گفتاری بر زبان های آریایی و ایرانی
مهمترین زبان های آریایی ایرانی عبارتند از :
1- زبان اوستایی
2- زبان پارسی باستان
3- زبان پهلوی
که خود تقسیمات زیادی دارند چنانکه مینورسکی و دارمستر زبان سکایی را مخلوط بین اوستایی (مادی ) و پارتی می دانند و زبان هوری هم شاخه ای از زبان اوستایی (مادی ) است زردشت به عقیده یبسیاری از خاورشناسان مثل نولدکه و راولینسون و آرام چاچان کرد گنجنه ازمردم ماد بوده و در شهر اورامی یا مشکین شهر فعلی واقع در آذربایجان شرقی تولد یافته و بعد به اورامان مهاجرت فرموده و بعدها برای ترویج آیین پاک و توحیدی اش زمان پادشاهی گشتاسب کیانی راهی شرق و بویژه بلخ شده چون طبق قرایین موجود تمام آذربایجان و ارمنستان و آلبانیا که همان ولایات جنوب ارمنستان بوده تا خلیج فارس در زمان رزدشت به زبان مادی یعنی اورامانی که ریشه ی دیگر گویش های کردی است تکلم می شده و دلیل و مدارک معتبر این ادعا نام مکان های یاد شده به زبان مادی (اوستایی )و یا اورامانی است که هنوز هم دیده می شود و حتی پراکندگی اورامانیان در این ولایات مثل نام مشکین شهر فعلی که در عهد زردشت اورامی گفته می شده و یا اهر که برگرفته از اهورا مزداست و یا کلیبر که محل ظهور و عبور آیین زردشت به اطراف بوده و یا گرمی grmy که صدای آتش آتشکده اش از فاصله ها شنیده می شده و یا بزغوش که نام مغ معروف زردشت بوده و زبان آذری همان زبان اورامانی قدیم بوده که بعدها در اثر هجوم مغولان و تاتارها و سلاجقه این زبان با تعدادی از واژه های مغولی و ترکی آمیخته و امروز ه هم تعدادی از این لغات در زبان کردی بویژه اورامانی دیده می شوند و به هر حال با آمدن ترکان آذربایجان و ولایت اطراف آن مسخر شده و کردان ماد به اطراف قسمتی به ترکیه فعلی و قسمتی به مدارات پایین تر جغرافیایی و قسمتی به طالش رانده می شوند که طالش هم به معنی محل اشتقاق و جدایی قوم ماد در آن دوره معنی شده است که هنوز در زبان اوستایی قدیم یا اورامانی فعلی که ریشه ی زبان کردی است به معنی تڵیش Tllish باقی مانده و زردشت مادی به محل فعلی اورامان لهون مهاجرت کرده و به تبلیغ آیین خود می پردازد و اورامیان رانده شده در اثر هجوم سکاها و تاتارها و مغولان قسمتی به منطقه درسیم یا تونجلی فعلی در ترکیه بین ارزنجان و ارزروم رفته و امروزه به نام کردهای زازا معروفند که 90% لغات زبان آنها اورامانی بوده و بعضی از آنها هنوز آیین شبکی یا مانوی (زردشت) را دارندو کتابهای مزدیسنا و زند و پازند را به زبان پهلوی دارندو قسمت دیگری از مادها در طالش ساکن شده که هنوز هم زبان مردم طالش مثل پره سر – اسالم و رضوانشهر و کردهای لنکران در آذربایجان و نخجوان همان اورامانی عصر زردشت مادی است و قسمت دیگر آنها (مردم ماد) به مرکز ایران مثل خوانسار – ری – دماوند – تفرش – دلیجان – همدان تا شیراز و خوزستان رانده شدندو با بقیه اقوام آریایی چه فارسی و چه شعبات دیگر آنها آمیختندو امروزه لغات زیادی از مادی قدیم در بین گویش مردمان شهرهای مزبوز بوضوح دیده می شود.قسمتی از مادها به گیلان و مازندران هم رسیدند و به قول دارمستتر چه از حیث زبان و چه از حیث لباس و فرهنگ می توان نشانه های وحدت و یگانگی را بین مردم کردو شمال درادوار تاریخی یافت .
