سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        ما بدین جا، نه پی حشمت و جاه آمده ایم ( قسمت اول )
        ارسال شده توسط

        مسعود موسی زاده

        در تاریخ : پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۲ ۱۳:۳۹
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۳۰۱ | نظرات : ۶

        آنها که محیط فضل و آداب شدند
         
        در جمع کمال، شمع اصحاب شدند
         
        ره زین شب تاریک، نبدند به روز
         
        گفتند فسانه ای و، در خواب شدند
         
        .............................................
         
        با درود
         
        درود و سپاس
         
        عزیزان و یاران، خواهران و برادران
         
        آنچه در این مقال می نگارم، بی پیش نویس است
         
        بی متن تنظیم شده از پیش، باشد که بهتر بر دل بنشیند
         
        آنهم در نیمه شامگاه و پاسی مانده تا بامداد
         
        تازه از راه رسیده ام
         
        برخی از بزرگواران، حقیر کمترین را می شناسند
         
        آنهم به فیض حضورم در سایتهای ادبی دیگر
         
        آنگاه هم که آمدم، بنا به دعوت و معرفی برخی عزیزان حاضر در این سایت بود، که تمامی از اهل فضل اند و
         
        ادب
         
        عزیزانی که چون حقیر، دل شکسته بودند و آزرده خاطر
         
        عزیزانی که با هزاران امید، روزها و شبهای خویش را بی چشم داشت و بی توقع، مبذول سایتهای ادبی دیگر
         
        فرمودند، تنها بدین امید که خلوت گاهی بیابند برای بیان آنچه در دل داشتند و برخامه می نگاشتند
         
        اما وقتی که به خویش آمدند،  بار عظیم دل شکستگی ها را بر شانه های احساس خویش دیدند
         
        یاران و عزیزان
         
        ما بدین جای، تنها بر یک حجت گرد آمده ایم
         
        و بر این ایمان حضور داریم تا از شرافت قلم بگوییم
         
        از روح متعال انسان بسراییم
         
        از دردهای لاعلاج آدمی بسراییم
         
        از بغضهای فرو خورده گوییم
         
        که ما را از دنیا همین بس است و لا غیر
         
        که ما را به مناسبات دنیایی کار نیست
         
        که اگر حساب دنیا سرمان می شد، شاعری پیشه نمی کردیم
         
        که حرف از احساس نمی زدیم
         
        که از آمال آدمی نمی سرودیم
         
        نیامدیم که ما را بخوانند
         
        که آمده ایم از ما بخوانند
         
        تا بدانند، آنچه ماناست ، ذات متعالی انسان است
         
        ما، در آن سرزمین بالیده ایم که بر سخنورانش فخر می ورزد
         
        ما فرزندان آن سرزمینیم که مردمانش را به فرهنگ می شناسند
         
        از همین روست که آسمان ادبمان، لبریز از ستارگانی ست که در مقام قیاس با ادیبان دیگر ممالک، کهکشانی
         
        را مانندند
         
        و از همین روست که ما حتی آنگاه که می خواهیم بر سلطانی از سلاطین خویش ببالیم، از میان چند صد
         
        سلطان تاریخ چند هزار ساله مان، بر کوروش بزرگ می بالیم
         
        که پیش از آنگه کشور گشا باشد و امپراطور دنیا، تجسم و معیار روح متعای انسان بود
         
        و از همین روست که بیش از تمام میراث وی، منشور او را ، که استوانه ای کوچک بیش نیست، بر تارک
         
        مفاخرمان می نشانیم
         
        .
         
        یاران
         
        عزیزان
         
        ما بدین جا، نه پی حشمت و جاه آمده ایم . . .
         
        ما آمده ایم که بسراییم
         
        بر محاسبات دنیایی
         
        ما را از میان تمام مظاهر دنیا، همین بس است
         
        و سعادتی عظیم خواهد بود
         
        اگر که مصرعی و بیتی، ماندگار گردد و ابدی
         
        تا چرخ گردون بر ما چه خواهد؟
         
        .
         
        موفق و پاینده باشید
         
        شاعرانگی تان مستدام و روزگار به کام
         
        تا درود دیگر بدرود
         
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۶۵۶ در تاریخ پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۲ ۱۳:۳۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2