سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 25 آبان 1403
    14 جمادى الأولى 1446
      Friday 15 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲۵ آبان

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        خر رو سفید
        ارسال شده توسط

        نادر اقبال

        در تاریخ : پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۲ ۰۵:۰۱
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۷۷۲ | نظرات : ۱۴

         
        روزی به رهی مرا گذر بود
         
        خوابیده به ره جناب خر بود
         
         
        از خر تو نگو که چون گهر بود
         
        چون صاحب دانش و هنر بود
         
         
        گفتم که جناب در چه حالی
         
        فرمود که وضع باشد عالی
         
         
        گفتم که بیا خری رها کن
         
        آدم شو و بعد از این صفاکن
         
         
        گفتا که برو مرا رها کن
         
        زخم تن خویش را دوا کن
         
         
        خر صاحب عقل و هوش باشد
         
        دور از عمل وحوش باشد
         
         
        نه ظلم به دیگری نمودیم
         
        نه اهل ریا و مکر بودیم
         
         
        راضی چو به رزق خویش بودیم
         
        از سفرۀ کس نان نه ربودیم
         
         
        دیدی تو خری کشد خری را؟
         
        یا آنکه برد ز تن سری را؟
         
         
        دیدی تو خری که کم فروشد ؟
         
        یا بهر فریب خلق کوشد ؟
         
         
        دیدی تو خری که رشوه خوار است؟
         
        یا بر خر دیگری سوار است؟
         
         
        دیدی تو خری شکسته پیمان؟
         
        یا آنکه ز دیگری برد نان؟
         
         
        دیدی تو خری حریف جوید؟
         
        یا مرده و زنده باد گوید؟
         
         
        دیدی تو خری که در زمانه؟
         
        خرهای دگر پیش روانه
         
         
        یا آنکه خری ز روی تزویر
         
        خرهای دگر کشد به زنجیر؟
         
         
        هرگز تو شنیده ای که یک خر؟
         
        با زور و فریب گشته سرور
         
         
        خر دور ز قیل و قال باشد
         
        نارو زدنش محال باشد
         
         
                                   خر معدن معرفت کمال است
         
        غیر از خریت ز خر محال است
         
         
         
        تزویر و ریا و مکر و حیله
         
         
        منسوخ شدست در طویله
         
         
         
        دیدم سخنش همه متین است
         
         
        فرمایش او همه یقین است
         
         
         
        گفتم که ز آدمی سری تو
         
         
        هرچند به دید ما خری تو
         
         
         
        بنشستم و آرزو نمودم
         
        بر خالق خویش رو نمودم
         
         
        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۳۲۰۵ در تاریخ پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۲ ۰۵:۰۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2