سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 22 فروردين 1404
    13 شوال 1446
      Friday 11 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

        جمعه ۲۲ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        زووان م - زبان من
        ارسال شده توسط

        ئاریو

        در تاریخ : سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ ۰۲:۰۱
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۷۹ | نظرات : ۱۱

        اگر قرار است هویتم را فراموش کنم، عنوان انسان شایسته ام نیست.
        کوتاه و به دور از هرگونه تعصب پیرامون زبان کوردی و مباحث زبان لکی و لری : اگر بخواهیم در باب ریشه ی زبان کوردی بحث کنیم، لازم به توضیح نیست که آنقدر در این باره بحث شده که مجالش در این کوتاه سخن نیست، صرفا یادآور می شویم لاقل مسئله ای که هم اکنون طرفداران بسیاری داشته و سعی در اثبات علمی آن شده ریشه ی مادی داشتن زبان کوردی است گو آنکه بسیاری را نیز عقیده برآن است زبان کوردی از گذشت های قبل از آریایی ها نیز زبان بومی منطقه ی فلات شمالی،غربی و جنوب غربی ایران(در معنای واقعی گذشته ی گستره ی جغرافیایی ایران) بوده است، فارغ از این مباحث آنچه هم اکنون قدر متیقن است ریشه ی مادی داشتن زیان کوردی است، به خوبی میدانیم که زبانهای ایرانی با اشتراک ریشه ی زبانهای هند و اروپایی از یک ریشه نشات گرفته اند، از جمله ی این زبانها می توان از کوردی و فارسی (در منطقه ی جغرافیایی ایران) به عنوان دو زبان مهم یاد کرد، بدیهی است در حق زبان کوردی با آن همه تمدن و اصالت چه از جانب عوام و گویشوران دیگر زبانها و چه از جانب مردم کورد به دلیل فقر فرهنگی و خود باختگی به دلایل گوناگون، اجحاف فراوان شده است گو آنکه می دانیم زبان کوردی اصلت ایرانی را در جهان به اثبات رسانده و اینگونه درقلب خودش محجور مانده، گزافه نگفته باشیم زبان کوردی می تواند جایگاهی والا در تاریخ تمدن ایران داشته و همواره از افتخارت ملت ما باشد. کوتاه سخن آنکه زبان کوردی آنقدر دارای غنای اثبات شده ی وسیعیست که اگر به اغراق پنداشته نشود هر گویش آن تمامی فاکتور های یک زبان را دارا می باشند، ما به خوبی می دانیم لکی و لری چه جداگانه انگاشته شده و چه در قلب زبان کوردی، آنفدر توانایی اثبات خود را دارند که از آنها به عنوان زبان یاد نمود، اما اینکه چرا این دو همواره در کنار کوردی به کار رفته اند : 1- سخن نخست آنکه باید باور داشت که لکی و لری اکثریت فاکتورهای یک زبان مستقل را دارا بوده و تاریخ تمدن نشان داده از باستانی ترین زبانهای ایرانی به شمار می ایند. 2- گنجاندن این دو در عداد زبان های کوردی که متاسفانه باعث اختلافات شدیدی در میان گویشوران این دو زبان با زبان کوردی شده به معنای آن نیست که لکی و لری زبان نبوده و تنها گویشی از زبان کوردی هستند بلکه به دلیل قرابت بیش از اندازه ی این سه زبان خصوصا زبان لکی و کوردی اعتقاد علمی بر پایه علوم زبان شناسی و تاریخ تمدن بر این است که این زبان ها ریشه ی کوردی دارند، کما آنکه خود زبان کوردی از جمله زبانهای شاخه هند و اروپایی است، همینطور زبان فارسی ولی این امر باعث نشده که در زبان دانستن آنها ذره شک و تردید به وجود آید، ما همگی برادریم،  لک ، لور، بلوچ، فارس، کورد و ... و جملگی از یک ریشه، حال بماند که از آنچه بوده ایم دور شده و عده ای از ما خود را تافته ی جدابافته پنداشتند!!! هر چه هست باید این واقعیت را قبول کرد، انکار تمدن و فرهنگ کورد انکار تمدن و فرهنگ ایرانی و خود باختگی فرهنگی است، به هر روی در هم ریشه بودن زبان های کوردی، لکی، لوری، بختیاری، بلوچی، گیلک، تالشی و ... شکی نیست و زبان کوردی به عنوان یک شاخه بزرگ از زبانهای ایرانی می تواند حافظ شکوفایی همه ی آنها باشد گو آنکه در میان این زبانها نزدیکی زبانهای لکی، گیلکی و بلوچی به زبان کوردی آنقدر چشمگیر است که جدا دانستن آنها از زبان کوردی غیر قابل امکان می نماید.  

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۳۴۷۳ در تاریخ سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ ۰۲:۰۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        سید مرتضی سیدی

        معلمت همه شوخی و دلبری آموخت جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین به چین زلف تو آید به بتگری آموخت هزار بلبلِ دستانسرای عاشق را بباید از تو سخن گفتنِ دری آموخت برفت رونق بازار آفتاب و قمر از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت همه قبیله من عالمان دین بودند مرا معلم عشق تو شاعری آموخت مرا به شاعری آموخت روزگار آن گه که چشم مست تو دیدم که ساحری آموخت
        شاهزاده خانوم

        دل های ما به صحن حرم خوش نمی شود ااا ما هم چنان کبوتر بی آشیانه ایم
        محمد حسنی

        م گفته ها را شنیدیم ناگفته ها را در بغضی فرو بردیم دیدیم رسیدن ز گفته ها نمی آید
        شاهزاده خانوم

        درویش ها به فقر خیانت نمی کنند ااا ما دست های پوچ به یک هیچ قانعیم ااا بیت دوست داشتنی بود بازم نوشتم
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        قلبم چنانش می تپد کز پیرهن بیرون جهد ااا آیَد کنار قلب تو عشق و سلام ات بر دهد ااا بخشی از یک غزلم ااا سپاس بدروددد

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1