یارانه ها
بوی سوز آمد از آنِ مهتـــــران
غم به دل زد نصف کوههای جهان
کوه نالان شد و گریه سر بداد
روی باغ دل بلایی در فــتاد
شایعه گردید هم شهری خبر
شاد باش آگاه باش ای در سفر
همه خوش باشید از یارانه ها
این حقوق دیگر بی خانه ها
در حساب خود بریز انبار کن
چند سالی منتظر پر بار کن
لیک با یارانه ها آتش گشود
جنس انباری شده مرگش نبود
قبل ها با این حقوق و پس انداز
می شود بخشید اطفال و جهاز
حال با هر دو گرفتارش شدیم
از عیال و گشت ها غافل شدیم
صبح تا مغرب به دنبال ســتار
می دویدند سوی شغل از هر دیار
جیب ها در نصف ماهان ته شده
وام ها تنها رهایی ره شــــده
همه مدیون و همه دنبال کار
همه دیوانه دویدند در بهار
شغل ها کم شد و متقاضی زیاد
هر چه انباری شده رفته به بــاد
آن عیالواران شدند مرغی به دید
سوختند از گرمی جنس جدیـد
زندگی سخت و مشقت شد توان
نا امیدی بخت و مستانه زمــان
راه چاره چیست ای سر سروران1
روح ما نابود گشته در جــهان
1-سر سروران=یعنی سیاستمداران/اقتصاد دانان/ مسئولان مملکت
جاسم ثعلبی (حسّانی) 20/08/1391