چنانکه با تحقیقاتی که در قرنهای پیش انجام شده قریب 90% لغات کردی با گیلانی و مازندرانی به هم شبیه بوده و این ثابت کننده ماد بودن این دو قوم ایرانی است و برای اینکه
اوستایی
|
فارسی
|
کردی
|
ئاته ر
|
آتش
|
(ئاتر) – ئایر – ئاگر
|
ئاسوو
|
آهو
|
(ئاسک )
|
ئه وره
|
ابر
|
(هه ور)
|
به خته
|
بخت
|
(به خت )
|
به رزا
|
بلند
|
(به رز )
|
ته م
|
مه
|
(ته مه – ته م)
|
ژه ینی
|
زن
|
ژه ن – ژن ژه نی )
|
همچنین چنانچه از سنگ نوشته های هخامنشی در کوه بیستون و دگر جاها معلوم است زبان پارسی باستان قرابت زیادی با اوستایی یا ماد قذیم داشته و اینک چند واژه بلستان را می آوریم و با کردی کنونی مقایسه می نماییم.
فارسی باستان
|
فارسی کنونی
|
کردی فعلی
|
بریزنت
|
بلند
|
به رز
|
اسپ
|
اسب
|
ئه سپ
|
آوا
|
اینچنین
|
ئاوه ها – ئاوا
|
روچه
|
روز
|
رۆ – رۆژ
|
روچیار
|
خورشید
|
رۆجیار
|
همچنین مادر زبان پهلوی را هم می توان همان زبان کردی دانست . چون تماما" به زبان اورامانی شبیه است و یک اورامانی بی سواد می تواند هنگام قرائت اوستا در آتشکده ها و یا با خواندن کتابی که به زبان پهلوی باشد کلا" آنرا متوجه شود و معنی کند .
آیا دلیل زنده ای بهتر از این برای قرابت پهلوی یا اوستایی با کردی باز هم وجود دارد؟ البته سند و بنچاق هایی مثل سنگ نوشته بغستان و سنگ نوشته بیستون و حتی قدیمی ترین سند بعد از گاتاهای زردشت به نام قباله اورامان در محل اورامان تخت در شمال شهر پاوه به همراه چند نوشته چرمی دیگر به زبان هلنی و یا یونانی بدست آمده که مثل سند منظومه درخت آسوریک به زبان پهلوی است و در آنجا یافت شده که قدیمی ترین سند به زبان پهلوی اشکانی است و اخیرا" نوشته های مانی در کاشغر و تورفان ترکستان چین که به زبان اورامانی قدیم یا پهلوی اشکانی است چون خودمانی اورامانی تکلم می کرده و در محل در بند دزلی و سلین و نودشه در شمال غربی شهر پاوه سکه های زیادی از اشکانیان پیدا شده که موید قرابت زبان فعلی کردی و بویژه اورامانی است .
برای روشن شدن برخی از واژه های پهلوی را به صورت مقایسه با زبان کردی می آوریم تا نشان دهیم که زبان کردی تا چه حد با زبان پهلوی قرابت دارد.
پهلوی
|
فارسی
|
کردی
|
وه فرا
|
برف
|
به فر – ورڤه
|
یه وه
|
دانه جو
|
یه وه - چۆ
|
کنیک
|
دختر
|
کناچێ – کچ
|
ژن
|
زن
|
ژه نی – ژن
|
روشن
|
روشن
|
رۆشن
|
گیان
|
جان
|
گیان
|
هامینا
|
تابستان
|
ژامن – هاوین
|
یه ره
|
سه
|
یه رێ – سێ
|
همچنین نمونه از لغات ترکی و سکایی وارد زبان کردی شده بویژه اورامانی دیده می شود که برابر آنها و مشابهت آنها آورده می شود و احتمالا" طبق شواهد تاریخی به تحریک آشوریان عده ای از تورانیان و سکاها برای سرکوب مادها به ماد آمده و آنها را شکست داده و مدت 30 سال بر آنان حکومت کرده و این لغات بایداز آن زمان به بعد به حوزه زبان کردی و بویژه اورامانی وارد شده باشند و حتی تیرداد اشکانی عده ای از سکاها را به کرمانشاه و اورامان فعلی برای سرکوب باقیمانده سلوکیان و باختریان (یونانیان آسیای صغیر )کوچ داده که تعدادی از لغات آنها درزبان کردی به یادگار مانده و حتی دیدن قیافه های مغولی و تورانی در بین مردم اورامان و دیگر کردان موید این نظر تاریخی است .
