سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        زلال انقلابی در وجه درونی وبیرونی شکل شعر
        ارسال شده توسط

        بهزاد چهارتنگی ( خاموش )

        در تاریخ : دوشنبه ۱۰ تير ۱۳۹۲ ۱۸:۱۸
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۶۱۲ | نظرات : ۲۱

        به نام خدا
        خداوند شاه و گدا
        عزیزی که جان مرا خلق کرد
        توکّل در این ابتدا
        بدان مقتدا                                    
         زلال انقلابی در وجه درونی وبیرونی شکل شعر :
        مقدمه :
        نزدیک به سه سال است که در بوستان شعر و ادب گلی زیبا سر برآورده که شمیم بهشتی اش جان های عاشق را سرمست کرده، هرچند که  در این مدت کوتاه بادهای ناموافق از هر دری وزیده تا این نهال نو رسیده را در نطفه بخشکانند،امّا همچنان به رشد و نمو خود ادامه داده و به لطف یزدان پاک به درختی تنومند مبدل خواهد شد.
        قبل از آنکه بخواهم در مورد تحول بوجود آمده در شعر و ادبیات امروز سخنی به میان بیاورم ، باید گفت که جناب ابوالفضل عظیمی بیلوردی متخلص به ( دادا ) تئوریسین و پدر شعر زلال خود در مقالات و نوشته های متعدد در مورد قواعد و نظامات موجود در این سبک نوین کلامشان نافذ و روشن است .حقیر هرگز قصد آن ندارم که بخواهم نظر مخالفی را عوض کنم ؛ زیرا اینگونه که معلوم است " آب در هاون کوبیدن است "
        پیدایش شعر نو و جنجال های بوجود آمده در آن زمان:
        دوستان را ارجاع می دهم به همان دهه ی نخستین پیدایش شعر نو و جنجال هایی که در آن زمان بوجود آمد . در آن زمان نیز مانند امروز عده ای به مخالفت با سبک جدید ( شعر نو ) به پا خاستند و همواره اشعار نیما را به سخره می گرفتند . پس از انتشار شعر ( افسانه ) در مجله ی قرن بیستم ، نیما در نامه ای به مسؤل آن ( میرزاده ی عشقی ) چنین می نویسد که :     (( شعر افسانه را می خوانند، بالبدیهه به همان وزن ، یک شعر بدون معنا از خودشان می سازند ، به آن می افزایند ؛ دو بار ، سه بار ، از سر گرفته ، می خوانند و می خندند ... من اقلا ً توانسته ام وسیله ی تفریح و خنده ی آنها را فراهم کنم . این هم یک نوع هنر است . بالعکس ، همین وسیله چند سال بعد آنها را هدایت خواهد کردد...من هیچ متألم نمی شوم. به جای فکر طولانی در ایرادات آنها با کمال اطمینان به عقیده ی خود ، شعر می گویم ... ملّت دریاست ، اگر یک روز ساکت ماند، بالاخره یک روز منقلب خواهد شد . ))
        دوباره تاریخ در حال تکرار است سبکی جدید پا به عرصه گذاشته و دوباره عده ای خود را علامه ی دهر می دانند و تجدد و نو گرایی را به سخره گرفته هریک به نوعی ساز مخالفت کوک می کند . همچنانکه در زمان پیدایش شعر نو نیز شاعران  بزرگی چون ایرج میرزا ، نیما و شعر نو پای او را به سخره گرفته و در ذمّ آن اینگونه سرودکه :  
        " انقلاب ادبی محکم شد
        فارسی با عربی توام شد 
        در تجدید و تجدّد وا شد
        ادبیات شلم شوربا   شد
        تا شد از شعر برون وزن و روی
        یافت کاخ ادبیات نوی
        می کنم قافیه ها را پس و پیش
        تا شوم نابغه ی دوره ی خویش
        همه گویند که من استادم
        در سخن داد تجدّد دادم
        ...
        این جوانان که تجدّد طلبند
        راستی ، دشمن علم و ادبند .
