سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        تلخیصی بر کتاب دوردست‌ها
        ارسال شده توسط

        سعید فلاحی

        در تاریخ : دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳ ۰۱:۴۶
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۷ | نظرات : ۰

        کتاب دوردست‌ها 

        کتاب "دوردست‌ها" نوشته‌ی آقای "چائو ون شوان" نویسنده‌ی چینی است.
        این کتاب با تصویرگری خانم "برد پولسن" و ترجمه‌ی خانم "مرضیه زهیری هاشم‌آبادی"، توسط انتشارات میچیکا چاپ و نتتشر شده است.
        خانم پولسن دانش آموخته‌ی آکادمی سلطنتی هنر دانمارک است. او عاشق طبیعت است و دوست دارد آن را به تصویر بکشد.
        او تصاویری می‌آفریند که در آن‎‌ها حیوانات قهرمان‌های داستان هستند. خانم پولسن جایزه‌ی تصویرسازی وزارت فرهنگ دانمارک را دریافت کرده و هفت بار برنده‌ی جایزه‌ی انجمن هنر دانمارک شده است.
        ■●■
        داستان کتاب دوردست‌ها درباره‌ی یک قورباغه است. قورباغه‌ای که روی نیلوفری آبی نشست و همان‌جا ساکت ماند. 
        پرنده‌ای که در علف‌زار، کنار برکه در حال پیدا کردن غذا بود، چشمش به قورباغه افتاد و از او پرسید: «به چی نگاه می‌کنی؟»
        قورباغه جواب جالبی داد. او گفت: «یک قورباغه نباید فقط صید کردن حشره یا قورقور کردن بلد باشد، بلکه گاهی هم باید به دوردست‌ها نگاه کند.» 
        وقتی پرنده سوال کرد که در دوردست چیزی هم دیده است، قورباغه همان حرف قبلی را تکرار کرد.
        پرنده که این‌چنین دید رفت روی انبار کاهی نشست. گربه‌ای او را دید و متوجه شد دارد به دوردست نگاه می‌کند و وقتی سوال کرد چه چیزی در دوردست‌ها دیده است؟ پرنده هم تقریبا همان جوابی را داد که به قورباغه داده بود. بعد نوبت گربه شد و کبوتر و… و اینگونه ماجرا ادامه پیدا کرد.
        ■●■
        داستان این کتاب شبیه پایان بازی دومینو است. یعنی این‌که با حرکت اولیه‌ی قورباغه نظم طبیعی زندگی بعضی از حیوانات به هم ریخت.
        آن‌ها اگر قبلا فقط به فکر خوردن و خوابیدن بودند، اکنون شکل دیگری را تجربه می‌کنند. این‌که ساکت در جایی بنشینند و به افق خیره شوند. البته این به افق خیره شدن فقط نگاه کردن نیست. می‌تواند فکر کردن هم باشد.

        #زانا_کوردستانی 

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۵۱۶۲ در تاریخ دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳ ۰۱:۴۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2