سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 1 آذر 1403
    20 جمادى الأولى 1446
      Thursday 21 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۱ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        آرزو ۱
        ارسال شده توسط

        سعید صادقی (بینا)

        در تاریخ : يکشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۲ ۰۴:۱۹
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۷۸ | نظرات : ۸

        بسم الله الرحمن الرحیم 
         
        آرزو: خواهش چیزی که دست‌یابی به آن محال یا دور از انتظار است.
         
        فهرست مندرجات
        ۱ - آرزو در قرآن
               ۱.۱ - لیت
               ۱.۲ - لو
               ۱.۳ - هل
               ۱.۴ - لعل
               ۱.۵ - تمنی
               ۱.۶ - ود
               ۱.۷ - امل
        ۲ - حقیقت آرزو
        ۳ - آرزوهای ناروا
        ۴ - نقش شیطان در ایجاد آرزو
        ۵ - دست‌یابی به آرزو
        ۶ - آرزوهای کافران
        ۷ - آرزوهای اهل‌کتاب
        ۸ - آرزوهای منافقان
        ۹ - آرزوهای مؤمنان
        ۱۰ - آرزوی پیامبران
        ۱۱ - آرزوهای پس از مرگ

        ۱ - آرزو در قرآن

        آرمان نیز به معنای آرزو، ولی دارای کاربرد محدودتری است و گویا فقط بر آن دسته از آرزوهای‌کلان‌که برای شخص، محترم و مقدّس و قابل دست‌یابی است، اطلاق می‌شود. آرزو در فارسی با «کاش و ای کاش» و در قرآن با واژه‌های گوناگونی ادا می‌شود که عبارتند از:

        ۱.۱ - لیت
         
        ۱. لیت: این واژه که ۱۴ بار در قرآن کریم به کار رفته و از حروف مشبّهة بالفعل است، اصلی‌ترین و رایج‌ترین کاربرد را برای آرزو دارد: «قالَ یـلیتَ بَینِی و بَینکَ بُعدَ المَشرِقَینِ فَبِئسَ القَرِین = گفت: ای کاش میان من و تو دوری خاور و باختر بود!» 

        ۱.۲ - لو

        ۲. لو: این واژه که در اصل برای شرط، وضع‌شده، گاهی در معنای آرزو به‌کار می‌رود: «فَلَو أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَکونَ مِن‌المُؤمِنین = ای‌کاش‌بازگشتی برای مابود واز مؤمنان می‌شدیم!» 

        ۱.۳ - هل

        ۳. هل: این واژه نیز که اصل ساختارش برای پرسش است، در مواردی برای بیان آرزو به کار می‌رود: «فَهَل لَنا مِن شُفَعاءَ فَیشفَعوا لَنا= کاش‌برای‌ما شفیعانی باشد که برای ما شفاعت کنند!» 

        ۱.۴ - لعل

        ۴. لعل: برخی بر اساس قواعد نحوی در آیه ۳۶ غافر این واژه را که کاربرد اصلی‌اش برای اظهار امید است، به معنای آرزو دانسته‌اند : «و‌قَالَ فِرعونُ یـَـهـَـمـَـنُ ابنِ لِی صَرحاً لَعلِّی أَبلغُ الأَسبـَـب = و فرعون گفت: ای‌ هامان ! برای من برجی افراشته بساز؛ شاید به درهای آسمان برسم». دانشمندان علوم بلاغت، کاربرد این چهار واژه را متفاوت دانسته، برآنند که «هل» و «لعل» حاکی از امید آرزوکننده به تحقّق آرزو است؛ در حالی که «لو» از ناامیدی حکایت دارد و «لیت» به معنای مطلق آرزو و از هر دو ویژگی خالی است. 