        آری این نظر ایرج میرزا شاعر سنتگرای  آن روزگار در مورد نیما و انقلاب ادبی بوجود آمده بوده که گذشت زمان  حقانیت نیما و شعر نو را به اثبات رساند . ودر مورد شعر زلال نیز بی شک اینگونه خواهد شد.
        هدف از ارائه ی این مقاله :
        هدف حقیر از نگاشتن چنین مقاله ای نه در جهت تملق و نه بخاطر تعارفات روزمره ی معمول است .زیرا که جناب بیلوردی را از روی سروده ها و نوشته هایش می شناسم او تُرکی است که در تبریز با قلم ، نقش خیال می زند بر گُرده ی این کوه ، و حقیر بختیاری زاده ای هستم از دیار فراموش شده ی زاگرس فرزند کوه های سر به فلک   کشیده ی زردکوه ، مُنگَشت و تنوش که در روستای چهارتنگ از توابع شهرستان ایذه متولد شده و صداقت و راستی را از قومی به ارث برده ام که دلشان زلال و زبانشان گویای حقیقت است . اینها را گفتم تا شبهه ای ایجاد نگردد از جهت اینکه عده ای بگویند فلانی مقاله ای نوشت به حمایت کسی که هم تبارش بوده و... شاید برخی دوستان و شاعران عزیز و کسانی که ساز مخالف زده اند هنوز به حقّانیّت زلال نرسیده باشند من نیز بر کسی خرده نمی گیرم. امّا نمی توانم روشنایی خورشید را ببینم و انکار کنم.
        و امّا قبل از هرگونه پیش داوری در مورد (( شعر زلال )) و اینکه آیا در این برهه از زمان این زمزمه های نوین می تواند نوید بخش یک انقلاب ادبی باشد یا نه به بررسی ساختار کلی شعر و مزایای این قالب نوین و جذّاب خواهم پرداخت و قضاوت را بر عهده ی مخاطبان و خوانندگان آگاه و ادب دوست وا می گذارم .
        شعر چیست؟ و چه مؤلفه هایی باید داشته باشد:
        ابتدا می خواهیم ببینیم شعر چیست ؟ و آیا می شود به این دلنوشته ها ( زلال ) شعر گفت ، یا خیر، در ابتدانگاهی می اندازیم به تعریف شعر از دیدگاه محمدرضا شفیعی کدکنی در کتاب"ا َدْوارِ شعر فارسی"«شعر گره خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبانی آهنگین شکل گرفته است.» در این تعریف پنج عنصر اصلی دیده می شود که هر شعر ، به گونه ای از هر کدام از آن پنج عنصر برخوردار است.
        الف.عاطفه :یا احساس ، زمینه ی درونی و معنوی شعر است ، به اعتبار کیفیت برخورد شاعر با جهان خارج و حوادث پیرامونش. نوع عواطف هر کسی ، سایه ای است از من او. (شفیعی کدکنی،1380 : 100-86)
        بی گمان مهمترین عنصر شعر که باید دیگر عناصر در خدمت آن باشند ، عنصر عاطفه است که زندگی و حیات انسانی را در صور مختلف خود ترسیم می کند. باید این عنصر بر دیگر عناصر فرمانروا باشد، یعنی آنها در خدمت این عنصر باشند نه این که عاطفه در خدمت آنها. چرا که شعر چیزی نیست مگر تصویری از حیات. آنجا که عاطفه نباشد، پویایی حیات و سریان زندگی وجود ندارد و در حقیقت شعر ِ بی عاطفه، شعری است مرده و هر قدر عناصر دیگر در آن چشم گیر باشند نمی توانند جای ضعف و کمبود حیات را در آن جبران کنند.
        ب.تخیل:عبارت است از کوششی که ذهن هنرمند در کشف روابط پنهانی اشیاء دارد. به تعبیر دیگر، تخیل نیرویی است که به شاعر امکان آن را می دهد که میان مفاهیم و اشیاء ارتباط برقرار کند، پل بزند و چیزی را که قبل از او ، دیگری در نیافته ، دریابد. (همان:89)
        ج.زبان:عاطفه و تخیل در شعر نیازمند زبان هستند که ظرف ارائه ی آنها باشد. زبان یکی از عناصر بسیار مهم در شعر است. همه می دانند که زبان امر ثابت و منجمدی نیست و هر لحظه در حال پویایی و تغییرات تدریجی است. بنابراین با تغییرات زندگی و آمدن نیازمندی های جدید و از بین رفتن بعضی مفاهیم ، هر زبان مقداری لغت را ، از راه ساختن و یا از راه قرض گرفتن از زبانی بیگانه ، در خود به وجود می آورد.محور همه ی تحولات شعر «زبان و روابط اجزای زبان است » .
