🍃🌸🍃
🍃🌸🍃به نام خدا🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
مناظرات امام رضا(ع) - بخش اول
در کتاب عيون أخبار الرضا (ع)
در اينباره چنين آمده است:
هنگامي كه عليّبنموسيالرّضاالمرتضی(ع) به دعوت مأمون وارد مجلسِ او شد؛ مأمون به فضل بن سهل وزير مخصوصش دستور داد كه پيروانِ مكاتب مختلف مانند جاثليق (عالم بزرگ مسيحي)، رأس الجالوت (پيشواي بزرگ يهوديان)، رؤساي «صابئين»، «هربز اكبر» (پيشواي بزرگ زردشتيان) و «نسطاس رومي» (عالم بزرگ نصراني) و علماي ديگر علمِ كلام را دعوت کند تا هم آن ها سخنان آن حضرت را بشنوند و هم آن حضرت سخنان آن ها را.
فضل بن سهل آن ها را دعوت كرد. هنگامي كه همگي جمع شدند، نزد مأمون آمد و گفت: همه حاضرند، مأمون گفت: همهی آن ها داخل مجلس شوند؛ پس از ورود، به همه خوشآمد و تهنيت گفت و سپس افزود: من شما را براي كار خيري دعوت كرده ام و دوست دارم با پسر عمويم كه اهل مدينه است و تازه بر من وارد شده، مناظره كنيد. فردا همگي نزد من آييد و احدي از شما غيبت نكند. همه گفتند: به چشم، همه سر بر فرمانيم و فردا صبح همگي نزد تو خواهيم آمد. شايد هدف مأمون از اعلام قبلي، اين بود كه آنها را براي مناظره آماده سازد تا راه را براي غلبه آن ها بگشايد؛ مبادا در اين امر غافلگير شوند و روحيه خود را از دست بدهند.
حسن بن سهل نوفلي مي گويد: ما در محضر امام علي بن موسي(عليه السلام) مشغول صحبت بوديم كه ناگاه ياسر خادم كه عهده دار كارهاي حضرت بود، وارد شد و گفت: مأمون به شما سلام مي رساند و مي گويد: برادرت به قربانت باد! اصحاب مكاتب مختلف و بزرگان اديان و علماي علم كلام از تمام فرق و مذاهب گرد آمده اند. اگر دوست داريد، قبول زحمت فرموده، فردا به مجلس ما آييد و سخنان آنان را بشنويد، و اگر دوست نداريد، اصرار نمي كنيم، و نيز اگر مايل باشيد، ما به خدمت شما مي آييم و اين براي ما آسان است!
امام رضا(ع) در يك گفتار كوتاه و پرمعنا فرمود: «أَبْلِغْهُ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُ قَدْ عَلِمْتُ مَا أَرَدْتَ وَ أَنَا سَائِر اليك بُكْرَةً اِنَّ شَاءَ اللَّهُ»؛ (سلام مرا به او برسان و بگو: مي دانم چه مي خواهي؟ من ان شاء الله صبح نزد شما خواهم آمد).
نوفلي كه از ياران حضرت امام رضا(ع) بود، مي گويد: وقتي ياسر بيرون رفت، امام رضا(ع) نگاهي به من كرد و فرمود: تو اهل عراق هستي و مردم عراق ظريف و باهوش اند. در اين باره چه مي انديشي؟ مأمون چه نقشه اي در سر دارد كه اهل شرك و علماي مذاهب را گرد آورده است؟ نوفلي مي گويد: عرض كردم: او مي خواهد شما را محك بزند و بداند پايه علمي شما تا چه حد است، ولي كار خود را بر پايهی سستي بنا نهاده است . به خدا سوگند طرح بدي برایتان ريخته و بناي فریب نهاده است!
امام رضا(ع) فرمود: به نظرت چه بنايي ساخته و چه نقشه اي كشيده است؟ نوفلي كه هنوز به مقام شامخ علمي امام رضا(ع) معرفت كامل نداشت و از توطئهی مأمون وحشت كرده بود؛ عرض كرد: علماي علم كلام اهلِ بدعت اند و مخالف دانشمندان اسلام هستند؛ چرا كه هیچ عالِمی هرگز واقعيات و حقیقتها را انكار نمي كند، امّا اينان به کجیِ سیاست اهل انكار و حسد و سفسطه اند. اگر دليل بياوري كه خدا يكي است، مي گويند: اين دليل را قبول نداريم. اگر بگويي: محمّد رسول الله است، مي گويند: رسالت محمّد(ص) را اثبات كن. خلاصه (آن ها افرادي خطرناك اند و منافق) .
در برابر انسان دست به مغالطهی بسیار و
پراکندهگوییهای گمراهکننده مي زنند؛
و آن قدرسفسطه ميبافند تا انسان حتی از حرفِ خودش دست بردارد.
فدايت شوم، از اين گروهِ بیکارِ بیعار بر حذر باش!
امام رضا (ع) تبسّمي کرد و فرمود :
اي نوفلي، تو ميترسي که دلايلِ مرا باطل كنند و راه را بر من ببندند؟!
نوفلي كه از گفتهی خود پشيمان شده بود، گفت:
نه یابن رسول الله(ص) به خدا سوگند، من هرگز بر تو نمي ترسم.
اميدوارم كه یگانه خدا شما را بر همهی آنها که در راهِ باطل اند و گمان بر حقانیتِ خود از راهِ غرور و حسد و جهل دارند ؛ پيروز گرداند.
امام رضا (ع) فرمود: اي نوفلي، دوست داري بداني كِي مأمون از این دعوت و كارِ خود پشيمان مي شود؟ گفتم: آري. فرمود: هنگامي كه استدلالاتِ مرا در برابر اهل تورات به توراتشان بشنود و در برابر اهل انجيل به انجيلشان و در مقابل اهل زبور به زبورشان و در مقابل صابئين به زبان عبريشان و در برابر هيربدان به زبان فارسي شان و در برابر اهل روم به زبان روميشان و در برابر پيروان مکاتب مختلف به لغاتشان. آري، هنگامي كه دليلِ هر گروهي را جداگانه ابطال نمودم، به طوري كه مذهبِ خود را رها كنند و قولِ مرا از دل بپذيرند، آن گاه مأمون خواهد دانست مقامي را كه او درصددِ غصبِ آن است، مستحق نيست. آن وقت پشيمان خواهد شد و هيچ پناه و قوّهاي جز به خداوند متعال عظيم نيست.
ادامه دارد .. .