        ۱.۵ - تمنی

        ۵‌. تمنّی: این واژه، از ریشه (مـ ن ـ ی) حالت خبری داشته، برای گزارش از آرزوی خود یا دیگری به‌کار می‌رود. معنای اصلی آن تقدیر و اندازه‌گیری، و‌هنگامی که به باب تَفَعُّل می‌رود، به معنای آرزویی است که شخص آن را در ذهن خود فرض می‌کند و اندازه می‌گیرد. 
         ابن‌اثیر آن را به معنای میل داشتن به تحقّق چیزی محبوب دانسته است؛ ولی صاحب التحقیق بر آن است که تمنّی در اصل هر دو معنا را دارا است؛ یعنی «مُنی» در اصل به معنای میل‌داشتن به حصول چیزی، همراه با اندازه گرفتن آن است و راغب، تمنّی را به گونه‌ای معنا کرده که با کذب رابطه نزدیکی دارد. او‌می‌گوید تمنّی عبارت است از تصوّر چیزی در نفس و این گاهی از روی فکر است؛ ولی بیش‌تر حدسی است؛ از این رو بیش‌تر آرزو‌ها تصوّر کردن امور حدسی است که حقیقت نداشته، کاذبند. لغویان، معانی دیگری نیز برای تمنّی یاد کرده‌اند که با معنای آرزو ارتباط دارد و از جمله، تلاوت کردن را بر آن تطبیق داده‌اند. ابومنصور، وجه نام‌گذاری تلاوت به امنیّه را این دانسته که وقتی تلاوت‌کننده  به آیه رحمت برمی‌خورد، آن را تمنّا دارد و چون به آیه عذاب می‌رسد، رهایی از آن را آرزو می‌کند. برخی مفسّران، تمنّی در آیه ۵۲ حج و امانی در آیه ۷۸ بقره را بر همین معنا حمل کرده‌اند. 
        «اُمنیّه» از همین مادّه یک‌بار، و‌جمع آن «امانی» پنج بار در قرآن دیده می‌شود که نام شیء مورد آرزو است. به عبارت دیگر، آن صورت خیالی آرزو است که نفس انسان از آن لذّت‌می‌برد. به نظر راغب، امنیّه صورت نفسانی آرزو است که در ذهن آرزوکننده ایجاد می‌شود. وی درباره ارتباط آرزو با دروغ می‌گوید: آرزو مبدأ‌دروغ است؛ زیرا هیچ‌یک از آن دو حقیقت ندارد؛ از این رو می‌توان از دروغ به آرزو تعبیر کرد. راغب، تفسیر مجاهد و ابن‌عبّاس را از واژه «امانی» به دروغ در آیه (و مِنهُم أُمِّیُّونَ لاَ‌یَعلَمونَ الکِتـبَ إِلاَّ أَمَانِیَّ) شاهد بر‌این‌استنباط گرفته است. ولی برخی دیگر از مفسّران و لغویان، دروغ را یکی از معانی تمنّی دانسته‌اند.

        ۱.۶ - ود
         
        ۶‌. وَدَّ: مضارع آن «یَوَدّ» از دیگر واژه‌هایی است که افزون بر معنای دوست داشتن، به معنای آرزو کردن نیز آمده است. 
         راغب علّت کاربرد این واژه در معنای آرزو را این دانسته که در هر آرزویی دوست داشتن نهفته است. 
        صاحب التحقیق در جهت پیوند این دو معنا بر آن است که معنای اصلی این واژه در اصل، میل داشتن، یعنی مرتبه ضعیفی از محبّت است که در آرزو نیز وجود دارد. از سوی دیگر، ابن‌فارس برای تمایز بین این دو معنا، به اختلاف مبدأ اشتقاق تمسّک‌جسته، می‌گوید: وَدّ به معنای دوست داشتن از مصدر «وُدّ» و به معنای آرزو کردن از مصدر «ودادة» است. به طور کلی، بررسی کاربرد واژه وَدَّ نشان می‌دهد در همه مواردی که به معنای آرزو کردن آمده، مفعول آن، جمله، و‌آن‌جا که به معنای دوست داشتن است، مفعولش مفرد است؛ چنان‌که برخی مفسّران با توجّه به موارد قرآنی، به این تفاوت تصریح کرده‌اند. موارد قرآنی نیز همین را تأیید می‌کند.

