شنبه ۱ دی
تمایز شعر و نظم
ارسال شده توسط نیما کشاورزی در تاریخ : پنجشنبه ۵ مهر ۱۴۰۳ ۱۱:۰۵
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۹ | نظرات : ۳
|
|
《شعر دانی چیست؟ مرواریدی از دریای عقل
شاعر، آن افسونگری کهاین طرفه مروارید سُفت
صنعت و سجع و قوافی هست نظم و نیست شعر
ای بسا ناظم که نظماش نیست الا حرف مفت
شعر آن باشد که خیزد از دل و جوشد ز لب
باز در دلها نشیند هرکجا گوشی شنفت
ای بسا شاعر که او در عم رخود نظمی نساخت
وی بسا ناظم که او در عمر خود شعری نگفت》
ادبیات امروز اروپا و ممالک پیشرفته گفتمان فلسفی و نقدش را از زبانشناسی میگیرد؛ زبانشناسیای که تمایز میان "نظم" و "شعر" را معتبر میشمارد.
از بعد زبانشناسیگ، نظم صرفاً مسئلهای صوریست که با آرایش لفظ سر_و_کار پیدا میکند اما در تعریف آنچه که از عهد ارسطو در بوطیقا تا شاگردان مسلماناش ابن سینا در "فنالشعر" و خواجه نصیرالدین توسی در "اساسالاقتباس" و "معیارالاشعار" همواره از مولفههای اساسی بوده بحث تصویر است.
"آندره برتون" در مقدمه لادنهای بنفش تصویر را حاصل جرقهی دو عبارت میداند.
البته با صرف تصویرپردازی شاعرانه نمیتوان به شعری با نگارههای علو دست یازید؛ استاد شفیعی کدکنی، مبحثی را مطرح میکند تحت عنوانِ "امکان ترکیب جدولی کلمات".
شما طبق این نظریه با ترکیبسازی اضافی از دو واژه ناهمگون میتوانید شاعرانگی را در کالبدِ زبانی یک عبارت بدمید؛ مثل دو اسم شناسنامه و درخت که با یک ترکیب اضافی تعلقی(شناسنامهی درخت) از زبان منطقپیروِ زبان به ساحتِ شعر درمیلغزد؛ ساحتی که به قول رومن یاکوبسن وظیفهاش اینست که نشان بدهد یک نشانه یا همآن یک دالّ تنها یک مدلول ندارد!
برای مثال واژه "نرگس"(که از نارکیسوس هلنی برگرفته شده) صرفاً بر نوعی خاصی از گل اطلاق نمیشود بلکه میتواند بار استعاری داشته باشد؛ استعاره از چشم.
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۵۱۳۲ در تاریخ پنجشنبه ۵ مهر ۱۴۰۳ ۱۱:۰۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.