        در بررسی زبان شاعر، یا یک دوره شعری، می توان این نکات را مورد بررسی قرار داد:
        1-واژگان :بی گمان یک شاعر بزرگ ، به مناسبت نیازمندی هایی که در ارائه ی عواطف و تخیل خویش دارد و براثر داشتن پشتوانه ی فرهنگی پهناور، از واژگان وسیع و گسترده ای بر خوردار است. (همان:92)
        2-ترکیبات:اگر چه ترکیبات را باید در شمار واژگان به حساب آورد ، ولی از این باب که دارای اهمیت است جداگانه مورد بحث قرار می گیرد. می دانیم که هر شاعر بزرگ ، در طول روزگار شاعری، مقداری ترکیب تازه در زبان شعری خود می آفریند که می تواند مورد استفاده گویندگان پس از او قرار گیرد. زبان فارسی ، به لحاظ قدرت امکانات ترکیبی ، یکی از نیرومندترین زبان هاست.
        3-نحو: یعنی میزان توانایی شاعر در طرز قرار دادن اجزای جمله به تناسبی که نیاز دارد. یکی از مهمترین نکته ها در شعر و به طور کلی در هنرهایی که با کلمه سرو کار دارند، بلاغت جمله است، یعنی آگاهی از طرز کاربرد اجزای جمله. تفاوت سعدی با سیف الدین فرغانی که معاصر هم هستند و هردو غزل گفته اند، در این است که سعدی از رموز بلاغت جمله آگاه تر است ولی سیف فرغانی این تسلط را ندارد. (همان:93)
        د.آهنگ :هر گونه تناسبی، خواه صوتی ، خواه معنوی، می تواند در حوزه ی تعریفی آهنگ قرار گیرد. بنابراین ، منظور از آهنگ فقط وزن شعر نیست، بلکه مجموعه ی تناسبهایی است که در یک شعر می تواند مورد بررسی قرار گیرد و عبارت است از:
         1-موسیقی بیرونی شعر:همان چیزی که وزن عروضی خوانده می شود و چشم گیرترین عامل، عامل وزن است که آشکارترین موسیقی را همراه دارد.
        2-موسیقی کناری:منظور تناسبی است که از رهگذر هماهنگی دو کلمه یا دو حرف در آخر مصراع ها دیده می شود. مثل «خواب »و «آب» که در حقیقت صامت و مصوت های مشترک سبب می شوند گوش لذتی ببرد.موسیقی کناری همان موسیقی قافیه و ردیف است که بتواند در پایان مصراع ها موسیقی ای از این دست به وجود آورد.
        3-موسیقی درونی:منظور از موسیقی داخلی یا درونی مجموعه تناسب هایی است که میان صامت ها و مصوت های کلمات یک شعر ممکن است وجود داشته باشد.
        4-موسیقی معنوی: هر نوع تناسب را می توانیم در قلمرو آهنگ قرار دهیم، تناسبهای معنوی در این حوزه قرار می گیرند.آنچه قدما، طباق و تضاد و مراعات النظیر و...خوانده اند، همه تناسب های معنوی مفاهیم و کلمات است. این تناسب ها اجزای شعر را از درون به هم پیوند می بخشند و در استحکام فرم تأثیر بسیار دارند.
        هـ . شکل:هر شعر دو شکل یا قالب یا صورت دارد، یکی شکل ظاهری که عبارت است از طرز ترکیب مصراع ها و ابیات با یکدیگر به اعتبار قافیه و ردیف و گاه وزن. این همان چیزی است که در اصطلاح قدیم ، قصیده ، غزل ، قطعه و..... را از یکدیگر جدا می کرد.اما شکل شعر یا صورت شعر ، یک مفهوم عمیق تر هم می تواند داشته باشد و آن مسئله ی شکلِ درونی یا فرم ذهنی آن است که به طور خلاصه عبارت است از مسئله ی پیوستگی عناصر مختلف یک شعر در ترکیب عمومی آن. (شفیعی کدکنی،1380 :97-98 )
        با توجه به توضیحات فوق و نگاهی به یک شعر زلال (عروضی قافیه دار ) می توان هر پنج عنصر فوق را در این نوع شعر به خوبی ملاحظه نمود .
         
