دوشنبه ۳ دی
چند کلمه حرف
ارسال شده توسط عبدالله خسروی (پسر زاگرس) در تاریخ : يکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ ۲۰:۳۷
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۲۳ | نظرات : ۱۳
|
|
مرا بخاطر مرثیه هایم سرزنش مکن . تا غم ها را نشناسی لذت شادی را درک نخواهی کرد .. من فرزند چهار فصل ام ، گاه نغمه های خوش بهاری را در دل های پاییزی عاشقانه نجوا میکنم تا نرسیده به سرما افکارشان جوانه بزند و گاهی سرد وسیاه از برف وبوران زمسان میگویم تا آدمها سرمست از رویای بهار در خواب بلندشان یخ نزنند .. رسم مردم زمانه ما این است .. باید همیشه تلنگر زد و الا به رسم عادت زندگی می کنند وهمیشه تسلیم تقدیر میشوند .. انگار خودشان در این دنیا نقشی ندارند .. وقتی بعضی ها خودکشی انسانی را قسمت میدانند باید برای ایمان وامید فاتحه فرستاد .. هر وقت به حقایق پشت پرده آدمها فکر میکنم دلگیر میشوم از آنهایی که آشکارا عاشقی را محکوم می کنند و خودپنهانی از آن لذت میبرند .. هنوز کسانی هستند در خلوت خانه هایشان قاضی شرع میشوند و زندان درست کرده اند ولی در هوای بیرون از افکار باز و روشن سخن میگویند و آزادانه رابطه برقرار می کنند .. تن های زخمی وعریان را میتوان درمان کرد وپوشاند ولی باید از افکار بیمار و روح های مجروح ترسید .. آنقدر آدم چند رنگ دیده ایم وقتی کسی را عریان می بینیم سریع وبدون محاکمه با حرف ها ورفتارمان او را سنگسار می کنیم بی آنکه از درد و علتش بپرسیم ، شاید لباس و دینی برای پوشیدن نداشته باشد ..
عبدالله خسروی (پسرزاکرس)
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۳۴۰۸ در تاریخ يکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ ۲۰:۳۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.