراب جــــرار آمـــد رهـــــا
علی(ع) سجده گاهش به محراب خون
حسن(ع) را جگر در هلاهل نگون
حسیـن (ع)کربـلایش بـلا دربلا
بـــه ظلــم نـرینــه نمــا، مبتــلا
بـه فـرزنـد پیغبـر و قـــوم خـویـش
چنیـن ظلــم توفنــــــده آمد به پیـش
نگـر در شــرارت چـه ها بوده اند
بـر آن قــوم کـه هم خون ،نـا بوده اند
همه گوهـر و اصل این مرز و بوم
زبـد گـوهـرانـی چنیــن در هجـــوم
به نابـاکـی ایـن گوهر آلوده شـد
دل از هــم جـدا مهــر بیهــوده شــد
کتـاب و کتـابـت بـه آتـش بسـوخت
دل مـرد پـرمـایـه را تیـــر دوخــت
نــه پیمــان گسستــن نــه نـاراستـی
نــه نـا مردمی از کســـی کــاستــی
زبــان از پـی دیـن و دل، راه ســـود
درون زشتــی ودر نمــا، زهــد بود
جهان تاب و بی تاب این قصه بود
کـه مـازنـدران شهـر شـایستـه بـود
نه ملک و نه دیـن و نه ناموس داد
نـه مـردان رزمـش بـه افسـوس داد
چـو ایـران سـراسـر به ماتم نشست
همـه شهـر و ده در تـب غم نشسـت
در ایـــن جـور گستـــرده بـی امـان
بـه مـازنــدران هم، رسـیــده زیــان
گهـی مستقـــل بـود و گاهـی به ببند
نـه بنــدی که گـم کرده باشــد کمنـد
گهــی مـازیـارش جلــودار بــــــود
گهـی جنـگلــی وار بـــر دار بـــود
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۳۵۴ در تاریخ شنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۰ ۰۴:۱۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.