        کوفه در غوغا
        شرمگین آب از  لب مولا
        می گدازد مثل آتش در نیستان ، درد
        سینه ام می سوزد از داغی که دارد لاله از صحرا
        ننگ باد این رنگ ، این تذویرخون آشام
        آل بوسفیان شود رسوا
        ظهر  عاشورا
        .
        بی گمان فردا
        شام  تلخی  می شود بر پا
        شیون اندرشیون از هفت آسمان خیزد
        شور شامی ، سور و ساتی شوم ، فردا می کند بلوا
        روی  نیزه  برگ هایی  سرخ ، در تاریخ
        ابن سعدو شمر و شامی ها
        لعن  در  دنیا
         
           از مجموعه ی : خیالی زلال
          (  بهزاد چهارتنگی ( خاموش
         
        حال خدمت دوستان عزیز عرض می کنم آیا نمی شود به نوشته ی بالا شعر گفت ؟آیا دارای ریتم و موسیقی نیست ؟ آیا از یک نظام و منطق از پیش تعیین شده عبورنکرده است ؟ آیا آرایه های ادبی در آن به خوبی بکار نرفته است ؟ آیا دارای یک قالب جذاب و زبانی ساده و زلال نیست ؟  آیا تمام مؤلفه های قالب و سبک جدید بودن در شکل گفتار و نوشتارشعر را ندارد؟ و آیا می توان این را با دیگر قالب ها مقایسه نمود؟
        شعر زلال درهم وجه درونی شکل شعر و هم در وجه بیرونی شعر دارای خصوصیات منحصری به فردی است که در دیگر قوالب شعری کمتر به چشم می خورد .
        الف: وجه درونی شکل : وجه درونی شکل یا ساخت شعر همان کیفیت ترکیب عناصر تشکیل دهنده ی کل یک شعر است که در آغاز ، پایان ، گذرگاه ها ، پیوندگاه ها، کیفیت ارتباط تصاویر و مفاهیم ، هماهنگی کلمات و اشیاء با تصاویر و مفهوم کلی نمودار می گردد. و این خود یکی از خصیصه های بارز شعر زلال است .زلال همانگونه  که از اسمش معلوم است زلال است و بی ریا حرفش را رُک و بی پرده می گوید . در ساختار درونی خود تمام واژه ها به هم چفت می شوند برای خلق یک ایماژ و تصویری واحد ،نوعی انسجام درونی دارد . در حالی که مثلا در قالب غزل مخصوصا غزل سبک هندی پراکندگی و استقلال بیت ها نوعی عدم انسجام درونی در شعر را به همراه داشته است . در همه ی قالب های کهن بجز رباعی همه به نوعی با این نقیصه سر و کار دارند . هرچند که شاید همین نقیصه نوعی زیبا شناسانه در این قالب ها باشد . در شعر نو نیز آنگونه که باید شاعر فارغ از این نوع دیدگاه نبوده و نتوانسته انسجام واژه ها را در کلّیت شعری حفظ کند مخصوصا در شعر سپید  که در اکثر سروده ها ، شاعر در لفاف و پرده سخن می گوید و همچنین سطر ها و واژه ها آنگونه که باید در انسجام معنایی و دریک خط سیر  خلق معنایی واحد بکار نمی روند . و هر واژه و یا سطر می تواند معنایی جدا از کلّیت شعر را در خود داشته باشد . البته بحث حقیر این نیست که خدایی نکرده بخواهم قالب های کهن و یا شعر نو و ... را محکوم نمایم زیرا خودم علاقه ی شدیدی به شعر نو دارم و همه ی دوستانی که حقیر را می شناسند می دانند که  خود طرفدار شعر نو آن هم از نوع سپید هستم . اما شما خودتان قضاوت کنید نزدیک به یک قرن از تولد شعر نو گذشته است . هر کدام از شما دوستان چند شعر خوب از این سبک را در حافظه ی خود دارید . بجز مواردی محدود مثل آثار شاملو ، اخوان ، سهراب آن هم بعضی از آثارشان . تازه اگر شعر سپید باشد که دیگر تکلیفش مشخص است . امروزه ده ها هزار شاعر سپید نویس در ایران و دیگر کشورهای فارسی زبان وجود دارد اما خدا وکیلی اگر از آنها بخواهیم که مؤلفه های شعر سپید را بگویند و بخواهند ویژگی های ساختاری آن را بیان کنند چه جوابی خواهیم شنید؟
        ب: وجه بیرونی شکل :وجه بیرونی شکل شعر ، همان نمای بیرونی قالب شعر است که این وجه بارزترین مشخصه ی زلال است . در شعر زلال ، نحوه ی حرکت اوزان با صعود و نزولشان ، تصویر فتح قلّه ای را در وزن مصور مثلثی به تجسم ذهنی رسانده و فضای هندسی جالبی را نمایان می سازد . و در مجموع از نظر وجه درونی شکل (( زلال )) شعری است با طول و وزن پله ای که بطور مساوی از کم شروع شده و در کم نیز به اتمام می رسد . این نوع شعر دارای 5 الی 11 سطر می باشد که شکل هندسی شبیه یک شش ضلعی منظم را ترسیم می نماید .
        از نظر محتوا و بکار بردن واژه ها در قالب زلال ذکر این نکته ضروریست که (( هنر در بجا گذاشتن خشت است ، نه فقط در به کار بردن آن )) پس در شعر زلال هدف ، چینش واژه ها و ساختن شکل ظاهری نیست بلکه تمام واژه ها و ترکیبات و سطرهای (( قرینه )) باید در راستای خلق یک تصویر واحد باشند .اما متاسفانه گاهی در بین دوستان زلال سرا هم این نقیصه دیده شده مخصوصا در زلال عروضی قافیه دار برای اینکه بخواهند وزن را پر کنند گاهی مرتکب حشو می شوند . که باید در پی رفع این نقص باشند.
        در شعر زلال ساخت هر جزء به کیفیت آن در کل سطرها بستگی دارد ، مانند نت های موسیقی که در خلق یک هارمونی واحد و منسجم عمل می کنند . یکی از خصوصیات بارز زلال موسیقی منظم آن است، که به حالت منظم صعود و نزول می کند . مخصوصا در زلال عروضی که این خصیصه در دیگر قالب های شعری  وجود ندارد .
        حالا شما دوستان عزیز بیائید و یک شعر زلال  از نوع آزاد را با یک شعر سپید مقایسه کنید و خودتان قضاوت که کدامشان دارای نظام و قاعده هست و در کدامشان می شود صور خیال را همراه ضربآهنگ  ترسیم نمود.
         