        ۱.۷ - امل

        برخی واژه «امل» را نیز به آرزو معنا کرده‌اند. صاحب التحقیق می‌نویسد: معنای حقیقی امل، امید دور داشتن و انتظار کشیدن چیزی است که حصول آن بعید است و در فارسی به آن آرزو گفته می‌شود؛ 
        ولی از سوی هیچ‌یک از مفسّران پیشین، این واژه بر آرزو (تمنّی) تطبیق داده نشده است. خلیل، امل را به امید و ابن‌فارس، به تثبّت و انتظار معنا کرده‌اند و چون در هر انتظاری، امید هم نهفته است، این واژه در معنای امید به‌کار می‌رود. بررسی کاربرد این واژه نشان می‌دهد که امل، غیر از آرزو است؛ زیرا امل برخلاف آرزو به امور محال تعلّق نمی‌گیرد؛ 
         هم‌چنین آرزو در باره امور گذشته و آینده به کار می‌رود؛ در حالی‌که امل درباره گذشته به کار نمی‌رود؛ البتّه امل در برخی موارد، معنایی نزدیک به آرزو دارد و آنجایی است که مورد آرزو امری محال نبوده، مربوط به آینده باشد؛ بنابراین، امل، با آرمان، سازگاری و تطابق بیشتری دارد. این واژه که دو بار در قرآن آمده، یک بار امری نکوهیده معرّفی شده: «ذَرهُم یَأکُلوا و یَتَمتَّعوا و یُلهِهِمُ الأَملُ فَسوفَ یَعلَمون = بگذارشان تا بخورند و بهره گیرند و آرزو‌ها سرگرمشان کند و به زودی خواهند دانست».
         و بار دیگر، اعمال صالح انسان، املی بهتر و صادق‌تر از مال و فرزندان که زینت دنیا است، دانسته شده است: «والبـقِیـتُ الصـّلِحـتُ خَیرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَواباً و خَیرٌ أَمَلاً». 
         این آیات نشان می‌دهد که «امل» می‌تواند در مواردی ستوده باشد.

        ۲ - حقیقت آرزو

        در روایاتی چند از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و امامان (علیهم‌السلام) مؤمنان از املِ دور و دراز، نهی شده‌اند؛ چرا که موجب فراموشی قیامت می‌شود. در روایاتی نیز به کوتاه کردن امل سفارش شده است. مفسّران در این‌باره که آرزو امری زبانی است یا قلبی، دو دسته‌اند: طبرسی‌به بیش‌تر متکلّمان نسبت می‌دهد که آرزو را از مقوله گفتار می‌دانند؛ یعنی انسان برای چیزی که نبوده است، بگوید کاش می‌بود یا برای چیزی که هست، بگوید کاش نمی‌بود؛ ولی جُبّائی از متکلّمان معتزلی، آرزو را از مقوله معنا و امری قلبی دانسته است؛ با این توضیح که آرزو نه از قبیل اراده است؛ زیرا اراده، فقط به امور ممکن تعلّق می‌گیرد و نه از قبیل میل و خواهش؛ زیرا میل و خواهش به گذشته تعلّق نمی‌گیرد؛ در حالی که آرزو، هم به امور ناممکن و هم به امور گذشته تعلّق می‌گیرد. فخر رازی نظر نخست را به معتزله نسبت داده و ضمن بعید دانستن آن می‌گوید: به نظر اشاعره، آرزو عبارت از خواستن چیزی است که به تحقّق نیافتن آن یقین یا گمان دارد؛ افزون بر این، آرزو از نوع انشا است که بسان جمله‌های‌گزارشی، به صدق یاکذب وصف نمی‌شود؛ ولی در آیات ۲۷ و‌۲۸ انعام خداوند پس از نقل آرزوی کافران هنگام مشاهده عذاب که می‌گویند: کاش به دنیا باز گردانده می‌شدیم و (دیگر) آیات پروردگارمان را تکذیب نمی‌کردیم و از مؤمنان می‌شدیم، آن‌ها را دروغ‌گو می‌شمارد: «و‌لَو تَری إِذ وُقِفوا عَلَی النَّارِ فَقالوا یـلَیتَنا نُرَدُّ و لاَنُکذِّبَ بِـَایـتِ رَبِّنا و نَکونَ مِنَ المُؤمِنینَ... و إِنَّهُم لَکـذِبون» 
         طبرسی ، سه پاسخ را نقل می‌کند: ۱. کذب در آیه، به سخن دیگرِ آن‌ها که می‌گویند: ما در دنیا اعتقاد حق و درست داشتیم، نسبت داده شده، نه به آرزوی آن‌ها؛ ۲. آرزوی آن‌ها دربردارنده یک جمله گزارشی ضمنی با این مفاد است: هرگاه به دنیا برگردیم، ایمان می‌آوریم و کذب به این جمله بر می‌گردد؛ ۳. می‌توان کذب را به معنای تحقّق نیافتن آن آرزو گرفت، نه به معنای حقیقی‌اش که دروغ باشد؛ بنابراین، خداوند در «و‌إِنَّهُم لَکـذِبون» خبر می‌دهد که آرزوی آن‌ها تحقّق نیافتنی است. 

