سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 21 ارديبهشت 1404
    15 ذو القعدة 1446
      Sunday 11 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        امام علی ع :خودپسندی سر آغاز کم خردی است.

        يکشنبه ۲۱ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        نگاه من...
        ارسال شده توسط

        گلی

        در تاریخ : شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲ ۲۱:۵۶
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۴۱۵ | نظرات : ۲۲

        بحث پيرامون ِ من هست..نه كس ِ ديگه و يا چيز ِ ديگه. همه چيز از يه نقطه شروع ميشه و به همون نقطه هم ختم ميشه..آغاز و پايان خداست.. وصال با جهل،فراق براي رسيدن به علم و در پايان وصال و جاودانگي ِ عالمانه. زمان شبيه دايره هاي موازي پيش ميره..هر سال،روز و لحظه ي تولدمون درست موازي ِ همون نقطه ي ابتدائي هست،تولد! هر لحظه موازي ِ لحظلاتي در سالها و ماه ها و روز هاي قبل هست. و ما روي اين كره ي خاكي دور خودمون ميپيچيم و بزرگتر ميشيم،يا به سمت بالا ميريم و يا پايين.. اونقدر بزرگ ميشيم كه ديگه تو اين دنيا فضاي بازي نميمونه..موازاتي نيست..به خودمون برخورد ميكنيم و مرگ! آدمهايي كه ميميرن 2 دسته اند.. تنها شباهتشون اصلاح ناپذيري هست.. گروه اول اونايي هستن كه به حداقل يا حداكثر ِ چيزي كه بايد برسن،رسيدن..ممكنه به پايينترين حد ِ انسانيتشون رسيده باشن اما ديگه ازون بالاتر نميتونن برن(اصلاح ناپذيرن)،اگر سالها وقت هم داشته باشن فايده اي نداره. گروه دوم اونايي هستن كه به حداقل يا حداكثر حيوانيتشون رسيدن و اميدي به اصلاحشون نيست حتي اگه سالها وقت داشته باشن. الان كه نگاه ميكنم همه ي آدمها(همه ي مطلق نع،به سمت همه ميل ميكنه)فروشنده اند،ذره ذره خداييشون رو ميفروشن و حيواني ميشن.اين دردناك ترين نوع فروختن هست اما زشت ترين نوعش فروختن ِ كسي ست كه خريدارت هست. به آدما كه نگاه ميكنم حباب هاي زيبايي رو ميبينم،پشت چهره هاي دست كاري شده و لباس هاي رنگارنگ. نزديكتر كه ميري،روحت كه به روحشون ميخوره يهو متلاشي ميشن،تازه ميفهمي كه هيچ چي نيستن جز ذرات ريز ِ ريز ِ ريز. يه دسته از آدمها عاقلند،باهوش نه ها،عاقل! ميفهمن،ميبينن سود واقعي تو دستاي خداست..همون اول ِكار يه چشم ميگن و راه ميفتن تا رسيدن. يه دسته از آدما جاهلند،كودن نه،جاهل! سود كاذب رو ميبينن،دو دستي ميچسبن بهش،ما هم به اشتباه بهشون ميگيم زرنگ،زيرك،چه ميدونم ازين جور القاب! يه دسته ي سومي هم هست كه نه عاقلند و نه جاهل،اون آدما كه تعدادشون هم خيلي كمه،عاشقن،عاشق! سود نميفهمن چيه،فقط عشق رو ميفهمن،خود ِ خود ِ خدا،دنبال بهترين معشوق ميگردن. بعضي ها هم هنوز مثل منند،كمي عاقلند،كمي جاهل و كمي عاشق،گم اند..اگه زود به خودشون نيان هيچ چي از بودنشون به دست نمیارن.البته همه ی آدمها اولش جزو این دسته اند اونایی که هنوز راهشون رو پیدا نکردن.درگیر تناقض های روحی هستن و گیج و پریشان. بحث بحث ِ منه..نگاه ِ من..فقط همين! شايد اين تارهاي درهم تنيده ي توهم ادامه داشت! شايد...

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۹۲۹ در تاریخ شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲ ۲۱:۵۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1