شنبه ۱ دی
نظرسنجی از اعضای سایت
ارسال شده توسط محمد شریف صادقی در تاریخ : يکشنبه ۱۱ شهريور ۱۴۰۳ ۰۳:۰۸
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۶۳ | نظرات : ۱۰۱
|
|
میخواهم یک آمار از اعضای این سایت که مخاطبان خاص شعر هستند داشته باشم. در غزل/ قصیده /قطعه فارسی اگر قرار باشد بین یکی از این شش نفر:
شهریار
حسین منزوی
ملک الشعرای بهار
پروین اعتصامی
ابتهاج
سیمین بهبهانی
یکی را انتخاب کنید کدام را انتخاب میکنید؟ (می توانید دو نفر یا سه نفر را هم انتخاب کنید اما از چهار نفر و چهار به بالا خیر. ترجیحا فقط یک نفر).
و بین نوسرایان:
سهراب سپهری
فروع فرخزاد
مهدی اخوان ثالث
احمد شاملو
نیما یوشیج
کدام را انتخاب می کنید؟ ( باز هم به همان طریق غزل سرایان می توانید رای بدهید یعنی تا سه نفر).
از خانم های عزیز خواهشمندم متعصبانه رای ندید به پروین و فروغ😁😁😁 و آقایان نیز لطفا جنسیتی برخورد نکنند😁 (اسپویل: رای خود من به گروه اول پروین هستش و با توجه به شناختتون از سبک من در شعر این شاید موجب شگفتیتون بشه).
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۵۰۵۹ در تاریخ يکشنبه ۱۱ شهريور ۱۴۰۳ ۰۳:۰۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
درود ممنون. ای کاش میگفتید حالا | |
|
درود. ممنون از نظر خوبتان | |
|
درود بسیار هم عالی. بله من هم عمدتا طرفدار شعر ها هستم و آهنگ ها. اما وقتی بسامد شعرهای محبوبم در کسی بالاتر باشد این را مطرح میکنم. ممنون از نکته مهمی که گفتید | |
|
درود بر همه ی دوستان...از قفسه ی کتاب گاه گاهی کتابی بیرون میارم و ورق می زنم گاهی شاملو یا می چسبه گاهی فروغ گاهی سهراب ...اما دیوان حافظ و مولانا وعده ی روزانه است برام و همیشه ازش لذت میبرم...بقول استاد خوشروی عزیز...شعر باید دست مخاطب رو بگیره و با خودش بکشونه به کوچه های خیال و خاطره جوری که مخاطب سختی راه رو متوجه نشه از زیبایی منظره...ممنون | |
|
درود. چه خوب که اسم همشهری ما رو هم آوردید😁 | |
|
درود ممنون از آقای عزیزیان. حقیقتا حرف شما حق است و باید گزینه های بیشتری میبودند اما من قصد داشتم بین شاعران درگذشته (که البته مرحوم بهمنی تازه درگذشته اند) انتخاب های باشد چون شاعران زنده هنوز در حال تکاملند و مشخص نیست «زمان» با آن ها چه خواهد کرد. ضمنا درباره دکتر شفیعی کدکنی...من اکثر کتاب های نقد ادبی ایشان را خوانده ام و علاقه وافری به تحلیل های عالی ایشان دارم. اما راستش از نظر جمع کثیری از ادبا و شعرا اثر شعر دکتر شفیعی به اندازه سایه و شهریار و منزوی نبوده (حتی مریدان سرسخت دکتر کدکنی که او را مثل پدرشان دوست دارند مثل آقایان حسین جنتی و مهدی فرجی هم نظر مشابهی دارند). البته اشعار شاهکار از او میشناسم مثل قصیده «غوکنامه» که از بهترین قصیده های سیاسی اجتماعی فارسی ست و تنه به تنه قصاید سنایی و ملک الشعرا میزند. و البته غزل ها و نیمایی های لطیف و زیبایی از ایشان هم هست. درباره مرحوم بهمنی، من کسی را ندیده ام که او را بالاتر از منزوی قرار دهد (یعنی از میان ادبا و شعرای صاحب نظر) اگر چه زبان بهمنی حتی از زبان منزوی هم صمیمی تر است اما تکنیک و موسیقی شعر منزوی یا سایه بسیار قوی تر ظاهر میشود (البته این نظر شخصی من است و قطعا میتوان در آن مناقشه کرد). | |
|
درباره شاملو... اگر چه نظرات زننده ای دارد (مثلا درباره حکیم فردوسی یا شیخ سعدی) و منتقد ادبی خوبی نیست...اما همان طور که دکتر شفیعی کدکنی در کتاب با چراغ و آینه اشاره کرده اند شعر منثور او بسیار نافذ و عالیست و به قول مرحوم اخوان ثالث «این شاملو خودش خوب است اما تالی فاسد دارد!!!» (و واقعا پیشبینی اش درست از آب در آمد!) | |
|
درود ممنون از لطف شما. اما آخرش نفهمیدم دقیقا رایتون به کیاست😂 | |
|
دقیقا میخوام کباب کنم ملتو😁😁😁😁 | |
|
درود اولا دور از جان دشمنت بی سواده. انتخابات هم کاملا معقول هستن | |
|
_من برای دیدار تو؛ نخواهم آمد! از آینه روگردان شو... _برای شنیدن صدایت زحمت راه را با شوق نخواهم پذیرفت... _من ؛ بی چشم بی گوش بی هوش برای تسکین درد هایم سمت خانه ی عشق می آیم تا واژه واژه زیارت کنم تو را در هر دور طواف خاموشی و خروش شعرهای تو _مرا نترسان از ندیدنت ،نشنیدنت ... _من از هم آغوشی شعر و شب زاده شده ام شیرخورده ی دایه ی دلتنگی...