        ۳ - آرزوهای ناروا
         
        در بین مفسّران، طنطاوی آرزو را غریزه‌ای دانسته که برای تشویق انسان به تحصیل کمال، در او به ودیعه نهاده شده؛ بنابراین هرگاه آرزو در جهت نابودی آن‌چه دیگران دارند یا بازداشتن شخص از تحصیل کمال باشد، ناروا خواهد بود. 
         آیاتی از قرآن‌ به‌طور صریح یا اشاره، مؤمنان را از برخی آرزو‌ها بازداشته است. در آیه ۳۲ نساء مؤمنان از آرزو کردن چیزی که برخی بندگان به آن برتری یافته‌اند، نهی شده‌اند: «و‌لاَتَتمَنَّوا ما فَضَّلَ‌اللّهُ بِه بَعضَکُم عَلی بَعض» 
         در روایاتی که سبب نزول این آیه را بیان کرده‌اند، مواردی از آرزوهای ناروا بیان شده است. بنابه نقل مجاهد، اُمّ‌سلمه به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گفت: ای رسول‌خدا! مردان به جهاد می‌روند؛ ولی زنان نمی‌روند و ما نصف مردان ارث می‌بریم. کاش ما نیز مرد بودیم؛ به جهاد می‌رفتیم و به دیگر فضایل مردان نایل می‌شدیم. در پی این سخنان، آیه پیشین نازل شد و مؤمنان را از چنین آرزوهایی بازداشت. 
         در نقل دیگری از قتاده و سُدّی، پس از نزول آیه میراث که برای مردان دو برابر زنان ارث قرار داد، مردان آرزو کردند که در آخرت نیز دو برابر زنان پاداش بگیرند و زنان نیز آرزو کردند که گناهانشان نصف گناه مردان محاسبه شود. 
         آلوسی با استناد به ادامه آیه (لِلرِّجالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکتَسَبوا و لِلنِّساءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکتَسَبنَ) می‌گوید: آرزوی برتری‌های یک‌دیگر میان دو گروه از زنان و مردان بوده است. 
         در روایت دیگری از امام‌صادق و امام‌ باقر (علیهماالسلام) نیز آمده است که این آیه در شأن علی (علیه‌السلام) نازل شده؛ به این معنا که مردم از آرزو کردن منزلت وی نهی شده‌اند؛ ولی این، تطبیق آیه بر حضرت شمرده شده است.
        بر پایه روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) در تفسیر آیه، مردان از آرزوی مال، نعمت و همسر نیکویی که خداوند به دیگران عطا کرده، نهی شده‌اند؛ ولی آنان می‌توانند مانند این‌ها را برای خود آرزو کنند. مفسّرانی چون طبری و طبرسی، براساس این روایات گفته‌اند: هیچ‌کس نباید آن‌چه را خداوند به دیگران داده، برای خود آرزو کند؛ زیرا چنین آرزویی مایه اندوه و گناه است. برخی مفسّران این آیه را در نهی از حسدورزی و برخی، حسدورزی را نتیجه آن آرزو‌ها دانسته‌اند. فخررازی در این زمینه می‌گوید: هنگامی که انسان برخورداری دیگران از انواع فضایل را ببیند، در حالی که خود فاقد آن‌ها است، ناراحت و مشوّش می‌شود و یکی از دو حالت به او دست می‌دهد: یا زوال آن فضایل را از شخص مزبور آرزو می‌کند یا حصول آن را برای خود نیز می‌خواهد. حالت اوّل حسد و چون اعتراض به خداوند است، به کفر منتهی و موجب فساد دین و دنیای او می‌شود، و‌حالت دوم، غبطه است که بعضی آن را روا و برخی ناروا دانسته‌اند. در آیات ۸۰ تا ۸۲ قصص به‌گونه‌ای روشن‌تر از آرزوی داشتن اموال و منزلت دیگران نهی شده است. در این آیات که نهی از زیاده‌خواهی ثروت و مقام است، هنگامی‌که عدّه‌ای سطحی‌نگر، ثروت و جای‌گاه قارون را آرزو کردند، مؤمنان دانشمند به آنان اعتراض کردند. خداوند در ادامه خبر می‌دهد که پس از فرو رفتن قارون با ثروتش در زمین، همان کسانی که تا دیروز، جای‌گاه او را آرزو می‌کردند، با اظهار پشیمانی از آرزوی خود، تحقّق نیافتن آن را نعمتی بس بزرگ یاد کردند: «و‌أَصبَحَ الَّذینَ تَمنَّوا مَکانَهُ بِالأَمسِ یَقولونَ وَیْکَأَنَّ اللّهَ یَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ و یَقدِرُ لَولاَ أَن مَنَّ اللّهُ عَلینا لَخَسَفَ بِنَا.»
        زمخشری این آرزو را از نوع غبطه دانسته است؛ ولی در آیه، امری نکوهیده تلقّی شده که با غبطه چندان سازگار نیست. خداوند سبحان در ادامه آیه ۳۲ نساء/۴ پس از نهی از طمعورزی به نعمت‌های دیگران، دارایی آنان را نتیجه کوشش و قابلیّتشان معرّفی کرده تا زمینه آرزوهای منفی از میان برود: «لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکتَسَبوا و لِلنِّساءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکتَسَبنَ»؛ سپس بهترین راهِ پرهیز از آرزوهای ناروا و دست‌اندازی به نعمت‌های دیگران، یعنی درخواست مثل آن از خداوند برای خود را پیش پای مؤمنان می‌گذارد: «وسـَلُوا اللَّهَ مِن فَضْلِه»

