سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        من و یه بغل دلتنگی برای هشتمین ماه سپید شبای تارم...امام رضای(ع) خوبی ها
        ارسال شده توسط

        زهرا محمد زاده (زِلفِشـــه)

        در تاریخ : جمعه ۳۱ خرداد ۱۳۹۲ ۱۳:۴۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۲۴ | نظرات : ۱۷

         دیار عشق و ایمان (مشهد) - پاییز87
         حریم یار
         تصاویری ناب از حریم عشق در پابوسی هشتمین ماه سپید شبای تارم در غروب دلتنگ پاییز 87
         به نام خدای مهر و سلام
        خالق عشق و ختم کلام
        " زلفشه"
         با درودی به خدای عشق و ایمان
        و حال سلامی  به شما  گرامیان
        می نویسم از دلتنگی های بی امان
        برای امام رضای (ع) خوب و خوبان
        با دلی شکسته و  لبریز بغض باران
        "زلفشه"
        درگیر شدن به یک تغییری نابهنگام مرا دلتنگ دلتنگ کرده برای پابوسی امام دلها و حال که باید در حریم مهرش قدم زنان زمزمه ی عشق سر می دادم  در زنجیر پاگیر زمان اسیر
        و مرور می نمایم خاطرات گذشته را
        و بغض باران می کنم همه درد بی درمان را
        و می نویسم دلتنگیم را برای امام خوبی ها و لبریز اشک می شوم از شور نگاهش
        این واژه هایم را تنها می نویسم رو تن زخمی مهتاب ؛ زیرا دلتنگ تر از مهتاب ندیده ام در  شب تار
        این قصه ی دلتنگی دختری ست از تبار باران برای امام خوبان " هشتمین ماه سپید شبای تارم " امام رضای(ع) خوبی ها
         مولای عزیزم ؛

        گفته بودی بیا .....

        یادت هست .....؟

        آری.....حال آمده ام

        ببین حتی بهترین لباسهایم را هم پوشیده ام

        می خواهم برخلاف همیشه شیک باشم

        حتی با این دل شکسته عهد بسته ام تا  غصه هایم را در برکه ی آبی

        چشمان تر مهتاب بشورانم

        میدانی ؛ اصلا  « درد » پیش تو آوردن نهایت بدسلیقگی من است

        حتی قصد کرده ام قدم های روی خاک گذاشته ات را ببوسم

        که این بوسیدن ؛ نوش شفای من است

        عشق تو را به جان و دل عهد وفای من است

        تویی که حتی آلاله های دشت خیالم می شکفند با تابش خورشید وصالت...

        و آنگاه که برگ بید خاطره هایم سجده نافله می روند با قنوت سبز دستانت ؛

        نماز شکر  خوانم و زیر ربنای باران « رضا (ع ) رضا ( ع) » ی خود گویم

        و درودی فرستم بر فراز پژواک کوه.....

        آری

        کوه

        همان کوهی که با شنیدن قداست نامت زیر پا می نهد همه غرور آتشینش را...


        و همچو چکاوکی مست مست آوازه خوان شهر می گردم و سمفونی عشق

        تو را می سرایم برای لالایی مهتاب در آنسوی پهنه ی عشق

        می روم به آن دوردست ها و می نشینم پای دلتنگی مهتاب و می سرایم از غریبی و غربت   ؛ از غربت آفتاب

        آن دورتر ها  می روم که ابر هم دگر در گردونه ی عشق تو شوق باریدنش گرفته.

        بدان اینجا در شهر دلم ؛

        خورشید دگر در تسلسل زمان نیست


        اینجا در این قعر زمان

        در این تاریکی مغموم شهر

        در این ورطه ی عالم دهر

        کسوف تاریخ است

        بتاب بر شهر دلم که اینجا تنها تابنده به نور یقین  تو می گردد.......

        تو ای هشتمین ماه سپید شبهای تارم

        ***********
        به قلم  بارونی ( زهرا محمدزاده )......آخرین موسم احساس بهار 92
        http://www.sherenab.com/uploads/GetAttachment%20(1).jpghttp://www.sherenab.com/uploads/GetAttachment%20(2).jpg http://www.sherenab.com/uploads/GetAttachment.jpg

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۶۶۱ در تاریخ جمعه ۳۱ خرداد ۱۳۹۲ ۱۳:۴۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2