| |
|
بسیار عالی خانم عادلی. درباره کلاسیک ها من هم مثل شما به پروین تمایل دارم | |
|
سلام ودرود بله پروین رو خیلی علاقه دارم سپاس ازشما خوشحالم از اینکه شمادهم اشعار پروین را می پسندید | |
|
درود ممنون از لطف و نظر شما | |
|
درود ممنون از نظر دغدغه من شما | |
|
درود ممنون بر آقای هداوند | |
|
درودتان جناب صادقی واقعا همشون خیلی عالین پس اگر اینطورست سهراب و منزوی | |
|
درود بز شما🌷🌷... خواهش میکنم🌷🌷 | |
|
ممنون از توجه شما... بله درسته، چه خوب دلیلشو گفتید | |
|
اگه اذیت نمیشید اول باز هم تشکر می کنم و روی چشم صبر میکنم و نقد می کنم خودم رو گاهی انقدر تلاش می کنیم با دیگران همذات پنداری کنیم که ذات خودمان یادمان میرود وچقدر خوش شانسم، زمانی که محتاج آینه داری هستم با چنین نقدی روبروش م، عجیبه نقدمنفی معمولا کرخت کننده هست ولی صداقت شما طعم تنبه حقیقت و قهوه رو میداد منهای تلخی اونها که حتی جسارت صداقت من رو هم برانگیخت ،معذرت میخوام ولی من فکر می کنم شروع و جرقه یک نقد منفی یک ناخوشایندی هست و به همین دلیل باور نمی کنم یک ناقد شفیق بدون مشاهده و حس ناخوشایندی هر چند گذرا و ناچیز ، زحمت و گاه چالشهای نقد منفی رو به دوش بکشه ، البته آنقدری عقلم می رسه که نخوام با تردید در صداقت شما، خودم رو رسوا کنم،فقط می گم گاهی بعضی چیزها فقط به زعم ما متناقض هستند و قبلا هم سعادت دیدن انسانهایی که میزان برابر و البته کافی از عقل و احساس دارا هستند را داشتم که از اولین روزهای حیات به قدری دوراهی روی سرشون ریخته میشه که مجبور میشن محض تفنن یا تصادف هم شده باهاش بی پروا آزمایش و اختراع انجام بدن و بعد به صرفه تر میشه براشون وقت و انرژی رو جای صرف انتخاب، تبدیل به راه سوم یا همان پیدا کردن راه مخفی کنن ، یک چیزی مثل مبحث توپولوژی در ریاضیات که شاید هم حاصل همچین تلاشی بوده،تغییر مطلوب بدون آسیب و تخریب، همینه نقد منفی شما ارزشمندتر بود باز هم البته معذرت میخوام چون مجبورم صادقانه استفهام انکاریتون رو با جواب بله تبدیل به سوال کنم البته ربطی به منظورتون که آرایه هست نداره ولی بله، میشه از زیبایی متنفر شد، طبق تکرار مشاهداتم آنقدر میشه که اگه مثل شما قبلش سعی نکرده باشیم تشخیص رو عمیق و تقویت کنیم می افتیم تو پلان بعدی (اشتباهات) اونوقت نه تنها از زیبایی کذایی بلکه از هر چه( شبیه) اون هست متنفر میشیم و خودمون رو از نشانه ها محروم می کنیم و می ریم دوباره آخر صف، و بدتر، ناخودآگاه از سر جبران یا عقده گشایی همون میزان ارادت رو نسبت به وجه متضاد می ورزیم تا زمانی که متوجه تفاوتها بشیم nپلان اشتباهات ادامه داره، امیدوارم توانایی درک بدون تجربه رو داشته باشید ، چون بعید هست این اشتباه رو تجربه کنید ، به خاطر حفظ بکری احساس بچه گانه و اینکه عوامل بسیار مشترک که مابهش میگیم تکرار، نتونسته پینه ببنده روی نگاه شما به یگانه بودن و تمایز چیزها و بی تفاوتتون کنه در حین تقویت تشخیص، چون نقد قبلی شما یه مبارزه عمدی و جانانه با جزم اندیشی در خودتون هم بود که تلاش کردین هر طور شده یه نقد اغماضگرایانه مثبت در مورد چیزی که نمی پسندیدی بنویسین، و اما اصل عذرخواهی که زودتر از دل نوشتم در ذهنم بوده به خاطر اتفاقا خاصیت نوشتم ولی امان از کوه ی علی چپ، هم از شما و هم همه کسانی که ظرافت رفتارشون با مخلوقات داد می زنه چقدر عاشق خدان حتی اگر ادعا کنن آتئیستن، رفتارشون تعریف خوب هر چه هستند هست ، به خاطر کلماتی که قرین یا منصوب به خدا بود در نوشتم، در وصف عاشق هست چنان محو نگاه