        ۴ - نقش شیطان در ایجاد آرزو

        براساس آیه ۱۱۸ و ۱۱۹ نساء شیطان تأکید کرده است که گروهی از مردم را گمراه، و‌در دل آنان آرزو ایجاد می‌کند: «... و قَالَ‌لاََتَّخِذَنَّ مِن عِبادِکَ نَصِیباً مَفروضَاً و لاَُضِلَّنَّهُم و لاَُمنِّیَنَّهُم...». 
         عمده‌ترین کار شیطان ایجاد آرزو در دل  
         و مشغول کردن آن‌ها به آرزو است. از پیام‌های روشن آیه این است که انسان پس از گمراهی، زمینه بیشتری برای ابتلا به آرزو‌ها دارد و آرزو، ابزاری شیطانی برای دورنگه‌داشتن انسان از خداوند و نافرمانی از او است؛ ازاین‌رو ابتلا به آرزو‌ها می‌تواند نشانه سلطه شیطان بر انسان باشد.
         براساس آیه بعد، شیطان به عدّه‌ای وعده می‌دهد و آن‌ها را به آرزو وامی‌دارد. آلوسی، وعده و آرزو را قوی‌ترین وسایل شیطان برای گمراه کردن انسان دانسته است؛ هم‌چنین در ادامه آیه ۱۱۹ نساء اقدام مشرکان به بریدن گوش‌های برخی حیوانات و ایجاد نقص در آفریدگان خداوند از آثار آرزوهای شیطانی شمرده شده و خداوند برای پیش‌گیری از این آرزو‌ها، به انسان آگاهی می‌دهد که آرزو‌ها پی‌آمدی جز فریب ندارند. 

