سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 22 فروردين 1404
    13 شوال 1446
      Friday 11 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

        جمعه ۲۲ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
        ارسال شده توسط

        امیر ابراهیمی

        در تاریخ : سه شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲ ۱۴:۰۴
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۲۵۲ | نظرات : ۲۰

        سلام و درود....
        روح پدرم شاد که میگفت به استاد
        فرزند مرا هیچ میاموز بجز عشق..
        چندی قبل به وبلاگ یکی از شاعران عزیز سرکی کشیدم و چون موضوع بسیار خوب و کاربردی داشت؛ نظرمو جلب کرد و  متنی از باب تخصص آکادمیک خودم نوشتم.
        حتما شما هم آن مطلب را که راجع به اینترنت و تاثیرات آن بر روی خانواده ها بود..
        متن و مطلب کاربردی که اتفاقا در چند روز گذشته بارها با دوستان و همکارانم در محیط اداری راجع به اون حرف زده و کنفرانس هفتگی من هم در این مورد به همکارانم ارایه شد که خیلی مورد استقبال قرار گرفت..
        خلاصه اینکه دوست بزرگواری در یک پیام خصوصی بمن پیشنهاد د اد که این مبحث کاربردی اینترنت را ادامه بدهیم و بطور جامع و کامل و همه جانبه تحلیلی علمی داشته باشیم و همچنین یکی دیگر از هنرمندان سایت که دبیر آموزش پرورش هستند؛نظریات منطقی و علمی را نگارش کردند...
        فقط در پیامی که دوست هنرمندم برای بنده ارسال کرده بود؛یک جمله ای نوشته شده که یکجورایی بهم برخورد و ناراحت شدم..
        عین نوشته را کپی میکنم. شاید من خیلی حساس هستم..ولی::
        منتظر پستهای شما هستم. خواهشمندم"مضایقه" نفرمایید.!!!!
        خداییش از این قضاوت ایشان که من آدم "مضایقه" کن هستم؛جا خوردم و باعث شد که  پست و وبلاگ را فعال کنم و در هر هفته یک پست کاربردی و تخصصی بزارم..
        ولی ترجیح دادم که برای روان شدن دستم و شروع اولیه،از گذاشتن پستهایی از "فال حافظ شروع کنم و بعدش به مسایل علمی برسم..
        آخه در دوران دانشجویی هم در درس ادبیات 2 برای حفظ کردن و درست خواندن یک غزل حافظ، 4 نمره کلاسی تقدیم دانشجو میشد...
        عجب استاد هنرمندیکه اینگونه دانشجویان رشته های علوم پزشکی و پیراپزشکی ره بسمت حافظ سوق میداد.روحش شاد و روانش پاک.
        با تشکر و تقدیر فراوان از مدیریت محترم سایت و استاد فرزانه جناب آقای سید حاج فکری(ملحق) که این همه امکانات را فراهم آورده تا هنرمندان جوان در کنار هنرمندان صاحب نام و قدیمی؛ درس بگیرند و  و سروده هایشان را عرضه کنند..
        بااحترام به تمامی دوستان و اساتید و هنرمندان،وبلاگم را با غزلی از حافظ کلید میزنم...
        تا چه قبول افتد و چه در نظر آید....
        ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
         
        دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
        نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند

        عتاب یار پری چهره عاشقانه بکِش

        که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند

        ز مُلک تا ملکوتش حجاب بردارند

        هر آن که خدمت جام جهان نما بکند

        طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک

        چو دَرد در تو نبیند که را دوا بکند؟

        تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار

        که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند

        ز بخت خفته ملولم بود که بیداری

        به وقت فاتحۀ صبح یک دعا بکند

        بسوخت حافظ و بویی به زلف یار نبرد

        مگر دلالت این دولتش صبا بکند
        ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
        با ارادت و تقدیم به همه دوستان و هنرمندان عزیز..

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۸۱۹ در تاریخ سه شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲ ۱۴:۰۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        سید مرتضی سیدی

        زان یار دلنوازم شکری ست با شکایت ااا گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت اااااااااااااا عشقت رسد به فریاد ار خود بسان حافظ ااا قرآن زبر بخوانی با چارده روایت
        طاهره بختیاری

        تو آموختی و حالا نیز درسهایت را به دیگران آموز
        سید مرتضی سیدی

        معلمت همه شوخی و دلبری آموخت جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین به چین زلف تو آید به بتگری آموخت هزار بلبلِ دستانسرای عاشق را بباید از تو سخن گفتنِ دری آموخت برفت رونق بازار آفتاب و قمر از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت همه قبیله من عالمان دین بودند مرا معلم عشق تو شاعری آموخت مرا به شاعری آموخت روزگار آن گه که چشم مست تو دیدم که ساحری آموخت
        شاهزاده خانوم

        دل های ما به صحن حرم خوش نمی شود ااا ما هم چنان کبوتر بی آشیانه ایم
        محمد حسنی

        م گفته ها را شنیدیم ناگفته ها را در بغضی فرو بردیم دیدیم رسیدن ز گفته ها نمی آید

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1