        سرک می کشد سحر
        ومن به سایه سارهای ساده راضی ام .
        حوالی  همین حدود  بی عبور  بود  و  شاعری  غریب
        شعرهای ناتمام خویش را شرحه شرحه روی صفحه ی سیاه شب گریست .
        من چه ساده ام که درهجوم باد، دردهای خویش راگریستم .
        دیر  آمدی  چرا  ای بهار  سبز من ؟
        قاب شد به در نگاه من
         
        از مجموعه ی : خیالی زلال
          (  بهزاد چهارتنگی ( خاموش
         
        در قالب زلال آزاد دیگر با عروض و قافیه سر و کار نداریم در اینجا فقط از قانون هجا و ضرب آهنگ های دارای ریتم منظم در ساختار استفاده می کنیم حال آنکه در شعر سپید چنین قواعدی وجود ندارد . آنچه که زیبایی شعر زلال آزاد را می تواند چندین برابر نماید استفاده از آرایه ها مخصوصا واج آرایی در شعر است که می تواند نوعی موسیقی درونی در شعر را بوجود بیاورد . که در سروده ی فوق از این صنعت زیبا به خوبی استفاده شده است . و امّا آخرین کلام من این است که بیائید و در مورد شعر زلال انصاف را در نظر بگیریم و با منطق و ترازوی ادبیات آن را بسنجیم؛ شعر زلال آمده تا به ادبیات ما طراوت و شادابی ببخشد نه اینکه در مقابل قالب ها و سبک های دیگر قرار بگیرد تمام دوستانی که در دیگر قالب ها شعر می سرایند برای من و همه ی زلال سرایان محترم و عزیز هستند ما هرگز نگفته ایم که فلان قالب شعر خوب نیست و زلال از دیگر سبک ها بهتر و قوی تر است ، من فقط عرض می کنم که زلال هم می تواند یک قالب و سبک در ادبیات معاصرباشد  و اگر گاهی از قالبی در مقابل زلال حرفی به میان آمده هدف مقایسه مزیّت های زلال در مقابل قالب های شعری دیگر بوده ، پس زلال هرگز در پی انکار هیچ سبک و یا قالب دیگری نبوده است . تنها به دنبال به اثبات رساندن خویش است  . و هر شاعری خود می تواند انتخاب نماید که در چه سبک و قالبی شعرش را بسراید . البته زلال با توجه به تعاریف و قواعد نظام مندی که دارد  انشاا... در آینده ای بسیار نزدیک بیشتر از آن خواهیم شنید .
         
        منابع و ماخذ :
        1.مقالات جناب ابوالفضل عظیمی بیلوردی در مورد قواعد و قوانین شعر زلال
        2. کتاب ادوار شعر فارسی – دکتر شفیعی کدکنی-1390-نشرسخن
        3. تاریخ تحلیلی شعر نو – دکتر شمس لنگرودی-چاپ پنجم – دوره ی چهارجلدی 1387-نشرمرکز
        4.دفتر مجموعه شعر خیالی زلال – از بهزاد چهارتنگی ( خاموش )
        5.کتاب ازصبا تا نیما – یحیی آرین پور-1382-چاپ هشتم – دوره ی دوجلدی-نشرزوار-تهران     
                                 
                                        بهزاد چهارتنگی ( خاموش) مدرس زبان و ادبیات فارسی
                                                                هشتم تیرماه 1392  
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۷۱۴ در تاریخ دوشنبه ۱۰ تير ۱۳۹۲ ۱۸:۱۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2