        ۵ - دست‌یابی به آرزو

        آرزو از غرایزی است که انسان را به تحصیل کمالات تشویق می‌کند؛ ولی خداوند دست‌یابی به چیزی را به صرف آرزو کردن نفی کرده است؛ زیرا مالک دنیا و آخرت، فقط خداوند است و تحقّق آرزو‌ها نیز به اراده او انجام می‌پذیرد: «أَم لِلإِنسـنِ ما تَمنَّی فَلِلّهِ الأَخِرةُ و الأُولَی = مگر انسان به آن‌چه آرزو کند، دست می‌یازد؟ آن سرا و این سرا از آنِ خدا است.»
         قراین موجود در آیات این سوره نشان می‌دهد که خداوند آرزوی کافران را درباره شفاعت بت‌هایشان رد کرده؛ ولی آیه‌ به‌طور کلّی در مورد ردّ دست‌یابی به هر آرزویی قابل تفسیر است. 
         ابن‌زید در نگاهی دیگر به آیه، آن را چنین تفسیر کرده است: اگر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) کرامتی را آرزو کند، برایش حاصل می‌شود. 
        نظیر این مطلب در آیه ۱۲۳ نساء دیده می‌شود که می‌گوید: فضیلت و برتری بر دیگران و در پی آن، پاداش خداوند، نه به آرزوی شما و نه به آرزوی اهل‌کتاب است و هر کس بدی کند، در برابر آن کیفر می‌بیند: «لَیسَ بِأَمانِیِّکُم و لاَ أَمانِیِّ أَهلِ‌الکِتـبِ مَن یَعمَل سُوءًا یُجزَ بِه». با این‌که در شأن نزول آیه، روایاتی ناظر به موارد خاص از مفسّران تابعان نقل شده، آیه دلالت دارد که دست‌یابی به‌نعمت‌های خداوند، به عمل انسان بستگی دارد، نه آرزوی او. 
         در نقلی از مسروق و قتاده، سبب نزول آیه تفاخر میان گروهی از مسلمانان با اهل‌کتاب بیان شده که هر یک از این دو گروه، خود را از دیگری بر‌تر می‌دانست. 
        در نقل‌هایی از سُدّی، ابن‌عبّاس، ضحّاک و ابی‌صالح، به جای اهل‌کتاب، به یهود و نصارا تعبیر شده که در تفاخر با مسلمانان هر یک از این سه گروه، دین، کتاب و پیامبر خود را بر‌تر از گروه‌های دیگر می‌دانست. 
        ضحّاک، مجوس و کافران عرب را نیز در کنار آن سه گروه یاد کرده که خداوند تفاخر آن‌ها را آرزویی بیش ندانسته، بیان می‌دارد که ثواب الهی با آن، قابل دست‌یابی نیست. در مقابل روایات پیشین، مجاهد این تفاخر را میان مشرکان و اهل‌کتاب، یا قریش و کعب بن اشرف یکی از دانشمندان یهود، دانسته است. در ظاهر نظر اخیر با سیاق آیات، مناسبت بیشتری دارد. 

        ۶ - آرزوهای کافران

        ۱. سازش مؤمنان با کافران: خداوند در آیاتی چند، از آرزوهای کافران خبر می‌دهد که بیش‌تر آن‌ها فرا‌تر از آرزوهای شخصی، و‌بر ضدّ جامعه اسلامی و مسلمانان است. در سوره قلم پس از نهی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از پیروی تکذیب کنندگان، خبر می‌دهد که آنان آرزو دارند حضرت در مقابل عبادت بتان از خود نرمش نشان دهد تا آنان نیز در برابر اسلام نرمی کنند: «وَدُّوا لَو تُدهِنُ فَیُدهِنون». 

        ۲. کفرورزی مؤمنان: در آیه ۱ و ۲ ممتحنه خداوند درون کافران را برای مؤمنان آشکار می‌سازد که آرزو دارند مؤمنان، هم‌چون آنان کفر ورزند؛ از این رو مؤمنان را از دوستی با کافران نهی می‌کند: «یـأَیُّها الَّذینَ ءَامَنوا لاَتَتَّخِذوا عَدُوِّی و عَدُوَّکُم أَولِیاءَ تُلقونَ إِلَیهم بِالمَوَدَّةِ و قَد کَفروا بِما جاءَکُم مِنَ الحَقِّ... و وَدُّوا لَو تَکفُرون».

        ۳. رنج مؤمنان: خداوند در سوره آل‌عمران، ضمن نهی مؤمنان از این‌که مشرکان را همراز خود قرار داده، اسرار خود را برای آنان بازگویند، راز آن را چنین بیان داشته است : «ودّوا ما عَنِتُّم = آرزو دارند که در رنج بیفتید». 
        سُدّی در تفسیرآیه گفته است: آن‌هاآرزو دارندکه‌مؤمنان، از دین خدا گمراه شوند. 

        ۴. غفلت مؤمنان در میدان جنگ: از دیگر آرزوهای کافران این بوده که مؤمنان، هنگام‌جنگ، اسلحه و وسایل جنگی را از خوددورکنند تایک‌باره برآن‌ها هجوم برند؛ از این‌رو خداوند به آنان دستور می‌دهد که در میدان جنگ در حال نماز نیز سلاح برگیرند. 
         
