هنگامى كه آیات «تنها افراد گمراه از شاعران
پیروى مىكنند » نازل شد گروهى از شاعران عصر رسالت كه همگى به وسیله
اشعار خود از اسلام و مسلمانان حمایت مىكردند، خدمت پیامبر(ص) رسیدند و
گفتند: بنابراین سرانجام زندگى ما جز تباهى چیزى نیست!؟شعر یکی از ابزارهایی است که در بیان مسائل مختلف اعم از اخلاقی عاطفی و
تربیتی برد زیادی دارد و آهنگین بودن آن به خاطر سپردنش را آسان می کند .و
شاعران که در بین مردم دارای محبوبیت هستند و با گذشت زمان به نسل های بعد
شهرت و محبوبیتشان منتقل می شود نکته ای که ما در صدد بیانش هستیم این است
که
چرا در قرآن شاعران سرزنش شده اند ؟ قزآن کریم می فرماید :
«
وَالشُّعَرَاء
یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی كُلِّ وَادٍ
یَهِیمُونَ وَأَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لَا یَفْعَلُونَ » .(2)
«
تنها
افراد گمراه از شاعران پیروى مىكنند آیا نمىبینى كه آنان درباره هر چیزى
به دروغ سخن مىگویند، و آنچه را كه مىگویند عمل نمىكنند؟».
در بیان چرایی این موضوع باید به شرایط نزول این آیه شریفه دقت کرد و اینکه منظور کدام دسته از شاعران هستند؟
چه بسا باطل را حق جلوه داده، و احیاناً حق را در نظر مردم، بد معرفى مىكنند
در شأن نزول این آیه شریفه اقوال و آراء فرا.وانی آمده است که در اینجا
یکی از اقوالی را مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان آورده نقل میکنیم :
(پارهاى نام گروهى از شعرپردازان گمراه و دروغپرداز و ستایشگر زور و زر و
تزویر را آورده و مىگویند: اشاره آیه شریفه، به شاعرانى از این قماش است:
1 - عبد اللّه سهمى، 2 - ابو سفیان بن حرث، 3 - هبیره مخزومى، 4 - مسافح
جمحى، 5 - ابو عزّه، 6 و امیّه ثقفى، یادآورى مىگردد كه پنج نفر آنان
قریشى بودند و نفر ششم نیز از بنىثقیف بود.اینان زبان به دروغپردازى و
تهمتتراشى مىگشودند و در هر زشتى و گناه و ستایش ستم و بیداد سروده
مىسرودند و از دگرسو در عیب تراشى و عیبجویى از پیامبر و یاران
عدالتخواه و ستمستیز آن حضرت، شعر مىپرداختند و انبوهى از گمراهان و
شرارت پیشگان را گرد مىآوردند و بافتههاى خود را بر آنان مىخواندند و
مىگفتند: ما نیز بسان آنچه محمد صلى الله علیه وآله آورده است، آوردهایم
و بدین وسیله با راه و رسم انسانساز و دعوت نجاتبخش آن حضرت مخالفت
مىورزیدند، و گمراهان نیز پس از شنیدن بافتههاى زشت و دروغ آنان به
گمراهگرى پرداخته و اشعار آنان را به همه محافل مىبردند؛ آرى، اینگونه
بود كه این آیات فرود آمد و خدا روشنگرى فرمود كه از این شعرپردازانِ
دروغپرداز، تنها گمراهان پیروى مىكنند)
آیه شریفه در توصیف شاعرانی که مورد سرزنش هستند را اینگونه توصیف می کند:
1ـ رهبرى گمراهان:
2ـ گفتار آنان را حد و مرزى نیست. چه بسا باطل را حق جلوه داده، و احیاناً حق را در نظر مردم، بد معرفى مىكنند (فى كل واد یهیمون).
3ـ چون به گفته خود معتقد نیستند، به هنگام عمل، به آنچه مىگویند عمل نمى كنند. (و أنّهم یقولن مإ؛ ّّ لا یفعلون).
بنابراین هر نوع سرودهاى كه احساسات پاک و شورانگیز گوینده در آن، از عشق
به بیان حقیقت، مبارزه با باطل و دعوت به كارهاى نیك سرچشمه گیرد، این شعر
و گوینده آن، مشمول آیههاى دیگرى خواهند بود كه به دنبال این آیات به
عنوان استثناء وارد شدهاند، چنانكه مىفرماید:
«
إِلَّا
الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِیرًا
وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا
أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ» .(3)
«
مگر
افرادى كه به خدا ایمان دارند و عمل نیك انجام مىدهند و بسیار خدا را یاد
مىكنند و در برابر ستمى كه كشیدهاند، دادخواهى مىكنند».
