باتشکر از جناب اخلاقی عزیز
-----------------------
همین است ابتدای سبز اوقاتی که می گویند
و سرشار گل است آن ارتفاعاتی که می گویند
بشارات زلالی از طلوع تازه ی نرگس
پیاپی می وزد از سمت میقاتی که می گویند
زمین در جست و جو، هرچند بی تابانه می چرخد
ولی پیداست دیگر آن علاماتی که می گویند
جهان این بار دیگر ایستاده با تمام خویش
کنار خیمه ی سبز ملاقاتی که می گویند
کنار جمعه ی موعود گلهای ظهور او
یکایک می دمد ، طبق روایاتی که می گویند
کنون از انتهای دشت های شرق می آید
صدای آخرین بند مناجاتی که می گویند
و خاک، این خاک تیره آسمانی می شود کم کم
در استقبال آن عاشق ترین ذاتی که می گویند
و فردا بی گمان این سمت عالم روی خواهد کرد
سر انجام عجیب اتفاقاتی که می گویند
------------------
زکریا اخلاقی
شعر پارسی/454
دلم به این همه آئینه رو نخواهد کرد
بجز نگاه تو را جستجو نخواهد کرد
پرنده ای که گرفتار پرزدن باشد
به آب و دانه و آواز خو نخواهد کرد
بیا مسافر چشمم که هیچ حادثه ای
نگاه پنجره را زیر و رو نخواهد کرد
به غیر نام تو ای التهاب رو حانی
دلم برای سرودن وضو نخواهد کرد
عزیز غائب من ، ای همیشه در خاطر
بجز تو را دل من آرزو نخواهد کرد
---------------
نرگس ایمانیان
شعر جوان/9