        ۵‌. شرک نورزیدن: در سوره کهف، مناظره مردی کافر که دارای دو تاکستان بود، با مؤمنی آمده است. در این مناظره، مرد کافر به فراوانی ثروت و نیرومندی کسانش تفاخر می‌کرد و می‌گفت: گمان نمی‌کنم این باغ هرگز از میان برود. خداوند خبر می‌دهد که میوه و درختان آن باغ با عذاب الهی نابود شد و آن کافر با تأسف از هزینه‌ای که صرف کرده بود و اکنون نابود شده، آرزو می‌کند: ای کاش کسی را شریک پروردگارم نساخته بودم: «و‌أُحِیطَ بِثَمرِهِ فَأَصبحَ یُقلِّبُ کَفَّیهِ عَلی ما أَنفقَ فِی‌ها و هِیَ خَاوِیَةٌ عَلی عُروشِ‌ها و یَقولُ یَـلَیتَنِی لَم أُشرِک بِرَبِّی أَحَداً». (کهف:‌۴۲)

        ۷ - آرزوهای اهل‌کتاب

        خداوند در بیش از یازده آیه، از آرزوهای گوناگون اهلکتاب که بیش‌تر در باره دین اسلام و جامعه مسلمانان است، خبر می‌دهد. ۱. براساس آیه ۱۱۱بقره یهود و نصارا می‌گویند: فقط هم‌کیشان آنان اهل بهشتند؛ ولی خداوند می‌گوید: این، فقط آرزوهای آن‌ها است: «و‌قَالوا لَن‌یَدخلَ الجَنَّةَ إِلاَّ مَن کانَ هودًا أَو نَصـری تِلکَ أَمانِیُّهُم‌...». در آیه ۹۴ همین سوره، خداوند به یهودیان که سرای آخرت را ویژه خود دانسته، هیچ سهمی برای دیگران قائل نیستند، می‌گوید: اگر راست می‌گویید و اگر شما فرزندان خدایید و او شما را عذاب نمی‌کند، آرزوی مرگ کنید: «قُل إِن کانَتْ لَکُم الدَّارُ الأَخِرةُ عِندَ اللّهِ خالِصَةً مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمنَّوُا المَوتَ إِن کُنتُم صـدِقین»؛ آن‌گاه خبر می‌دهد که یهودیان، بر اثر تبه‌کاری‌هایشان هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد: «ولَن یَتمنَّوهُ أَبداً بِما قَدَّمَت أَیدیِهِم». (بقره:‌۹۵) رأی مفسّران درباره چگونگی این پیشنهاد به یهود، گوناگون است. در روایت سعیدبن‌جبیر یا عکرمه از ابن‌عباس آمده است که این پیشنهاد به طریق دعا و نفرین بود؛ یعنی یهود از خداوند برای گروهی که دروغ گویند، درخواست مرگ می‌کنند. دیگر مفسّران برآنند که پیشنهاد به صورت آرزوی مرگ برای خودشان بود. فخررازی نظر دوم را با لفظ تمنّی در آیه، سازگار‌تر دانسته‌است. پیشنهاد آرزوی مرگ به یهود در آیه ۶ و ۷ جمعه نیز که پس از بقره نازل شده، با اندکی تفاوت دیده می‌شود. علی بن ابراهیم قمی در ذیل آیات سوره جمعه، از امام‌صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند: در تورات آمده که اولیای خدا آرزوی مرگ می‌کنند. 
         آیات ۹۵ و ۹۶ بقره پس از آن‌که خبر می‌دهد یهودیان هرگز آرزوی مرگ نمی‌کنند، می‌گوید: آن‌ها از همه مردم، حتّی از مشرکان برای زندگی در دنیا آزمندترند و هر یک از آن‌ها عمر هزار‌ساله‌را آرزو می‌کند: «و‌لَتَجِدنَّهُم أَحرصَ‌النَّاسِ عَلی حَیوة و مِنَ‌الَّذینَ أَشرَکوا یَوَدُّ أَحدُهُم لَو یُعمَّرُ أَلفَ سَنَة». در‌باره علّت ذکر‌هزار‌سال گفته شده: آن ‌نهایت عمری است که مجوسیان برای یک‌دیگر دعا می‌کنند (عِش الف نوروز = هزارسال بزی). 