سکایی
|
ترکی
|
کردی
|
فارسی
|
توکه
|
توک
|
توک
|
موی سر
|
توزن
|
تووز
|
تۆز
|
گرد و خاک
|
چۆڵی
|
چول
|
چۆڵ
|
بیابان
|
قامیش
|
گامیش
|
قامیش
|
نی – خیزران
|
گالما
|
گه لمی
|
گێڵمه ی
|
برگرد - برگشتن
|
و لغات زیادی بین گویش های مازندرانی و کردی و گیلانی دیده می شود که اشتراک زبانی این دوقوم را در یک گستره جغرافیایی نشان می دهد ولی با آمده سلجوقیان به تحریک خلفای عباسی بغداد در حدود قرن هفتم هجری جاده ای بین شمال ایران با اشغال آذربایجان محل کردان ماد و از حوالی تهران تا زنجان و حتی جاده ای سیاسی بین غرب ایران و پارسها کشیده شد. تا رابطه شان قطع شده و معارض و ضد خلیفه بغداد (عباسی )و سلاجقه خدمتکار شان نشوند و ترکان ماوراءالنهر از قزوین تا اراک و همدان و اسد آباد و سنقر و قروه پیش آمده و آنجا را اشغال کردند و بعد از آن رابطه جغرافیایی غرب ایران و شرق ایران با شمال ایران آن روز قطع گردید و با آمدن عثمانیان در ترکیه برای انجام نقشه هایشان از مردم کرد سوء استفاده های زیادی به نام جنگ بین کافر و مسلمان کرده و از دل پاکی و شجاعت آنان بهره برده و ارمنستان و بالکان و مجارستان هنگری و آلبانی را فتح کرده و به نام عثمانیان در تاریخ این متصرفات نوشته شد حتی لشکریان خسرو پرویز عده ای از مردم اورامان را به بیگاری گرفته و به جنگ با آلبانیهای فعلی در کنار یونان برده و آنجا را فتح کرده و مردم شهر هجیج را که در بوسنی کنونی قرار دارد سرکوب شدید کرده و عده ای از آنها را به عنوان اسیر به مردم اورامان بخشیده و همراه اورامانیان به وطن خود که آن روزها گل عنبر خوانده می شد. برگشته و همراه آنان عده ای جولا و پارچه باف ماهر به اورامان آمده و به هجیج واقع در شمال پاوه پناهنده شده تا از گزند اطرافیان محفوظ باشند .
آنها بعد از آمدن با عده ای بومی آمیخته و نام هجیج را که برگرفته از همان هجیج بوسنی و هرزگوین بود برآن نهادند .
اکنون آنجا را هجیج می خوانند و قیافه های اروپایی این مردم و نظم و انضباط و پارچه بافی آنان ثابت کننده ی این گفته تاریخی است. که در کتاب اروپاییان ایرانی نوشته راولنسین ترجمه هاشم رضی ص 259 و در کتاب عثمانیان و پاشایان کرد نوشته مینورسکی و ترجمه آرام چاچان ص 308 ملاحظه می گردد و به هر حال بین لغات زبان کردی و مازندرانی و گیلانی مشابهت زیادی دیده می شود که در زیر مثالهایی برای ثابت کردن این گفته های تاریخی که خود مولف هم بین آنان زندگی کرده و سند گویاست ؛ آورده می شود:
مازندرانی
|
کردی
|
گیلانی
|
فارسی
|
وه نوشه
|
وه نۆشه
|
وهنش
|
بنفشه
|
ورگ
|
وه رگ
|
ورگه
|
گرگ
|
وره
|
وه ره
|
وبرا
|
برّه
|
چل و چو
|
چڵو و چۆ
|
چل چو
|
شاخ و برگ
|
دیم
|
دیمێ
|
دیمه
|
صورت
|
انگوس
|
ئه نگوس
|
انگس
|
انگشت
|
کوو
|
که وۆ
|
که و
|
آبی
|
برار
|
برا
|
برار
|
برادر
|
ببه
|
بابه
|
ببا
|
پدر
|
دده
|
دادێ – داده
|
دده
|
خواهر – مادر
|
گگه
|
کا که
|
ککا
|
برادر بزرگ
|
شو
|
شه و
|
شو
|
شب
|
ونگ
|
بانگ (ده نگ )
|
ونگ
|
صدا زدن – صدا
|
کیجا
|
کناچێ – کچ
|
لاکو – کُر
|
دختر
|
برو
|
بێره ۆ
|
بیه
|
بیا
|
لوه
|
لووره
|
لوله
|
زوزه کشیده سگ
|
منبع:
کتاب تحقیقی بر پیرامون زبان کردی – تحقیق و تالیف امین هورامی