سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        فرزانه فرهبدنیا شاعر سبزواری
        ارسال شده توسط

        لیلا طیبی (صحرا)

        در تاریخ : ۲ هفته پیش
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۸ | نظرات : ۱

        بانو "فرزانه فرهبدنیا" شاعر، نویسنده، مجری و از بانوان فعال در عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی، در ۲۱ تیر ماه ۱۳۵۷ خورشیدی، در سبزوار دیده به جهان گشود.
        وی تحصیلات دوره‌ی کارشناسی خود را در رشته‌ی جغرافیا سپری کرده و از کارکنان صدا و سیمای مرکز همدان است. 
        او علاوه بر فعالیت‌های فرهنگی و هنری، چندین سال سابقه همکاری با آموزش و پرورش و کانون‌های فرهنگی شهرستان‌های نیشابور و سبزوار را دارد و از جمله سوابق شغلی‌اش می‌توان به مدیریت دو آموزشگاه زبان‌های خارجی و نیز معاونت آموزشی و معاونت پرورشی دبستان امام حسین در سبزوار، اشاره کرد.
        او به خاطر شغل پدرش که از افسران نیروی هوایی ارتش بود، در بسیاری از مناطق ایران سکونت داشته و کودکی‌اش در همه‌ی ایران پراکنده شده است.
        نخستین افتخار آوری‌اش در سال اول دبیرستان و با کسب مقام نخست استان در رشته نمایش‌نامه نویسی بود که بعدها همان نمایشنامه توسط دیگر هنرمندان، در کانون پرورش فکری اصفهان به شکل تئاتر درآمد. فعالیت‌های ادبی‌اش در قالب شعر و داستان، در دوران دانشجویی نیز ادامه یافت و منجر به کسب دو رتبه در جشنواره‌های شعر و داستان کشور و چندین رتبه در سطوح استان و شهرستان شد. او به خوشنویسی نیز علاقه‌مند است و دوره‌های آموزشی آن را طی کرده است.

        ◇ کتاب‌شناسی:
        - تو رنج می‌بافی - ۱۳۹۲ 
        - شب‌های بدون ماه 
         و...

        ◇ نمونه‌ی شعر:
        (۱)
        ای شهر من ای سرزمین نامداران
        ای آسمانت تا ابد خورشید باران
        پاچینه‌های دامن پاکت کویری
        گل می‌شکوفد از گلت اندر بهاران
        زیبای آز انگیز من ای شهر بیهق 
        ای سینه‌ات آماج چنگیز و تتاران
        بردارها سر دادی و غیرت ندادی
        ای ملک بیداری، دیار سربداران
        هر کوچه تو معبر شعر و غزل باد
        هر خانه‌ات میعادگاه نامداران
        ای دامنت گهواره ابن یمین‌ها 
        اسرارهایت افتخار روزگاران
        از بیهقی گشته ست پر آوازه تاریخ  
        نامش نگین تخت و تاج شهریاران
        خاکت طلاخیز و گواهش آن مشاهیر  
        با خیل این فرزانگان و هوشیاران
        تا سینه‌ی پر درد تو درمان پذیرد 
        با مرهم عشق آمدند آن غمگساران
        ما بیقراران تو ایم ای خاک پر مهر 
        تا در تو روید بار دیگر سبزواران
        دل خسته و جان پر امید و خنده بر لب 
        ما با تو می‌گردیم سبز و کامیاران.

        (۲)
        [اسير وهم]  
        به ابد می‌پيوست 
        لحظه در همهمه‌ی مبهم جوی 
        دشت باران زده نمناك‌تر از قصه‌ی تنهايی بود
        و پرستوها در منحنی مينايی 
        پی اثبات حقيقت بودند 
        باد با خود می‌برد
        عشق را، ايمان را
        و غروب آنجا، در گردنه حيران شده بود
        ذهن من اما 
        با نطفه‌ای از واژه و صوت
        هوس زادن يك حادثه داشت 
        ذهن من چيزی را در معبر باد
        وانهاده به عبور...
        واژه‌ها در گذر از روزنه‌ی ذهن گريزان شده‌اند 
        ذهن من اما 
        اينجا، به تماشا مانده است...
        هيچ رنگی، رنگی نيست 
        هيچ خوبی‌، خوبی 
        هيچ زشتی، زشتی 
        آدمی اما 
        در هيبت موهوم لغت زندانی است 
        ذهن من 
        در تپش زادن يك واژه به درد آمده است 
        آدمی كی معنی خواهد يافت؟
        پس كجا روح رها خواهد شد؟
        غليان همه حس‌های پُر از درد كجا خواهد خفت؟
        و در آشوب پر از فتنه‌ی ذهن 
        اثر سبز سرانگشت طبيعت به كجا خواهد خورد؟
        آدمی پس چه زمان
        رسته از هر غُل و زنجير 
        رها خواهد بود...؟
         
        گردآوری و نگارش:
        #لیلا_طیبی

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۵۱۸۵ در تاریخ ۲ هفته پیش در سایت شعر ناب ثبت گردید
        ۳ شاعر این مطلب را خوانده اند

        مهدی محمدی

        ،

        علی مزینانی عسکری

        ،

        لیلا طیبی (صحرا)

        نقدها و نظرات
        علی مزینانی عسکری
        ۲ هفته پیش
        درود بربانوی هنرمند و ادیب زادگاهم
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3