        ۲. خداوند آرزوی دیگر اهل‌کتاب (یهود) را در آیه ۷۸ بقره بیان کرده است: «و‌مِنهُم أُمِّیُّونَ لاَیَعلَمونَ الکِتـبَ إِلاَّ أَمانِیَّ». آرای نقل شده در تفسیر این آیه، نشان دهنده اختلاف مفسّران نخستین در این‌باره است. به جز ابن‌عبّاس (به نقل ضحّاک) و مجاهد که امانی را به سخنان دروغ تفسیر کرده‌اند، دیگر مفسّران چون قتاده، ابن‌زید، ابی‌العالیه آن را به‌آرزو تفسیر کرده‌اند. 
         مفسّران بعدی نیز تحت تأثیر این اختلاف، آرای گوناگونی را ارائه کرده‌اند؛ در حالی‌که طبری و طبرسی رأی نخست را ترجیح داده‌اند. 
        زمخشری در تفسیر آیه می‌گوید: یهودیان، آرزوهایی داشتند؛ مانند این‌که خداوند از آن‌ها می‌گذرد و بر اثر خطا‌هایشان مؤاخذه نمی‌شوند. پدرانشان پیامبر بودند و برای آن‌ها شفاعت خواهند کرد. دانشمندانشان نیز آرزوهایی را به آن‌ها القا می‌کردند؛ مانند این‌که عذاب الهی جز چند روزی اندک به آن‌ها نمی‌رسد، و‌می‌پنداشتند تورات، جز آرزو‌ها و خیالات آن‌ها نیست. آیه ۱۰۹ بقره از آرزوی گروهی دیگر از اهل‌کتاب درباره مسلمانان خبر می‌دهد که بسیاری از آنان آرزو دارند، پس از آن‌که به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ایمان آوردید، شما را از روی حسد به کفر بازگردانند: «وَدَّ کَثِیرٌ مِن أَهلِ‌الکِتـبِ لَو یَرُدّونَکُم مِن بَعدِ إِیمـنِکُم کُفَّاراً حَسداً مِن عِندِ أنفُسِهِم». آیه ۶۹ آل‌عمران می‌گوید: گروهی از اهل‌کتاب آرزو می‌کنند که ای کاش شما را گمراه می‌کردند : «وَدَّت طَائِفةٌ مِن أَهلِ الکِتـبِ لو یُضِلُّونَکُم». برخی مفسّران، اهل‌کتاب در این آیه را یهود و نصارا و برخی دیگر، آنان را فقط یهودیان دانسته‌اند. 

        ادامه در پست بعد
        منبع نت

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۴۳۷۹ در تاریخ يکشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۲ ۰۴:۱۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        سید هادی محمدی
        يکشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۲ ۱۹:۵۹
        درود سعید جان خندانک

        مطالب مفیدی مرقوم فرمودید

        بمانید به مهر خندانک
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        يکشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۲ ۲۰:۳۹
        درود بیکران سید جان عزیز

        اصلا برایم بعید نبود که مهمی مطلب را درک نکنید
        همچون دوستانی چون شما درک میکنید که چه مطلب مهمی ست

        مرز باریک شناخت درست. آرزو در اسلام خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        يکشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۲ ۲۰:۴۵
        درودبرشما سعید جان پرمفهوم بود عالی بود احسنت برشما عزیزدلمممم 🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
        💙💙💙💙💙💙💙💙
        🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
        💐💐💐💐💐💐
        🌼🌼🌼🌼
        💟💟💟
        ❤️❤️
        ❤️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        يکشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۲ ۲۳:۵۲
        درود بیکران جواد عزیزم
        ممنونم عزیز دل درود بیکران خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        دوشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۲ ۱۰:۲۴
        درود وعرض ا رادت خدمت برادر ارجمندم خندانک
        سپاس از مطالب ارزشمندتون استفاده می بریم خندانک
        سلامت وسعادتمند باشید خندانک
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        دوشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۲ ۱۷:۲۷
        سلام و درود بیکران خدمت خواهر بزرگوارم
        ممنونم از نگاه ارزشمندتان
        و همچنین حضور انرژی بخش و موثرتان
        در پای پست هایم
        شاد باشید و بمانید برای برادرتان خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی عبدلی حسین آبادی
        دوشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۲ ۱۰:۳۹
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        دوشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۲ ۱۷:۲۸
        درود بیکران بزرگوار خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2