ناگفته پیدا است كه هر گوینده و سرایندهاى كه زیر بناى افكار و سخنان او
را ایمان به خدا، عمل صالح، یاد خدا، و انتقام از ستمگران تشكیل دهد، در
اشعار و گفتار وى جز حكمت، موعظه، ترویج حق، و نابود ساختن باطل، چیزى
پیدا نمىشود.
از این نظر، پیامبر عالیقدر اسلام(ص) درباره این دسته از شعرا فرموده است:
«ان من الشعر لحكمة». «پارهاى از شعرها دانش و حكمت است» (4). و لذا هنگامى كه از حضرت صادق(ع) درباره معنى آیه مورد بحث سئوال شد، امام
فرمود: «مقصود، داستان سرایان دوران جاهلیت هستند كه به عنوان سرگرمى
نادرست اشعارى را مىسرودند» .(5)
مفسران نقل مىكنند: هنگامى كه آیات فوق نازل گردید، گروهى از شاعران عصر
رسالت كه همگى به وسیله اشعار خود از اسلام و مسلمانان حمایت مىكردند،
خدمت پیامبر(ص) رسیدند و گفتند: بنابراین سرانجام زندگى ما جز تباهى چیزى
نیست.
در این موقع، آیه «الا الذین آمنوا» - تا آخر - نازل گردید، و گروه
با ایمانى را كه به خاطر حق و عشق به معنویت، شعر مىگویند، استثناء نمود
.(6) شعراء در پیشگاه پیشوایان معصوم(ع) تأثیر یك شعر آموزنده و یك سروده مفید در روحیه
اجتماع، قابل انكار نیست. و گاهى آن چنان قدرت آفرین است كه چیز دیگرى
نمىتواند جایگزین آن گردد.
از این رو، پیشوایان اسلام همواره از سرودههاى شاعران با هدف استقبال
نموده، و آنها را مورد احترام و محبت خود قرار مىدادند. روزى كه دعاى
پیامبر(ص) درباره نزول باران مستجاب گردید، به یاد عموى خویش ابوطالب(ع)
افتاد و فرمود: اگر ابوطالب زنده بود، از دیدن این منظره شاد و خرسند
مىشد. آیا كسى هست كه شعر او را براى ما بخواند؟ یكى برخاست و گفت:
ظاهراً مقصود شما این شعر است:
«و ما حملت من ناقة ظهرها ابرّ و اوفى ذمّة من محمد»
«هیچ مركبى در جهان، كسى را بر پشت خود حمل نكرده است كه نیكوكارتر و با وفاتر از محمد باشد».
پیامبر فرمود: گوینده این شعر، حسان بن ثابت است. در این لحظه على(ع)
برخاست و اشعارى چند از سرودههاى پدر والامقام خود ابوطالب را خواند، كه
نخستین بیت آن، این است:
«و ابیض یستسقى الغمام بوجهه ثمال الیتامى عصمة للارامل»
«چهره روشنى كه به احترام آن، باران از ابر درخواست مىشود، شخصیتى كه پناهگاه یتیمان و نگهبان بیوه زنان است».
سپس یكى از افراد طایفه بنى كنانه برخاست و از حضرتش اجازه گرفت كه اشعارى
را كه درباره آن حضرت سروده بود، بخواند. حضرت اجازه داد و او اشعار خود
را خواند. پیامبر درباره او چنین دعا فرمود:
«لك لكل بیت قلته بیت فى الجنة».
«در برابر هر بیتى از این اشعار خانهاى در بهشت دارى» .(7)
پیامبر اکرم (ص):
مرد با
ایمان با شمشیر و زبان خود از حریم حق دفاع مىكند. به خدایى كه جان من در
دست او است، سرودههاى شما بسان تیرى است كه به قلب و چشم دشمن مىنشیند
تقدیرى كه امام سجاد(ع) از «فرزدق» و حضرت صادق(ع) از هاشمیات«كمیت» و امام رضا(ع) از «دعبل خزاعى» نمودند، معروف و مشهور است.
به دلیل اثرات بارزى كه شعر در میدان دفاع از حق و زنده ساختن حقیقت، از
خود مىگذارد، هنگامى كه عبدالرحمن بن كعب از پیامبر اكرم درباره شعر سؤال
نمود، آن حضرت چنین پاسخ داد:
«ان المؤمن مجاهد بسیفه و لسانه فو الذى نفسى بیده لكأنما ینضحونهم بالنبل» .(8)
«مرد با ایمان با شمشیر و زبان خود از حریم حق دفاع مىكند. به خدایى كه
جان من در دست او است، سرودههاى شما بسان تیرى است كه به قلب و چشم دشمن
مىنشیند» .(9)