سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 1 فروردين 1404
  • آغاز نوروز
22 رمضان 1446
  • شب قدر
Friday 21 Mar 2025

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

    جمعه ۱ فروردين

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    *روز ِ بیست و یکم*
    ارسال شده توسط

    شاهزاده خانوم

    در تاریخ : ۱۰ روز پیش
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۶۷ | نظرات : ۵۶

    از آخرین وداعت بیزارم
    در باور ِ روحم نمی‌گنجد
    *انتظار* چشم براه است و گوش به زنگ
    *امید* دلداری‌ام می‌دهد 
    و دائما از بیستم آمدنت حرف می‌زند
    بیستمی که جزیی از *نیمه‌ی پنهان ماه* شده است
     
    شب بیستم هر ماه
    *دلخوشی* 
    شومیز ِ تک‌رنگی می‌پوشد
    با دامن ِ فونی کوتاه 
    موهایش را می‌بافد
    و 
    پیس 
    پیس
    عطر دل‌انگیزی با رایحه‌ای خنک
    به دلخوشی‌های ساده‌اش می‌زند
     
    گوشه‌ی دنج ِ اتاق 
    *دلواپسی* ناخن‌هایش را می‌جود
    صدای ضرب پای *استرس* 
    سکوت اتاق را می‌شکند
    و دلخوشی‌های *دلخوشی* را 
    زیر سلطه‌ی *یأس* می‌برد
     
    نکند این‌ ماه نیز
    زبانم لال
    زبانم لال
    *بیستم* راهش را گم
    و ما را با وحشت *بیست و یکم* مواجه کند؟
     
    به ارواح ِ احساساتم قسم
    دلم برای این طفلک‌ها می‌سوزد
    وگرنه من که هر دو پایم در لجنزار جدایی فرو رفته است
     
    یک‌ربع مانده به بیستم
    پشت *پنجره* می‌ایستم 
    *پنجره*!
    به من لبخند می‌زند 
    هجوم *یأس‌های زرد* را از پشت ِ لبخند زورکیش می‌بینم 
    به روی خود نمی‌آورم
    دست گرمی روی شانه‌ام حس می‌کنم 
    برمی‌گردم 
    *امید* است
    بازوانم را می‌فشارد 
    و با تأیید سَر 
    امید خیره‌کننده‌ای به قلبم می‌دهد...
    *او* اصرار دارد
    که
    *بیستم می‌آید*
     
    «آغاز شمارش معکوس»
     
    10
    زنگ ِ خسته‌ی در
    خود را آماده لمس انگشتان هنرمندت می‌کند
    9
    *انتظار* پنجره را باز کرد
    8
    *دلخوشی* طبق معمول جلوی آینه رُژ لبش را تمدید می‌کند
    7
    *امید* مرا به آغوش فشرد
    6
    صدای پای *استرس* بیشتر شد
    5
    *دلواپسی* تمام ناخن‌هایش را جوید
    4
    *یأس‌های زرد* سر تا پایشان یخ زد
    3
    صورتم را روی سینه *امید* پنهان می‌کنم
    2
     
    1
    .
    .
     
    امروز
    بیست و یکم است
    و من در جهنم احساساتم اسیر هستم
    *بحران* بی‌وجدان از راه رسید
    پوزخند سنگینی بر لب داشت
    *استرس* هر چه *ناکامی* بود بر سر خود کوبید
    *دلواپسی* درگیرودار دلواپسی‌های جدید شد
    *انتظار* هاج و واج مانده بود چه کند؟...
    *دلخوشی* 
    تنها دلخوشیش که قاب عکس کوچکی از تو روی میز خاطرات بود؛ برداشت و مثل تمام دلخوشی‌های لوس به اتاق زیرشیروانی پناه برد...
    و اما *امید*
    در تمام وجودم
    خلاصه شد
    برای بیستم ماه بعد...
     
    *شاهزاده*

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۱۵۵۰۴ در تاریخ ۱۰ روز پیش در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1