معشوق باشه که از اطرافش بی خبر شه چه دافعه چه جاذبه ولی اشکال نداره برای شما می شه اینجور دید که محال زلال چنین نگاه عظیمی اون پیرامون رو انعکاس نده در مورد شما و خدا شاهد این بودیم، نوشتم حداقل بیشتر از رفتار خیلیها گواه ایمان به عظمت هست، اینکه چطور ناگهان در این سن رابطه شناخت و ترس برایم مستقیم شد احتمالا به کند ذهنی یا حضور دیرتر در جامعه واقعی بوده و البته خوش باوری، هر چند می گن ترسها حاصل عدم شناخت هست و خودم هم تقریبا داشتم یقین پیدا میکردم ولی خیلی چیزها بعد شناخت ترسناک میشن این را وقتی خودم رو خواستم بشناسم فهمیدم، کابوسها هم نشانگر خوبی برای تایید هستند ، نوشتن به کنار نمی تونم کتمان کنم که حداقل انتشار میدم تا خوانده شه میتونم بگم شاید بعد نقد شما شاید دو نفر هم برای شعر من به صفحه من نیومدن و در اصل نقد شما نگاهها را کشاند سمت نوشتم و همچنین نقد شما مانع پشیمونیشون شد یجورایی میزبان رو کمک کردین و جو رو دست گرفتین که ممنونم ، هر چند برای من تقلا بود، چون خوانا نبود مقصودم، مخاطب من انسانهای شبیه خودم بودند خواستم بدونن چون از ظلم بدشون میاد مبرا که هیچ در معرض آلت ظلم شدن هستن ، به قول فروغی بسطامی فریاد که در رهگذر آدم خاکی بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند، واقفم در کل عددی نیستم ولی در عالم امکان عام قصدی هم نداشتم، اگه دلنوشتم بی نقص بود نقد شما من رو از یه میانبر اساسی به منتهای هدفم هم از نوشتن می رسوند، بر همین اساس، چقدر انسانها با تعصب به خدا ناخواسته یا ناخواسته مانع شناختن خدا شدن که راهی به جز شک کردن به عقل یا حسن نیتشون ندارم ، من آدم سخت تغییر و نقد گریزی بودم دیدن همین موضوع منو با جنبه کرد. برای جبران دعوت می کنم به خوندن نوشته های بی تکلف شاعری که، نکته عجیب شعرهاش اینه که واقعیت رو واقعی توصیف می کنه(حتی وقتی می گه با نگاهش روی شنها می نویسه) ولی درون همین توصیف واقعی امید هست و این الان عجیبه ،برای آدمی مثل من انسانهای زیادی هستن که ناخودآگاه تحسینشون کنم و حسد بورزم یعنی دستم رو خدا تو حسودی باز گذاشته شاید اصرارم به نوشتن هم ترکشهای عواقب این مقدار حسودی هست که بابتشون شرمندم ولی به هر حال بیشتر از همه به شعرهای عظیمه ایرانپور حسودی می کنم، حتی سعی کردم تقلید کنم اما حسن خداداد بدیل نداره شعرهای ایشون ارزش عمیق خواندن شما رو داره همه قدرت همذات پنداری دارن فقط بعضی مثل کلاهبردارها و مددکارها استفاده می کنن بعضی نه، شما خیلی خوب از همذات پنداری استفاده می کنید و شاید حدس زده باشید هر کسی چه انتخابی بکنه ولی اینکه در فهمیدن بعضی موضوعها جای تکیه بر این قدرتتون از نظر سنجی استفاده می کنید نشون میده چقدر به تفاوتها اهمیت میدین و اهل مدارا و دور از اراده گرایی هستید، با وجود اینکه شاعران رو ثابت نگه داشتید ولی باز متغیرها و مجهولات زیاد و بدتر از همه، اطلاعات نادرست کارتون رو در حد پیداکردن الگوی اعداد اول سخت می کنه ولی ضمن امید به ماندگاری نگاه مثبتتون به پشتوانه سختکوشی و هوشتون امیدوارم که این الگو رو زودتر از بقیه پیدا می کنید،به راحتی تجویز بامزه ی سامان دادن ذهن آشفته من ، برای من مهم نیست ماندگاری چون این هم مبرا از سوء استفاده نخواهد بود ولی بخش بزرگی از احتمالات سودوکوی معماهای انسان رو کم می کنه | |
|
درود ممنون از شرکت شما در نظرسنجی | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
نظر خاصی نیست.
استفاده میبریم از نظر و مورد علایق دیگر شاعران .
موفق و موید باشید