بسم الله الرحمن الرحیم
شهرت طلبی همواره به عنوان یکی از رذایل اخلاقی مذموم بوده است.
فهرست مندرجات
۱ - معنای شهرت طلبی
۲ - مضرات شهرت طلبی
۳ - علاج شهرت طلبی
۱ - معنای شهرت طلبی
شهرت در لغت به معنی معروف شدن و شهرت طلبی یعنی تلاش برای قدر و منزلت پیدا کردن است.
حب شهرت، در حقیقت به حب ذات و به مطرح کردن خود برمیگردد. حب جاه به دنبال غفلت از خدا ظهور میکند و بنده را از قرب الهی مانع میگردد. از این رو زدودن این خصلت ناشایست به سختی محقق میشود؛ چون در حقیقت کنار زدن و شکستن خود است.
خداوند میفرماید:
«این منزل آخرت (بهشت) را تنها برای کسانی قرار میدهیم که در روی زمین قصد برتری (جاه و شهرت) و قصد فساد ندارند.»
برتریجویی یکی از مصادیق فساد در زمین است. خداوند کسانی را در بهشت جای میدهد که نه تنها برتریجویی و فساد نمیکنند، بلکه اراده آن را نیز نمیکنند. مطالعه شرح حال قارون و فرعون گویای آن است که آنچه مایه بدبختی آنها شد، همان برتریجویی و فساد بود. امام علی (علیه السلام) میفرماید:
«بزرگمنشی را رها کن تا مشهور نشوی، خود را بلند نکن تا بر سر زبانها نیفتی و شناخته نشوی، خود را پنهان کن و ساکت باش تا سالم بمانی »
شهرتطلبی مانند ریاستطلبی یکی از انشعابات حس قدرتطلبی در وجود انسان است با این تفاوت که ریاست، فرمانروایی بر ابدان مردم است و قدرت اجرایی آن نیروهای مادی است ولی جاه، مالکیت بر دلها است و نفوذ معنوی و محبوبیتی است که مردم را به اطاعت وا میدارد.
داشتن جاه و شهرت برای افراد لایق، نعمتی است که خداوند آن را در قلوب مردم قرار میدهد.
۲ - مضرات شهرت طلبی
۱- صاحب جاه و مقام پیوسته جان و مالش در خطر و خودش مورد حسد و آزار دیگران است.
۲- شهرت طلبی از آرامش درونی انسان میکاهد.
۳- این صفت خبیث باعث روییدن نفاق در دل میشود و اعمال رنگ ریاء به خود میگیرند، چون شخص شهرت طلب برای اینکه منزلت خود را در نزد مردم حفظ کند و یا آن را بالا ببرد سعی میکند خود را دارای کمالات و فضیلتهایی نشان دهد که آنها را دارا نیست و نیز عیوب و نقایص خود را از مردم پنهان کند در حالیکه آنها را داراست.
۴- حب شهرت مانع یاد خدا و مانع فکر کردن است چون اسیر قضاوتهای مردم است و برای از دست دادن مقام و منزلتش نگران و ترسان است و برای رسیدن به هدفش به انواع معاصی و محرّمات دست میزند از این رو قلب او همیشه مشغول است.
۳ - علاج شهرت طلبی
۱- بداند که شهرت، کمال حقیقی نیست و با مرگ تمام میشود؛ زیرا جاه و مقام در طول زمان از بین رفتنی هستند. چیزی هم که خود فناپذیر باشد، نمیتواند موجب کمال گردد.
۲- قناعت و قطع طمع از مردم؛ زیرا کسی که قناعت کند از مردم بینیاز و طمعش از آنها قطع میشود و چون بینیاز شد، برای منزلتی که در قلوب آنان دارد ارزشی قائل نیست.
۳- دانستن مضرات آن از جمله مکر حسودان، غفلت از خدا و احتمال زوال موقعیت.
۴- هنگامی که مردم به امری در مورد او معتقد شوند که او لایق آن نیست، آن اعتقاد را به هر وسیله مشروع و ممکن زائل کند.
۵- در آیات و روایات مربوط به مذمت حب جاه و شهرت تامل نماید..
منبع نت
درودبرشما جناب صادقی عزیز
مثل همیشه مفید وزیبابود