سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 دی 1403
  • ميلاد حضرت عيسي مسيح عليه السلام
24 جمادى الثانية 1446
    Tuesday 24 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      سه شنبه ۴ دی

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      خولیو سزار گالان شاعر اسپانیایی
      ارسال شده توسط

      لیلا طیبی (صحرا)

      در تاریخ : يکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳ ۰۳:۵۸
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۵ | نظرات : ۰

      آقای "خولیو سزار گالان" شاعر اسپانیایی، که استاد دانشگاه ادبیات است، زاده‌ی کاسرس در اسپانیا است. 
      ایشان دارای مدرک دکترا در علوم تربیتی و مدرس مدعو در دانشگاه‌های اسپانیا و سخنران همایش‌های مختلف است.
      او در حال حاضر به عنوان استاد در دانشگاه اکسترمادورا مشغول به کار است.
      از او چندین مجموعه شعر منتشر و اشعارش به چند زبان ترجمه شده است.
      خولیو همچنین نمایشنامه‌هایی را هم برای نمایش صحنه در اسپانیا نوشته است.

      ◇ نمونه‌ی شعر:
      (۱)
      [عصر دو زیست]
      هرگز چنین نوری ندیده بودیم
      هنوز تابستان نشده بود
      با این‌همه دانه‌های کوچک نمک
      اهرامی سفید ساخته بودند
      و شعله نقره فام سپیده دمان
      عصر دو زیست
      متشکل از نور درخشان و کف بر افروخته بود.
      ما تیغه‌های نمک خیره بودیم
      سحر را درو کردیم و
      آتش را عصر دوزیست درخشان
      وام گرفتیم و کف و کف بیشتر
      اکنون روی جاده‌های این جزیره قدم می‌زنم
      بین دسته گل‌های عشاق و تاج گل‌های برای مردگان
      انگار مثل اسکیت باز ماهری سر می‌خورم
      و با کشش خورشید و باران ملایم تابستان
      وارد نور می‌شوم
      همان کششی که بیمارستان‌ها را خالی می‌کند
      و خاطره مراد ماه و گل‌های ریحان
      که از انگشتانت می‌رویند
      را به یادمان می‌آورد.
      حالا جزر و مد ما را به اکنون می‌برد
      و رنگ سفید را
      در آغوش امید تکثیر می‌کند.
      می‌خواهم تو را زیر این آسمان تماشا کنم
      آسمانی که ما را بی‌حرکت و خیره می‌کند
      مثل زمانی که اولین بار تو را دیدم
      و ما خود را به باد سپردیم
      مد دریا ما را به اکنون می‌برد
      و ای کاش می‌توانستم
      ساکت زیر آفتاب دراز بکشیم
      انگار همیشه در بهشت
      بوده‌ایم.
       
      گردآوری و نگارش:
      #لیلا_طیبی

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۵۲۱۴ در تاریخ يکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳ ۰۳:۵۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید
      ۲ شاعر این مطلب را خوانده اند

      الیاس امیرحسنی

      ،

      نیره صدری

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1