سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        داستان عجیب تحول سنایی غزنوی
        ارسال شده توسط

        حسن حسینی

        در تاریخ : شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۰۳:۵۸
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۵۱۰ | نظرات : ۴

        ابوالمجدودبن آدم سنایی غزنوی را باید یکی از شاعران و حکیمان معروف ایرانی در قرن پنجم و اوایل قرن ششم به حساب آورد .یکی از جنبه های عجیب و قابل تامل زندگی سنایی غزنوی را باید دگرگونی احوال و تحول در شعر او دانست شاعری که مدایح اغراق آمیز و چاپلوسانه اش زبانزد خاص و عام بود به ناگاه دچار تحول می شود و در اشعار بیشمار خود تا بدانجا پیش می رودکه در یکایک بیت هایش از آرمانشهری صحبت می کند که در آن اثری از نابسامانی و ظلم نباشد اما این تحول چگونه ایجاد می شود ؟ برخی تذکره نویسان به ذکر قصه ای در احوال او پرداخته اند که شنیدنش خالی از لطف نیست:سنایی که شاعری مدیحه سرای بود زمانی از کنار گلخن حمامی عبور می کند ومتوجه می شود یکی از بزرگان  عصر به نام دیوانه ی لای خوار با ساقی خود می گوید: پرکن قدحی تا به کوری چشم ابراهیمک غزنوی بنوشم . ساقی گفت: ابراهیم پادشاهی ست عادل مزمت او مگوی .دیوانه گفت "بلی همچنین است اما مردکی نا خشنود و بی انصاف است غزنین را فتح نکرده میل ولایت دیگر داردو آن قدح را نوشید و به ساقی گفت: قدحی دیگر پرکن تا به کوری چشم سناییک غزنوی بنوشم .ساقی گفت: در باب سنایی زبان طعنه دراز مکن که او مردی مقبول خاص و عام است دیوانه گفت: او مردکی احمق است لاف و گزافی چتد فراهم آورده وشعر نام نهاده و از روی طمع هر روز مدح دیگری می کند و این قدر نمی داندکه او را برای هرزه گویی نیافریده انداگر در روزحساب از او بپرسند برای حضرت حق چه آورده ای چه عذر خواهد آورد ؟ نقل می کنند حکیم سنایی غزنوی چون این سخنان شنید بیهوش شد و دل او از دنیا سرد شد و دیوان مدح ملوک را در آب انداخت و زهد را شعار خود ساخت.

        منابع :1- دیوان سنایی غزنوی به اهتمام مدرس رضوی ، انتشارات سنایی ، 1362
        2 - تازیانه های سلوک ، محمد رضاشفیعی کدکنی، نشر آگه ،1388

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۴۷۱ در تاریخ شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۰۳:۵۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0